تاریخ انتشار :جمعه ۲۰ دلو ۱۴۰۲ ساعت ۱۹:۳۴
کد مطلب : 285578
واعظ زاده بهسودی در دام حرکت‌های قومی و حزبی/ سخنان او به نفع چه جریان‌هایی تمام می‌شود؟!
فرض کنید با موتر شخصی تان از کابل به سمت مزار در حرکت هستید، اما در بین جاده موترتان خاموش می‌شود و از حرکت می ایستد. شماهم ناچاراً دست به آچار می‌شوید تا موتر را درست کنید و به راهتان ادامه دهید. اما سوال اینجاست که آیا بدون اینکه عیب موتر را پیدا کنید می توانید آن را تعمیر کنید و ادامه‌ی مسیر را طی کنید؟! آیا بدون اینکه با یک کارشناس مشورت کنید و بدون اینکه عیب موتر شمارا به شما بگوید می توانید موتر را تعمیر کنید؟! قطعا اگر کارشناس امر نباشید نه‌تنها نمی توانید عیب را پیدا کنید بلکه در تعمیر آن هم مشکل خواهید داشت و حرکت رو به جلو هم نخواهید داشت.
 
داستان ما و افغانستان هم دقیقا شبیه همین موتری است که یاد کردم که عیوب زیادی دارد و از حرکت بازمانده است؛ اما آیا می توان بدون اینکه عیوب کشور را پیدا کرد آن را تعمیر کرده و یا حداقل راه حلی برایش پیدا کنیم و موتور کشور را به حرکت درآورد؟! آیا می توانیم همه عیوب کشور را بدون نظر کارشناسان پیدا کنیم و در راستای حل آن بر بیاییم و چرخدنده‌های محرک افغانستان را به کار بیاندازیم؟! قطعا خیر.
 
حجت الاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری از حدود سه سال گذشته که امارت اسلامی روی کار آمد با در نظر داشت شرایط کشور و مصلحت مردم، تعامل با امارت اسلامی را انتخاب کرد و این سیاست را در پیش گرفت اما در عین حال اشکالات و ایرادات کشور را در حوزه تخصصی خودش شناسایی و در جهت رفع آن تلاش کرده و دائما مردم و مسئولین را برای رفع آن مشکلات دعوت به همراهی کرده است.
 
اما چه می‌شود همزمانی که حسینی مزاری در شهر مشهدِ ایران در پی حل مشکلات مهاجرین است و همزمان با نشستهای معاندین نظام امارت اسلامی در روسیه، تاجیکستان و اتریش، این هجمه‌ی عظیم رسانه‌ای علیه وی شکل می گیرد؟!
 
آیا غیر از این است که آن سخنرانی که می توانست تاثیرات به مراتب بیشتری در راستای حل مشکلات مهاجرین افغانستانی مقیم ایران بگذارد بی تاثیر و یا حداقل تاثیرش کمرنگ شود؟!
 
آیا غیر از این است که همزمان با نشستهای اپوزوسیون خارج از کشور، مارهای در آستین داخل افغانستان در همراهی با معاندین خارج نشین، می خواستند با همراه کردن مردم و ایجاد هجمه های گسترده‌ی حقیقی و مجازی و رسانه ای علیه یک چهره‌ی طرفدار امارت اسلامی و طرفدار صلح و ثبات در افغانستان، به اربابان آمریکایی شان نشان دهند که مردم همراه ما هستند و ما نفوذ خوبی در میان مردم داریم و اگر امریکا ما را حمایت کند ما افغانستان را از وجود امارت اسلامی پاک می کنیم؟!
 
سوال اصلی که مطرح است این است که چرا یک چهره‌ی دینی که خود را مرجع تقلید ده میلیون شیعه معرفی می‌کند، با این جریان به ظاهر طرفدار امارت اسلامی ولی در باطن دشمن حکومت، همراه شده است؟!
 
چرا این عالم دینی در شرایطی که افغانستان نیاز به صلح و ثبات و همپذیری دارد بر طبل دشمنی می کوبد و اصرار می ورزد و حتی حکم قذف صادر می کند و حال آنکه می داند مواضع حسینی مزاری در قبال مردم و حکومت چیست و حتی پیش از آن سخنرانی، بارها به وجود خانه های فحشا و کلیساهای خانگی در افغانستان و کابل و دشت برچی اشاره کرده بود.
 
چرا آقای بهسودی در سخنرانی‌های قبلی که حسینی مزاری واضحتر و شفافتر در مورد فساد و فحشا و عوامل فساد در افغانستان صحبت کرده بود، موضعی نگرفت و حکمی صادر نکرد؟!
 
آقای بهسودی چه هراسی دارد از اینکه معضلات کشور بررسی شود و در پی رفع آن برآییم و به یک افغانستان عاری از فساد و مملو از صلح و آرامش برسیم؟!
 
آیا غیر از این است که جناب واعظ زاده با رسانه های صهیونیستی و عوامل شان در داخل کشور همراه شد؟!
 
آیا اینطور نیست که اقای بهسودی مسئول صدور احکام بی پایه و اساس برای رسیدن به اهداف حزبی و سیاسی برخی از معاندین خارج نشین و دوستان به ظاهر دلسوز داخلی ولی مار در آستین امارت اسلامی است؟!
 
آیا آقای بهسودی به این مسائل آگاهی ندارد یا آگاهی به این مسایل به نفع جایگاهش در بین احزاب سیاسی وندی نیست؟!
 
آقای واعظ زاده در کجای این موج که علیه حسینی مزاری راه انداختند قرار دارد؟! سوار بر این موج برای راضی نگه داشتن قوم و حزب خودی است و یا یکی از گردانندگان این موج؟!
 
اگر در این هجمه تقوای الهی را پیشه می کرد و خیر و صلاح مردم و مملکت را می خواست، نهایتا به یک بیانیه شبیه بیانیه دفتر آقای محقق کابلی بسنده می کرد، نه اینکه هنوز بعد از سه ماه قصد دارد دوباره از موجی که آرام شده بود و حسینی مزاری به خاطر صلاح مردم و مملکت خویش، سکوت پیشه کرده بود سواری بگیرد و دوباره به مزاری تهمت و افترا ببندد و خواهان اجرای حکم قذف و یا دستگیری حسینی مزاری شود.
 
کسانی که دنبال حق و حقیقت هستند و در مورد مرجعیت ایشان خواهان تحقیق هستند، همین مورد صدور حکم قذف را به علمای دیگر نشان دهند و بپرسند که آقای واعظ زاده با چه مبنایی این حکم را صادر کرده و یا فتوای برخلاف نص را نشان دهید و بپرسید که آقای بهسودی با چه مبنایی این فتوا را داده، چون بنده که به هر عالمی نشان دادم به جز شرمندگی چیزی نصیبم نشد.
 
شرم دارد که افغانستان با وجود چند میلیون شیعه متدین و مؤمن، و افغانستانی که کتب علمای آن مبنای تدریس حوزات علمیه قم و نجف است، گرفتار چنین معضلی شده باشد. واقعا جای شرم است.
 
علاوه بر اینکه در مقالات متعدد از سوی دیگر دلسوزان افغانستان مرجعیت آقای بهسودی باطل اعلام شد و مهر بطلان بزرگی بر ادعای مرجعیت ایشان خورد، آقای بهسودی در مورد شرایط افغانستان هم از بصیرت کافی برای راهنمایی کردن مردم و تبیین اوضاع جاری کشور برخوردار نیست و صلاحیت استفاده از تریبون‌های عمومی و حتی خصوصی را ندارد.
 
در حالی که دلسوزان افغانستان در پی حل بحران های موجود و تحلیل و تبیین استراتژی‌ های غرب و امریکا در افغانستان هستند، ظاهرا آقای بهسودی فرهنگ غربی را امری عادی می داند و در رابطه با حجاب سخنانی را در تریبونها اعلام می‌کند که از یک عالم بعید است.
 
وی اقدامات مثبت و سازنده‌ی امارت اسلامی در راستای مبارزه با فساد و عوامل فساد در کشور را سطحی نگری مسئولان به مشکلات داخلی می داند و سیاست خارجی افغانستان که به گفته کارشناسان تا کنون به بهترین نحو پیش رفته را ضعیف می شمارد.
 
گویا در حال حاضر حضور علمای بی علم و بی بصیرت در افغانستان به یک معضل و مشکل تبدیل شده است و خود همین معضل نیاز به تبیین و تحلیل و بررسی دارد.
 
بزرگان شیعه و دلسوزان افغانستان و مسئولین بلند پایه حکومتی باید در مورد این مشکل که البته از دیرباز در افغانستان وجود داشته روشنگری کنند و علمایی که از نظر علمی و فقهی مورد تایید نیستند به مردم معرفی نمایند تا یک ملت با ریسمان پوسیده‌ی یک عده روحانی نما به قعر جهنم سقوط نکنند.
https://avapress.com/vdccmpqi42bq4p8.ala2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما