کاپیتان جو فونتانا از فرماندهان ارتش آمریکا در تیپ کمک به نیروهای امنیتی (SFAB) در افغانستان است. این واحد نظامی سال گذشته ایجاد شده و متشکل از مشاوران نظامی با تجربهای است که به آموزش و پشتیبانی نیروهای افغان میپردازند.
کاپیتان فونتانا هم اکنون در حال کار روی مشکلاتی است که سالهاست مشاوران نظامی آمریکا در افغانستان با آن دست به گریبانند؛ همان مشکلاتی که یک دهۀ پیش نیز زمانی که ائتلاف تحت رهبری ناتو آموزش نیروهای افغان را شروع کرد، وجود داشت یعنی ضعف تدارکات، سازماندهی ضعیف و چسبیدن فرماندهان افغان به ایستهای بازرسی که در مقابل هر حملهای بشدت آسیبپذیر هستند.
کاپیتان فونتانا که تجربۀ کار در افغانستان در ولایتهای زابل و قندهار همچنین در عراق را دارد، از روحیۀ جنگاورانۀ سربازان افغان با تحسین یاد میکند با این وجود میافزاید که ارتش این کشور با مشکلات بیپایانی در موضوع تدارکات، تعمیر و نگهداری تجهیزات و پشتیبانی نیروها مواجه است؛ مشکلاتی که سالهاست مانع از آن شده تا یک نیروی افغان متحد و توانا که بتواند روی پاهای خود بایستد بوجود آید.
او میگوید: «آنها از هیچ چیزی نمیترسند و بخوبی مبارزه و تیراندازی میکنند... نقظه ضعف آنها در تدارکات و نبود دستور ماموریت است.»
مشاوران آمریکایی سعی دارند به فرماندهان افغان در طراحی عملیات کمک کنند. آنها تلاش میکنند با تحت فشار قرار دادن فرماندهان افغان، آنها را مجبور به خروج از ایستهای بازرسی کنند که از آن تکان نمی خورند.
اما این تلاشها نتیجه بخش نبوده است زیرا بخش عمدۀ کار این مشاوران به پاسخ به درخواستهای فرماندهان در موضوعات دیگری خلاصه شده است؛ موضوعاتی مانند تعمیر موترها، تامین مهمات و فشار آوردن به واحدهای نظامی برای انجام وظایف عادیشان مثل تمیز کردن و نگهداری اسلحههایشان. یعنی چیزهایی که اصول پایه در یک سازمان نظامی محسوب میشود و برای کارکرد درست یک واحد نظامی ضروری است اما در افغانستان نهادینه نشده است.
بطور مثال، کاپیتان فونتانا در جریان یکی از بازدیدهای خود از یک ایست بازرسی در ولایت وردک، نزدیک به چهل دقیقه به سخنان یک فرماندۀ افغان گوش داد که مشغول شرح مشکلاتی دربارۀ گرفتن مهمات برای سربازانش بود. این مشکلات در حالی مطرح میشد که مشخص نبود چه کسی مسئول دریافت و ذخیره سازی مهمات در این ایستگاه است. این شیوۀ اداره، روند فعالیتها را آهسته و گاه خسته کننده میکند.
تیم بولیارد از دیگر مستشاران نظامی حاضر در افغانستان میگوید: «هر گردانی که میرویم، فارغ از اینکه در چه نقطهای از افغانستان قرار دارد، همه با همین مشکلات دست به گریبانند.»
پس از سالها آموزش افغانها، مستشاران نظامی آمریکایی حال به این نتیجه رسیدند که باید به این نیروها دیدگاه بهتری دربارۀ قدرت واقعی ارتش افغان ارائه دهند و برای رسیدن به این هدف، باید صبر و تلاش بیشتری به خرج دهند.
آنها همچنین باید به کمک مترجمها فرماندهان را متقاعد کنند که ایستهای بازرسی را که حاضر به خروج از آنها نیستند رها کرده و تلاش کنند تا به جای تکیۀ صرف به حملات هوایی جنگندههای آمریکا علیه مهاجمان، راه حلهای خود را طراحی کنند.
کاپیتان فونتانا میگوید: «گویا راحتترین راهِ برخورد با این فرماندهان آن است که هنگامیکه به منطقۀ آنها پرواز میکنیم، هزاران پوند مهمات در هلیکوپتر به همراه داشته باشیم و همه را به آنها تحویل دهیم. با این شیوه به موفقیتی نمیرسیم. ما آنها را به آمریکا وابسته کردهایم و این کار اشتباهی است.»
کاپیتان فونتانا که تجربۀ کار در افغانستان در ولایتهای زابل و قندهار همچنین در عراق را دارد، از روحیۀ جنگاورانۀ سربازان افغان با تحسین یاد میکند با این وجود میافزاید که ارتش این کشور با مشکلات بیپایانی در موضوع تدارکات، تعمیر و نگهداری تجهیزات و پشتیبانی نیروها مواجه است؛ مشکلاتی که سالهاست مانع از آن شده تا یک نیروی افغان متحد و توانا که بتواند روی پاهای خود بایستد بوجود آید.
او میگوید: «آنها از هیچ چیزی نمیترسند و بخوبی مبارزه و تیراندازی میکنند... نقظه ضعف آنها در تدارکات و نبود دستور ماموریت است.»
مشاوران آمریکایی سعی دارند به فرماندهان افغان در طراحی عملیات کمک کنند. آنها تلاش میکنند با تحت فشار قرار دادن فرماندهان افغان، آنها را مجبور به خروج از ایستهای بازرسی کنند که از آن تکان نمی خورند.
اما این تلاشها نتیجه بخش نبوده است زیرا بخش عمدۀ کار این مشاوران به پاسخ به درخواستهای فرماندهان در موضوعات دیگری خلاصه شده است؛ موضوعاتی مانند تعمیر موترها، تامین مهمات و فشار آوردن به واحدهای نظامی برای انجام وظایف عادیشان مثل تمیز کردن و نگهداری اسلحههایشان. یعنی چیزهایی که اصول پایه در یک سازمان نظامی محسوب میشود و برای کارکرد درست یک واحد نظامی ضروری است اما در افغانستان نهادینه نشده است.
بطور مثال، کاپیتان فونتانا در جریان یکی از بازدیدهای خود از یک ایست بازرسی در ولایت وردک، نزدیک به چهل دقیقه به سخنان یک فرماندۀ افغان گوش داد که مشغول شرح مشکلاتی دربارۀ گرفتن مهمات برای سربازانش بود. این مشکلات در حالی مطرح میشد که مشخص نبود چه کسی مسئول دریافت و ذخیره سازی مهمات در این ایستگاه است. این شیوۀ اداره، روند فعالیتها را آهسته و گاه خسته کننده میکند.
تیم بولیارد از دیگر مستشاران نظامی حاضر در افغانستان میگوید: «هر گردانی که میرویم، فارغ از اینکه در چه نقطهای از افغانستان قرار دارد، همه با همین مشکلات دست به گریبانند.»
پس از سالها آموزش افغانها، مستشاران نظامی آمریکایی حال به این نتیجه رسیدند که باید به این نیروها دیدگاه بهتری دربارۀ قدرت واقعی ارتش افغان ارائه دهند و برای رسیدن به این هدف، باید صبر و تلاش بیشتری به خرج دهند.
آنها همچنین باید به کمک مترجمها فرماندهان را متقاعد کنند که ایستهای بازرسی را که حاضر به خروج از آنها نیستند رها کرده و تلاش کنند تا به جای تکیۀ صرف به حملات هوایی جنگندههای آمریکا علیه مهاجمان، راه حلهای خود را طراحی کنند.
کاپیتان فونتانا میگوید: «گویا راحتترین راهِ برخورد با این فرماندهان آن است که هنگامیکه به منطقۀ آنها پرواز میکنیم، هزاران پوند مهمات در هلیکوپتر به همراه داشته باشیم و همه را به آنها تحویل دهیم. با این شیوه به موفقیتی نمیرسیم. ما آنها را به آمریکا وابسته کردهایم و این کار اشتباهی است.»
منبع : اسپوتنیک