با اعلام خبر مرگ بن لادن از سوی امریکایی ها حدس و گمان ها در خصوص آینده این شبکه تروریستی و رابطه آن با گروه تروریستی طالبان به نحو چشمگیری افزایش یافته است.
وجود و حضور اسامه در پاکستان – بربنیاد ادعاهای مطرح شده از سوی مقام امریکایی- نشانگر استحکام و نیرومندی رابطه شبکه القاعده با طالبان است؛ زیرا بربنیاد شواهد روشن و انکارناپذیر موجود، طالبان اساسا اصالتی پاکستانی دارند و خاستگاه و پرورشگاه اصلی این گروه، پاکستان است.
موضوعی که با واکنش های تند هزاران نفر پاکستانی معترض و خشمگین نسبت به مرگ اسامه در شهرهای مختلف پاکستان، طی روزهای اخیر یکبار دیگر تایید شد.
اما نباید فراموش کرد که بخشی از واکنش های ابراز شده از سوی پاکستانی ها نسبت به مرگ بن لادن و بروز حساسیت ها و موضع گیری های خشم آلود آنان نسبت به قاتلان اسامه، ریشه در احساسات ضد امریکایی دارد که در سراسر جهان به ویژه ملت های اسلامی، نسبت به سیاست ها و عملکردهای اسلام ستیزانه امریکایی ها در منطقه و جهان وجود دارد.
امریکا با سیاست های یک جانبه نگرانه و اسلام ستیزانه جورج بوش رییس جمهور جنگ سالار ایالات متحده و تایید و تداوم آن از سوی اداره باراک اوباما، موجبات خشم و نفرت و انزجار توده های مردمی را در سراسر جهان به ویژه کشورهای جهان سوم در مقیاسی گسترده فراهم کرده است و ادامه این روند، در حال حاضر نیز جز آنکه بر تشدید احساسات آمیخته با خشم و نفرت مردم نسبت به سیاست های امریکا بیفزاید هیچ نتیجه دیگری ندارد.
براین اساس، برخی از گروه ها و طیف های مردمی در این حوزه از جهان، با استفاده هر زمینه و فرصتی حتا مرگ اسامه بن لادن تروریست نیز، به ابراز احساسات و تنفر و انزجار علیه امریکایی ها و سیاست امریکایی دست می یازند.
در پاکستان طی روزهای اخیر نیز بخشی از این اعتراض ها ریشه در همین امر دارد؛ زیرا در اعتراض های اخیر پاکستانی ها که در حمایت از بن لادن و علیه امریکایی ها برگزار شده بود، هیچ نشانه ای از ابراز خشم مردم نسبت به مواضع دولت و مقامات پاکستانی در برابر شبکه القاعده و مرگ رهبر آن گروه به چشم نمی خورد.
این در حالی است که طی روزهای پس از مرگ بن لادن، مقام های مختلف دولت پاکستان و سازمان استخباراتی آن کشور، نسبت به این رویداد، واکنش نشان داده و از آن استقبال کردند؛ براین اساس، هدف اصلی جماعت انبوهی که ظاهرا به منظور محکومیت کشتن بن لادن و ابراز خشم نسبت به امریکا در شهرهای مختلف آن کشور، به خیابان ها سرازیر شده بودند، حمایت از تروریزم و القاعده و رهبر مقتول آن گروه نه؛ بلکه ابراز انزجار و نفرت از حضور امریکایی ها در منطقه بوده است.
البته در این میان نمی توان، نقش و سهم عوامل وابسته به تروریزم بین المللی هوادار بن لادن را در جریان اعتراض های یادشده به تمامی انکار کرده و نادیده گرفت.
در خصوص رابطه طالبان و القاعده پس از مرگ بن لادن نیز باید گفت که این بن لادن نبود که حلقه و علقه پیوند نیرومندی میان شبکه تروریستی القاعده و گروه طالبان ایجاد کرده بود؛ بلکه سیاست های اشتباه آمیز امریکایی ها در منطقه، به نوعی سبب می شود تا تمامی کسانی که نسبت به اعمال و اجرای این گونه سیاست ها معترض هستند، با دیگر گروه های دارای چنین نگاهی در ارتباط باشند.
درباره طالبان، اگرچه همانند القاعده، شک و پرسش های پاسخ نیافته پرشماری در برخورد آن گروه با سیاست امریکایی در منطقه وجود دارد؛ اما برای جماعت عوامی که از بیرون به قضایا می نگرد، طالبان، به عنوان یک جنبش واقعی ضد امریکایی در منطقه شناخته می شود و به همین جهت، به عنوان در دسترس ترین و سهل الوصول ترین آدرس ضد امریکایی، مورد رجوع و حمایت قرار می گیرد.
اگرچه کارل آیکنبری سفیر امریکا در افغانستان اخیرا در کنفرانسی مطبوعاتی، خطاب به طالبان گفته است که از مرگ اسامه به عنوان یک فرصت استفاده کرده و به روند صلح بپیوندند؛ اما واقعیت این است که طالبان تا زمانی که در موضع قدرت قرار داشته باشند، هرگز از خواست های خود دست نمی کشند، بلکه حتا ممکن است هر بار خواست ها و پیش شرط های بیشتری برای مذاکره و مصالحه مطرح کنند و دلیل اصلی قوت و قدرت طالبان نیز حضور خارجی ها در منطقه و تغذیه آن گروه از احساسات ضد امریکایی مردم می باشد.
براین اساس، تا زمانی که خارجی ها به ویژه امریکایی ها در منطقه حضور داشته باشند نه امیدی برای دست برداشتن طالبان از خشونت وجود دارد و نه قطع روابط آن گروه با شبکه القاعده.
وجود و حضور اسامه در پاکستان – بربنیاد ادعاهای مطرح شده از سوی مقام امریکایی- نشانگر استحکام و نیرومندی رابطه شبکه القاعده با طالبان است؛ زیرا بربنیاد شواهد روشن و انکارناپذیر موجود، طالبان اساسا اصالتی پاکستانی دارند و خاستگاه و پرورشگاه اصلی این گروه، پاکستان است.
موضوعی که با واکنش های تند هزاران نفر پاکستانی معترض و خشمگین نسبت به مرگ اسامه در شهرهای مختلف پاکستان، طی روزهای اخیر یکبار دیگر تایید شد.
اما نباید فراموش کرد که بخشی از واکنش های ابراز شده از سوی پاکستانی ها نسبت به مرگ بن لادن و بروز حساسیت ها و موضع گیری های خشم آلود آنان نسبت به قاتلان اسامه، ریشه در احساسات ضد امریکایی دارد که در سراسر جهان به ویژه ملت های اسلامی، نسبت به سیاست ها و عملکردهای اسلام ستیزانه امریکایی ها در منطقه و جهان وجود دارد.
امریکا با سیاست های یک جانبه نگرانه و اسلام ستیزانه جورج بوش رییس جمهور جنگ سالار ایالات متحده و تایید و تداوم آن از سوی اداره باراک اوباما، موجبات خشم و نفرت و انزجار توده های مردمی را در سراسر جهان به ویژه کشورهای جهان سوم در مقیاسی گسترده فراهم کرده است و ادامه این روند، در حال حاضر نیز جز آنکه بر تشدید احساسات آمیخته با خشم و نفرت مردم نسبت به سیاست های امریکا بیفزاید هیچ نتیجه دیگری ندارد.
براین اساس، برخی از گروه ها و طیف های مردمی در این حوزه از جهان، با استفاده هر زمینه و فرصتی حتا مرگ اسامه بن لادن تروریست نیز، به ابراز احساسات و تنفر و انزجار علیه امریکایی ها و سیاست امریکایی دست می یازند.
در پاکستان طی روزهای اخیر نیز بخشی از این اعتراض ها ریشه در همین امر دارد؛ زیرا در اعتراض های اخیر پاکستانی ها که در حمایت از بن لادن و علیه امریکایی ها برگزار شده بود، هیچ نشانه ای از ابراز خشم مردم نسبت به مواضع دولت و مقامات پاکستانی در برابر شبکه القاعده و مرگ رهبر آن گروه به چشم نمی خورد.
این در حالی است که طی روزهای پس از مرگ بن لادن، مقام های مختلف دولت پاکستان و سازمان استخباراتی آن کشور، نسبت به این رویداد، واکنش نشان داده و از آن استقبال کردند؛ براین اساس، هدف اصلی جماعت انبوهی که ظاهرا به منظور محکومیت کشتن بن لادن و ابراز خشم نسبت به امریکا در شهرهای مختلف آن کشور، به خیابان ها سرازیر شده بودند، حمایت از تروریزم و القاعده و رهبر مقتول آن گروه نه؛ بلکه ابراز انزجار و نفرت از حضور امریکایی ها در منطقه بوده است.
البته در این میان نمی توان، نقش و سهم عوامل وابسته به تروریزم بین المللی هوادار بن لادن را در جریان اعتراض های یادشده به تمامی انکار کرده و نادیده گرفت.
در خصوص رابطه طالبان و القاعده پس از مرگ بن لادن نیز باید گفت که این بن لادن نبود که حلقه و علقه پیوند نیرومندی میان شبکه تروریستی القاعده و گروه طالبان ایجاد کرده بود؛ بلکه سیاست های اشتباه آمیز امریکایی ها در منطقه، به نوعی سبب می شود تا تمامی کسانی که نسبت به اعمال و اجرای این گونه سیاست ها معترض هستند، با دیگر گروه های دارای چنین نگاهی در ارتباط باشند.
درباره طالبان، اگرچه همانند القاعده، شک و پرسش های پاسخ نیافته پرشماری در برخورد آن گروه با سیاست امریکایی در منطقه وجود دارد؛ اما برای جماعت عوامی که از بیرون به قضایا می نگرد، طالبان، به عنوان یک جنبش واقعی ضد امریکایی در منطقه شناخته می شود و به همین جهت، به عنوان در دسترس ترین و سهل الوصول ترین آدرس ضد امریکایی، مورد رجوع و حمایت قرار می گیرد.
اگرچه کارل آیکنبری سفیر امریکا در افغانستان اخیرا در کنفرانسی مطبوعاتی، خطاب به طالبان گفته است که از مرگ اسامه به عنوان یک فرصت استفاده کرده و به روند صلح بپیوندند؛ اما واقعیت این است که طالبان تا زمانی که در موضع قدرت قرار داشته باشند، هرگز از خواست های خود دست نمی کشند، بلکه حتا ممکن است هر بار خواست ها و پیش شرط های بیشتری برای مذاکره و مصالحه مطرح کنند و دلیل اصلی قوت و قدرت طالبان نیز حضور خارجی ها در منطقه و تغذیه آن گروه از احساسات ضد امریکایی مردم می باشد.
براین اساس، تا زمانی که خارجی ها به ویژه امریکایی ها در منطقه حضور داشته باشند نه امیدی برای دست برداشتن طالبان از خشونت وجود دارد و نه قطع روابط آن گروه با شبکه القاعده.
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) – کابل – سرویس تحلیل وپژوهش اخبار