تاریخ انتشار :شنبه ۱۷ جدی ۱۳۹۰ ساعت ۲۱:۱۴
کد مطلب : 34758
کاریکاتور طالبان امریکایی
کاریکاتور طالبان امریکایی
ملت افغانستان به دلیل تجربه حاکمیت امارت اسلامی طالبان در پیش از یک دهه، بیشتر از آن بیمناکند که نکند افغانستان یکبار دیگر به قهقرا برگشته و زمام امور و اداره آن بدست طالبان قرار بگیرد؛ طالبانی که به غیر از زبان اسلحه و تازیانه، به منطق دیگری آراسته نیستند.
در حالیکه مذاکره امریکا با طالبان می رود تا به نقطه های حساس آن نزدیک شود، دیدگاهها و اما و اگر های بسیاری در این زمینه و از ناحیه افراد و اشخاص مختلفی، مطرح و بیان می شود.
تعداد بسیاری از مردم که عوام جامعه ی افغانستان را تشکیل می دهند، از آغاز این مذاکره ناخوشنود و نسبت به سر انجام آن شدیدا اظهار نگرانی و تشویش دارند.
ملت افغانستان به دلیل تجربه حاکمیت امارت اسلامی طالبان در پیش از یک دهه، بیشتر از آن بیمناکند که نکند افغانستان یکبار دیگر به قهقرا برگشته و زمام امور و اداره آن بدست طالبان قرار بگیرد؛ طالبانی که به غیر از زبان اسلحه و تازیانه، به منطق دیگری آراسته نیستند.
تب و تاب نگرانی از بازگشت طالبان، این شب و روزها در شهر های بزرگ کشور بی اندازه بالا گرفته است.
هراس مردم از آن است که نکند (لشکریان خدا) با همان سبک و سیاق گذشته، به اداره مردم و کشور مشغول شوند؛ سبک و سیاق مفرط و شدیدی که طاقت آن حتی برای زاهد ترین فرد افغانستان، طاقت فرسا و درد آور بود!
به هر حال، گمان عوام مردم افغانستان یک چنین چهره ای از نظام طالبانی را در ذهن خودشان ترسیم کرده است.
اما خواص و آگاهان امور در کشور، به چند دسته و گروه قابل تقسیم اند: تعدادی از آگاهان، مذاکره امریکا با طالبان را بسیار جدی گرفته و بدین باوراند که ایالات متحده امریکا به دلیل بحران مالی، کشته شدن سربازان آمریکایی در افغانستان و اعتراضات گسترده مردمی در آن کشور، مبنی بر ادامه جنگ بی حاصل در افغانستان، به این نتیجه رسیده است که حضورش در افغانستان را به شکل آبرومندانه، خاتمه دهد.
در این راستا، طالبان، مناسب ترین گزینه ای است که پس از خروج امریکا و غرب از افغانستان، می توانند حافظ منافع پاکستان و امریکا و غرب در منطقه باشند.
برخی دیگر با رد دیدگاه بالا، بدین باورند که دولت امریکا در پی صلح با طالبان نبوده و طرح مذاکره با آنان نیز، در واقع چیدن دام برای آنان بوده و مقامات کاخ سفید با این ترفند، یا قصد جذب آنان را به سمت خویش داشته و یا در صدد نابود کردن آنان بر آمده است.
دیدگاه بعدی که از سوی برخی از بنگاههای خبری امریکایی و غربی مطرح شده آنست که مقامات کاخ سفید برای طالبانی که حاضر شده اند در قطر دفتر سیاسی باز کنند، وعده حکومت بر سرزمین های جنوبی افغانستان را داده است. یک چیزی شبیه منطقه وزیرستان در پاکستان.
بنابراین دیدگاه؛ طالبان در ازای قطع حملات علیه ناتو و دولت افغانستان، مناطقی در سر حدات جنوبی افغانستان را در اختیار خواهند داشت تا هر گونه که می خواهند در آن مناطق عمل کنند!
اما در این میان دیدگاه دیگری نیز از سوی برخی از آگاهان، مطرح و بیان می شود که قابل تامل و دقت است.
این آگاهان بر این باورند که مذاکره امریکا و طالبان، یک امر نمایشی بوده و در واقع به مثابه یک کمپاین تبلیغاتی برای باراک اوباما و تیم دموکرات او در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده امریکاست.
از این زاویه، خروج نیروهای امریکایی از عراق و جابجایی آنان در کویت، اعلان زمان خروج از افغانستان و خروج 10 هزار سرباز امریکایی از این کشور و سر آخر راه اندازی نقشه مذاکره با طالبان، می توانند مثال های خوبی باشند برای گمراه کردن افکار عمومی و به خصوص ملت امریکا.
از دید این گروه از آگاهان، مذاکره کنونی امریکا با طالبان، مذاکره آنان با کل طالبان نیست، بلکه مذاکره جهت جلب و جذب چند تن طالبی است که در زندان گوانتانامو به سر می برند و مقامات کاخ سفید، جهت نشان دادن ضرب شصت به پاکستان، در واقع می خواهند برای خودشان طالب سازی کنند و بدین گونه به پاکستان و استخبارات آن بفهمانند که ما هم می توانیم گروهی از طالبان را در اختیار داشته باشیم.
بنابر این دیدگاه است که می توان حدس زد، پیشنهاد امریکا جهت واگذاری مناطقی از جنوب افغانستان برای طالبان جدید، شاید خالی از صحت و واقعیت نباشد.
به نظر می رسد دیدگاه اخیر، بیشتر با واقعیت های موجود در تطابق باشد.
اگر فرض را بر این بگذاریم که ایالات متحده و شرکای غربی آن برای حضور بلند مدت و اهداف منطقه ای، وارد افغانستان شده اند، از بی دقتی و ساده اندیشی در مسایل خواهد بود که بپذیریم، امریکا و متحدان غربی وی، با دستان خالی از منطقه حساس خاورمیانه، بیرون شوند.
نکته ای که می توان به عنوان دلیل بر دیدگاه بالا اقامه کرد آن است که در صورت مصالحه با کل طالبان، دیگر از حملات انتحاری و تخریبی خبر و اثری نخواهد بود؛ چرا که شرط هر مذاکره و مفاهمه ای در قدم نخست برقراری آتش بس دو جانبه است؛ حال آنکه در همین مدت یک سالی که از مذاکره امریکا و به اصطلاح طالبان در قطر و آلمان می گذرد، تقریبا هر هفته شاهد مرگبار ترین عملیات های انتحاری علیه ناتو، دولت و مردم افغانستان هستیم.
از اینها گذشته، امریکا و غرب، خواهان حضور دایمی و یا طولانی مدت در افغانستان و منطقه هستند و در صورت مصالحه با طالبان و قطع فعالیت های تخریبی آنان، دیگر دلیلی بر ادامه حضور امریکا و غرب در افغانستان و منطقه وجود نخواهد داشت و این چیزی نیست که مقامات کاخ سفید و شرکای غربی آنان، بدنبال آن باشند. نتیجه آنکه ما مردم افغانستان، در غیبت یک دولت مقتدر و دلسوز و خدمت گذار، دقیقا حکم کف های روی آب را داریم که با هر بادی، به هر سمت و سویی متمایل خواهیم شد.
امروزه به نیابت دولت و ملت افغانستان، هر دولت و قدرتی و با هر کشور و گروهی که خواسته باشد، جنگ می کند، مصالحه می کند و... و با تاسف، تمام این مسایل در غیبت دولت و ملت افغانستان، انجام می شود.

مقاله چاپ شده در شماره 253 روزنامه انصاف
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا)- کابل- سرویس تحلیل و پژوهش اخبار
https://avapress.com/vdcg7u9w.ak9tn4prra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما