تاریخ انتشار :شنبه ۲۱ دلو ۱۴۰۲ ساعت ۱۹:۵۳
کد مطلب : 285630
در باب جدال حسینی مزاری و واعظ زاده بهسودی
هرچند که ورود به مباحث کلیشه ی که رویکرد قومی دارد در واقع متهم شدن به قوم گرایی است، ولی سکوت در برابر رفتارهایی که برچسب قومی می خورد و از خطوط اصلی آن منحرف می‌شود نیز کار درستی نیست. از این رو در این نوشته تلاش می‌‌شود تا در باب جدال دو عالم شیعه که این روزها حساسیت های قومی را تحریک کرده، نکاتی یادآوری گردد.
خبرگزاری صدای افغان(آوا)- سرویس آئین و اندیشه: اول: حسینی مزاری در تمامی سال های مبارزه خودش، تمام تلاش و هم و غم وی این بوده که خود را رهرو واقعی ولایت و سرباز انقلاب در مبارزه با امریکا و استکبار نشان دهد. همه به یاد داریم که وی در بیست سال زمان جمهوریت در هر مطلب و پست و سخنرانی خود بابی را در محکومیت و نقد حضور امریکا، تهاجم فرهنگی و آنچه را که نفوذ غرب می توان برشمرد، باز و یاد کرده است.

دوم: بخش مهم از تعامل امروز حسینی مزاری با طالبان بر مبنای همین رویکرد مبارزه با استکبار و امریکا استوار است. حسینی مزاری احتمالا این گونه فکر می کند که طالبان به عنوان نیروی نظامی و سیاسی در مقابل امریکا قرار داشت، از این رو به عنوان یک گروه مبارز ضد استکباری و فعلا هم حکومت امارت اسلامی، همسو و هم‌فکر کسانی است که در تقابل با امریکا قرار دارند. البته به اعتقاد نویسنده حتی اگر در موارد دیگر  بین این طیف ها تفاوت‌های فکری وجود داشته باشد ولی مسئله مبارزه با سلطه امریکا به عنوان مهمترین موضوع می تواند این مجموعه هارا کنار هم جمع کند.

سوم: وقتی حسینی مزاری در سخنرانی خود در مشهد بازهم بابی را در زمینه استکبارستیزی باز کرد، در باب مثال متذکر شد که در شهر کابل شماری مراکز فحشا وجود داشت. وی از دشت برچی به عنوان شاهد مثال استفاده کرد و گفت که یکی از خوبی های امارت طالبان، مبارزه به هجمه فرهنگی غرب و برچیدن این مراکز بوده است.

چهارم: واعظ زاده بهسودی و شماری دیگر از افراد جدای از اینکه ارائه آمار و ارقام از وجود فحشا باید راستی آزمایی شود، صحبت های حسینی مزاری را در واقعیت امر تحریف کرده و بر خلاف واقعیت گفتاری، آن را به تمام مردم دشت برچی و هزاره ها تعمیم دادند. این مسئله سبب شد که بسیاری دانسته و ندانسته علیه حسینی مزاری موضع بگیرند. خوب پرسش این است که مگر در غرب کابل علاوه بر هزاره ها، اقوام دیگر تشیع زندگی نمی کنند؟ چرا باید این مسئله طوری مطرح شود که گویا حسینی مزاری به هزاره‌ها توهین کرده است؟!. در حالی‌که اولا مسئله توهین مطرح نیست و روی حرف مزاری با هجمه فرهنگی غرب بود و به آدرس مردم دشت برچی هیچ مطلبی گفته نشده که خود حسینی مزاری بارها در چند هفته اخیر آن را بیان کرده است و دوم هم اینکه چرا موضوع از آدرس قومی باید مطرح شود؟

پنجم: بسیاری از علمای شیعه در سطوح مختلف نیز موضع گرفتند، اکثرا مثل گذشته ها ناآگاهانه، قومی و حزبی! به کدام دلیل؟! به این استدلال که علمای موضع گرفتند، چرا در مسائل مهم تری که در طول بیست سال گذشته اتفاق افتاد، ساکت بودند؟ زمانیکه خوانندگان زن شیعه  بی یا بدحجاب روی سکو رفتند و هتک حرمت به دین و مذهب و قوم در کشور اتفاق افتاد، این علما کجا بودند؟! وقتی که پرچم های حسینی را یک والی به عنوان شیعه برچید این واعظ زاده و دیگر عالم نماها، کجا بودند؟! اگر مسئله احساسی و قومی و حزبی نیست، چرا سکوت در برابر مسائل دیگر؟!

ششم: واعظ زاده بهسودی و افرادی از این دست، به نظر می رسد که از امارت طالبان گلایه مند ندادن سهم شان هستند تا حق طلبی برای مردم هزاره و شیعیان. همه به یاد داریم که واعظ زاده بهسودی نخستین عالم شیعی بود که چند روز پس از سلطه امارت، حمایت بی قید و شرط خود را از آنان ابراز کرد. امروز اما موضع متناقض دیگر را اتخاذ کرده است. اگر بهسودی خود را اعلم و مجتهد‌ می‌داند، چطور این گونه ناشیانه و ناآگاهانه و به گونه سطحی در قبال اوضاع موضع میگیرد و بعد پشیمان می‌شود!؟
https://avapress.com/vdcbfsb5grhbw0p.uiur.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما