تاریخ انتشار :سه شنبه ۲۴ عقرب ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۱۷
کد مطلب : 32768

اجمالی بر یک تفصیل

نقدی بر متن منتشر شده سند همکاری های استراتژیک(بخش دوم)
اجمالی بر یک تفصیل
این فراز، خود متناقض و پارادوکسیکال می نماید؛ زیرا از یک طرف بر حاکمیت ملی و تمامیت ارضی افغانستان با تکیه بر توانمندی های مستقل نیروهای افغان تاکید می کند و از سوی دیگر، آن رامنوط به حضور و به اصطلاح همکاری درازمدت نه تنها آمریکا که حتا ناتو می کند.
در ادامه این سند چنین آمده است:" تداوم حاكميت ملي و تامين تماميت ارضي افغانستان به رهبري نيروهاي امنيتي افغان در سراسر اين كشور كه از ظرفيت و توانايي مقابله با تهديدات داخلي برخوردار اند با حمايت قوي و درازمدت دو جانبه ايالات متحده و همكاري درازمدت ناتو–افغانستان تضمين گرديده و تداوم مي يابد."
این فراز، خود متناقض و پارادوکسیکال می نماید؛ زیرا از یک طرف بر حاکمیت ملی و تمامیت ارضی افغانستان با تکیه بر توانمندی های مستقل نیروهای افغان تاکید می کند و از سوی دیگر، آن رامنوط به حضور و به اصطلاح همکاری درازمدت نه تنها آمریکا که حتا ناتو می کند.
به این ترتیب، پیام دیگری که در مفاد این جمله مستتر است این است که این، صرفا آمریکا نیست که در افغانستان حضور درازمدت خواهد داشت؛ بلکه در کنار آمریکا ناتو نیز به صورت درازمدت در افغانستان حضور خواهد داشت. این فراز، بدون آنکه به ایجاد پیمانی که به لحاظ حقوقی و سیاسی تعهدات و الزامات مشخص و تعریف شده ای را بر دو طرف افغانستان و ناتو بار کند، اشاره ای داشته باشد،‌ عملا چنین پیمانی را تحقق یافته و مسلم انگاشته است.
این در حالی است که اگر افغانستان، واحدی مستقل و متکی به نیروهای ملی، مردمی و انتخابی و یک دستگاه سیاسی دموکراتیک و مردم سالارانه است، پس باید خود صلاحیت این امر را داشته باشد تا برای ایجاد چنین پیمانی با ناتو از مکانیزم های حقوقی و قانونی تعریف شده در قوانین داخلی خود، استفاده کرده و در خصوص آن به تصمیم گیری بپردازد و حتا این امکان نیز قابل تصور باشد که اساسا به دلیل اختلاف نظرهای دوطرف، مخالفت جدی مردم افغانستان و موضوعات دیگر، چنین پیمانی منعقد نشود.
از سوی دیگر، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی به لحاظ اصول و تمهیدات حقوقی، تعریف خاص خود را دارد و یکی از پیش شرط های حفظ تمامیت ارضی، داشتن استقلال سیاسی و عدم حضور سلطه گرانه نظامیان و نیروهای خارجی است.
از سوی دیگر، در فراز بالا به روشنی از یکسو بر توانمندی مقابله نیروهای افغان با تهدیدهای داخلی به منظور حفظ حاکمیت ملی و تامین تمامیت ارضی تاکید شده و از سوی دیگر بر تدوام حضور ناتو و آمریکا به این منظور تکیه شده است.
پرسش این است که در صورتی که نیروهای افغان توان مقابله با تهدیدهای داخلی را دارا هستند؛ پس چه نیازی به حضور درازمدت نیروهای خارجی در این کشور است؟
این موضوع اما پیام دیگری دارد و آن اینکه اساسا نیروهای خارجی برای مقابله با تهدیدهای خارجی در افغانستان حضور طولانی خواهند داشت و این درست، همان نکته ای است که نگرانی های جدی کشورهای همسایه افغانستان و ناهمسو با آمریکا در منطقه را برانگیخته است.
در ادامه این سند چنین آمده است:" در نتيجه مساعي مشترك افغان ها با جامعه جهاني از 2001 بدينسو، در سال 2015 القاعده هيچ گونه حضور عمده در افغانستان نخواهد داشت كه بتواند حملات بزرگ را در داخل و خارج از سرحدات افغانستان راه اندازي نمايد. شورشيان طالبان به وسيله ابزار سياسي و نظامي به طور فزاينده تضعيف شده تا نتوانند تهديدي براي از بين بردن حكومت افغانستان باشند. ممكن است افغانستان از طرف شورشيان مسلح با تهديداتي مواجه باشد؛ اما اين تهديدات توسط نيروهاي امنيتي افغان قابل اداره و نيروهاي افغان همكان مهار آن را خواهند داشت."
این درست تاکید بر درستی و ادامه راهی است که از ده سال پیش بدینسو از سوی دولت و نیروهای خارجی در برخورد با تروریست ها روی دست گرفته شده و بر قدرتمندتر شدن تروریزم به طور فزاینده انجامیده است.
القاعده، دیری است که در سراسر جهان، حضور ملموس و موثری ندارد و به نظر می رسد تاریخ انقضای این سازمان برساخته از سوی دستگاه های سلطه جوی غربی نیز فرارسیده است؛ اما اکنون این نیروهای محلی وابسته به حلقاتی در پاکستان است که امنیت و ثبات افغانستان را به میزان گسترده ای مورد آسیب قرار داده اند.
تاکید بر تضعیف این نیروها از طرق سیاسی و نظامی، حامل پیام روشنی است و آن اینکه این نیروها کماکان به عنوان یک تهدید جدی حضور خواهند داشت و به خون ریزی و خشونت ادامه خواهند داد؛ زیرا سخن از نابودی یا از میان برداشتن کامل آنان نیست و اساسا چنین چیزی نمی تواند تصور شود؛ زیرا این حضور خارجی هاست که به شورشیان انگیزه برای تداوم خشونت می دهد و تا خارجی ها هستند این انگیزه نیز در شورشیان همچنان وجود خواهد داشت؛ لذا نمی توان آنان را از میان برداشت و تنها می توان از تضعیف سخن گفت. کاری که همین اکنون نیز می کنند؛ اما بگذریم از اینکه اکنون این طالبان هستند که ابتکار عمل را در دست دارند نه دولت و نیروهای خارجی و آنان بعد از ده سال جنگ و خون ریزی، اکنون برخلاف سال 2001 میلادی حتا این توان را دارند که 20 ساعت صدها نیروی خارجی و داخلی را در حساس ترین منطقه پایتخت به چالش بکشند و بر مهم ترین مراکز خارجی از جمله سفارت آمریکا و مقر ناتو حمله کنند و تنها امری که در این سند به آن تعهد سپرده شده این است که دولت از سوی شورشیان، ساقط نشود!!
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا)- کابل- سرویس تحلیل و پژوهش اخبار
https://avapress.com/vdcfcedm.w6d0vagiiw.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

I went to tons of links before this, what was I thiknnig?