تاریخ انتشار :چهارشنبه ۲۳ حمل ۱۳۹۱ ساعت ۱۴:۱۵
کد مطلب : 39667
حسینی مدنی
حسینی مدنی
اگر دغدغه وطن پرستی داریم و اگر در منازعه سیاسی امریکا و همسایگان، مستقل و بی طرف هستیم باید تلویزیون ملی خود را از وجود برنامه های دیگران پاک کنیم.
سخنگوی ریاست امنیت ملی، روز "دوشنبه" از رسانه هایی نام گرفت که از سوی ایران و پاکستان تمویل می شوند؛ وی از رسانه هایی چون تمدن، نور، انصاف، ژوندون، شمشاد و… نام گرفته است.

صرف نظر از صحت و سقم این گزارش و یا درستی و نادرستی کار رسانه های مذکور، برخی سئوالات در ذهن اهالی فرهنگ و رسانه خطور می کند:

۱- در گزارش ریاست امنیت ملی چرا از انبوه رسانه های حامی منافع امریکا نامی به میان نیامده است؟ آیا امریکا جزوی از افغانستان است یا افغانستان و مقامات افغان، جزوی از امریکا؟

۲- در افغانستان که هیچکس از خود هیچ چیز ندارد، کدام رسانه ی مهم و مطرح، از منابع خارجی تمویل نمی شوند؟

۳- در حالی که رسانه های قدرتمند و مؤثر، سالهاست که با سیاست های نشراتی مشخصی در افغانستان فعالیت می کنند؛ چرا ریاست امنیت ملی در چنین زمان و شرایطی این گزارش را منتشر نموده است؟

بعد از سقوط طالبان، صدها رسانه با رویکردهای متنوع در نقاط مختلف افغانستان آغاز به کار کردند. اولین رسانه ها رادیوهای موج اف ام بودند که توسط نیروهای خارجی در ولسوالی های ولایات، به طور گسترده ای بین مردم توزیع شدند. آنان بدون اجازه و هماهنگی با دولت افغانستان و از موضع فراقانونی، اندیشه ها و برنامه های خود را به خورد مردم می دادند. آنان تا هنوز هم در بسیاری از ولسوالی ها رادیوهای موج اف ام که صرفاً برنامه های خودشان را منتشر می کنند را بدون اجازه دولت افغانستان دارند.

رسانه های چاپی که توسط افغانها با امکانات محدود و تیراژ پائین منتشر می شدند کم کم در کابل و ولایات کشور آغاز به کار کردند – و البته خیلی از آنها از نشر بازماندند- اما در میان رسانه های چاپی نیز، نشریه “صدای آزادی” سالها با تیراژ ده ها هزار نسخه به زبانهای دری، پشتو و انگلیسی و به شکل رنگی، توسط نیروهای خارجی و بدون مجوز دولت افغانستان در کابل و ولایات افغانستان بطور منظم و مداوم منتشر شد که با توجه به تیراژ بسیار بالای آن معمولاً در ترکاری فروشی ها و نانوایی ها و… استفاده می شدند!

صدای آزادی از لحاظ سیاسی البته نشریه ای تقریبا خنثی بود اما کوشش به این داشت تا ذهنیتی مطلوب از عملکرد نیروهای خارجی به مردم القا کند؛ اما همزمان، برخی رسانه های صوتی، تصویری و چاپی آغاز به کار کردند که هر کدام دارای بار سیاسی و فرهنگی سنگینی بودند.

با توجه به حاکمیت بدون چون و چرای امریکا بر سیاست جاری در افغانستان و با توجه به نفوذ انکارناپذیر عناصر امریکایی بر حکومت افغانستان، رسانه های کشور نیز از این نفوذ در امان نماندند. هرچند سفارت امریکا نقش مؤثر و مستقیم خود بر رسانه ها را داشته است اما روش حمایت و اعمال نفوذ آنان بر رسانه ها غالباً از مراجعی صورت گرفته که تحت نام اینجوها یا سازمان های بین المللی فعالیت می کرده اند. مؤسسه امریکایی یو اس ای آی دی(usaid) شاید یکی از مهمترین نهادهای تمویل کننده و جهت دهنده امریکایی باشد که در کنار سایر بخشهای کاری خود، برخی رسانه ها را نیز تحت پوشش قرار داده است. رسانه های تحت پوشش این نهاد و سایر مؤسسات همسو، به سیاست ها و ارزشهای مورد نظر تمویل کنندگان خود متعهد هستند. البته نقش و تأثیر شرکت های عظیم رسانه ای غرب همچون نیوزکورپریشن و رئیس آن( رابرت مرداک) را نیز در افغانستان نباید نادیده گرفت.

روش و سیاست کاری رسانه های تحت پوشش مؤسسات امریکایی و غربی، طرح و ایجاد چهره ای منفی از ایران و نیز ترویج ارزشهای مورد نظر غرب است. آنطور که ریاست امنیت ملی هم گفته است، ایران نیز برخی رسانه های دینی در افغانستان را حمایت می کند اما تفاوت عمده ایران و امریکا در خروجی کار رسانه های مورد حمایت شان، صَرف نظر از متهم کردن طرفین، یک عنصر اساسی است که نهفته در الگوها، فرهنگ و اسطوره هاست.

تکلیف فعالیت های پاکستان با رسانه های پاکستانی مشخص است؛ آنان برنامه ها و اهداف صرفاً سیاسی خود را دارند که باید جداگانه بدان پرداخت اما تصور میکنم که در این بحث مسئله ایران و امریکا جای تأمل دارد. رسانه هایی که متهم اند از جانب ایران حمایت می شوند غالباً به دنبال ارزش های دینی، همگرایی مذهبی و بیگانه ستیزی هستند. تلویزیونهای تمدن و نور که از جانب امنیت ملی متهم شده اند، هیچ اعتقادی به قهرمانان هالیوود و بالیوود ندارند؛ ساز و آواز و طنازی دختران را نمی پذیرند، مسابقه آواز خوانی ندارند، در فیلمهای منتشره آنان بدن زنان شطرنجی نمی شود، تخصصی در کشتی کج ندارند؛ با وجود آنکه تبلیغات منبع درآمد است اما تبلیغاتی که دارای مشکل شرعی باشد را نشر نمی کنند، رسانه های دین مدار هستند که در رأس خود، شخصیت های دین مدار دارند و البته در برنامه های سیاسی خود رویکرد خاص خود را دارند. در مقایسه با شبکه های نور و تمدن، رسانه هایی که از مراجع امریکایی و غربی تمویل می شوند، ارزشها و منویات و سیاست های مورد نظر غرب، همانند دموکراسی و حقوق بشر را دستمایه تبلیغی خویش قرار می دهند. در این شبکه ها از هنرپیشه های هالیوود و بالیوود و… اسطوره سازی می شود؛ خواننده های کشورهای مختلف، چهره هایی شناخته شده هستند، این رسانه ها دارای جذابیتی هستند که نهفته در برنامه های سرگرم کننده و برخوردار از شیوه های روانشناختی است. نبرد این دو گروه رسانه، نبرد الگوها و روش هاست. افغانستان جامعه ای دینی است که آموزه های مدرن غربی را به آسانی نمی پذیرد و بر همین اساس واکنش ها در برابر این دسته رسانه ها زیاد است؛ این بدان معنی است که سیاست های فرهنگی غرب که از مجرای رسانه عرضه می شوند به آسانی توسط مخاطبان افغانستانی پذیرفتنی نیستند. یعنی در این میان نبرد خاموشی از مجرای رسانه، میان دو الگو یکی با محوریت آموزه های دینی و دیگری با محوریت ارزشهای غربی در می گیرد که اکنون در مرحله ای، بار سیاسی به خود می گیرد و از مجرای امنیت ملی، آن هم با فشار سیاسی سر باز می کند.

اما یک نکته مهم را در این میان نباید از نظر دور داشت: امریکا به دلیل عدم سنخیت فرهنگی و زبانی و نبود اشتراکات تاریخی، عدم اشتراک در الگوهای زندگی با مردم افغانستان در این کشور با مشکلات زیادی روبروست که این ناهمگونی به آسانی قابل حل نیست؛ آنها برای حل این چالش، چندین سال است که از مجاری متعدد زحمت می کشند؛ اِعمال نفوذ بر دولت، جابجایی مهره ها در مناصب بالای حکومتی، تطبیق سیستم اداری که بر مبنای آن دانستن زبان انگلیسی ضروری است، استخدام افرادی در اینجوها که حتمن انگلیسی می دانند، کار فرهنگی- تبلیغی گسترده، تخریب وجهه کشورها و سازمانهای مخالف و نهایتاً حمایت و تمویل رسانه هایی که ناشر فرهنگ و ارزشهای مورد نظر آنان است. تعداد این رسانه ها که از مجرای مختلف پول دریافت می کنند به دهها مورد می رسد. حتی چند سالی است که امریکا ساعتی از تلویزیون ملی افغانستان را نیز در اختیار گرفته و برنامه های خبری خاص خود را از مجرای تلویزیون ملی!! افغانستان نشر می کند. این جای سئوال است که چرا برنامه های یک کشور بیگانه از تلویزیون ملی! ما نشر می شوند. اگر دغدغه وطن پرستی داریم و اگر در منازعه سیاسی امریکا و همسایگان، مستقل و بی طرف هستیم باید تلویزیون ملی خود را از وجود برنامه های دیگران پاک کنیم.

تعداد رسانه های تصویری، صوتی و چاپی که از سوی دفاتر امریکایی تمویل می شوند کم نیستند و غالباً هیچ شرم و یا هراسی از گرفتن امکانات از امریکایی ها نمی کنند و این مبیَن نفوذ فراوان امریکا در رسانه های ماست. اما متاسفانه ارگان های امنیتی ما همصدا با سیاست امریکا، رسانه های امریکایی را خودی می پندارند وسایر رسانه ها را رسانه های وابسته!

اما با وجود اینکه رسانه های متهم، سالهاست که سیاست و برنامه های مشخصی دارند چرا ریاست امنیت ملی ما در چنین حالتی به فکر افشاگری افتاده است؟!

سالها حضور غیر مؤثر امریکا در افغانستان که توأم با اشتباهات فراوان بوده مورد انتقاد جامعه سیاسی، دولتمردان، مردم و رسانه ها قرار گرفته است؛ میزان انتقادها از امریکا رابطه مستقیمی با اشتباهات آنان در سیاستگزاری ها و عملکردهای شان دارد. در هفته های اخیر و بعد از حوادث قرآن سوزی در بگرام و کشتار مردم قندهار توسط سربازان امریکایی، این اعتراضات به اوج رسید. بدیهی است که رسانه ها خصوصاً رسانه های دینی در این مورد واکنش های زیادی نشان دادند و اخبار را به شکل گسترده ای منعکس نمودند.

این رسانه ها در مورد پیمان همکاری های استراتژیک افغانستان-امریکا و پایگاه دائمی این کشور در افغانستان به دیده تردید می نگرند. بر همین اساس لطف الله مشعل سخنگوی ریاست امنیت ملی در افشاگری خود گفته است که برنامه های سیاسی تلویزیون های نور و تمدن جهت دار و در راستای اهداف ضد امریکایی است!

در این شرایط، اولاً: دولتمردان ما مشخص کنند که کدام کشور دوست ماست و کدام دشمن ما؟ نمیشود که هم به میخ زد و هم به نعل کوبید! خیلی از رسانه ها هر روز بر ضد ایران میگویند و برخلاف وحدت و منافع ملی افغانستان می نویسند؛ چرا آن رسانه ها مورد پیگرد قرار نمی گیرند؟ چرا منابع تمویل آنها افشا نمی شود؟! اگر ریاست امنیت ملی رسانه های امریکایی را افشا نکند، خود متهم به عدم استقلال می شود.

ثانیاً: گویا مسئولین امنیت ملی ما فراموش کرده اند که روحیه مردم افغانستان، بیگانه ستیزی است. این مسئله ربطی به دیگران ندارد، در این حال و هوا عده ای از علما، فرهنگیان، نویسندگان و رسانه ها نارضایتی خود را از مجرای قلم و بیان ابراز می دارند. خطاب من به امنیت ملی کشور این است که اگر زورتان می رسد به امریکائی ها بفرمائید که جنایت نکنند! بگویید قرآن آتش نزنند، به مقدسات و فرهنگ و دین مردم توهین نکنند؛ به قوانین ما احترام بگذارند؛ به امور داخلی ما دخالت نکنند؛ دولت ما را تحقیر نکنند؛ آن وقت مطمئن باشید که رسانه های معترض، سکوت می کنند. کسی که به فرهنگ ما، حاکمیت ملی ما، ارزش های ما و… کاری نداشته باشد، کشوری که برای خدمت آمده باشد چه کسی به او کار دارد؟! چرا از جاپان و کوریا و برزیل و مصر انتقاد نمی شود؟

ثالثاً: میهمانانی که برای مباحث تلویزیون های متهم! دعوت می شوند نیز از جانب امنیت ملی متهم به روابط با ایران شده اند! یعنی جغرافیای انسانی متهمین بسیار وسیع است!! و در این شرایط باید منتظر افشاگریهای دیگری بود که از جانب کشور دوست و برادر با جان برابر! امریکا فرمایش می شوند.

سخن و منظور این قلم، دفاع و توجیه متهمان! نیست؛ بلکه منظور سخن آن است که نباید یکجانبه به قضا رفت. در این کشور، رسانه مطرح که مستقل و متکی به خود باشد وجود ندارد. امنیت ملی به جای این مثلاً افشاگری و به جای اینکه خود را در کنار امریکا قرار دهد، بفرمایند که کدام رسانه مطرح ما، از منابع خارجی و بین المللی تمویل نمی شوند؟!

نویسنده: حسینی مدنی
در گزارش یک جانبه امنیت ملی که ماهیتی کاملاً ضد ایرانی دارد گفته شده که دو رسانه پرس تی وی و خبرگزاری فارس که مربوط به ایران هستند بدون مجوز قانونی کار می کنند اما این ریاست هیچ اشاره ای به صدای آشنای امریکا، بی بی سی، الجزیره، آسیوشیتدپرس، نیویورک تایمز امریکا، دویچه وله آلمان و رادیو آزادی نکرده است. اگر مسئله، مجوز قانونی باشد آیا رسانه های فوق این جواز را دارند؟ اگر بله، چرا برای رسانه های ایرانی جواز داده نشده است!

حرکت اخیر امنیت ملی را باید به فال نیک گرفت و منتظر ماند تا رسانه هایی که در خدمت منافع امریکا هستند و توسط منابع غربی تمویل می شوند نیز افشا گردند

منبع: خبرگزاری جمهور
منبع : خبرگزاری آوا - کابل
https://avapress.com/vdca0ine.49noi15kk4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

عالی بود...نه به این دلیل که شائبه حمایت ازایران میرفت،بلکه حقیقتی بود انکارناپذیر.. به امید آزادی افغانستان بزرگ وبهروزی تک تک برادران وخواهران افغان با هر نژاد و مذهب..به امید سرافرازی واستقلال واقعی افغانستان