تاریخ انتشار :چهارشنبه ۲۳ سرطان ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۳۱
کد مطلب : 128521
گریزی به گفته های اشتون کارتر و اشرف غنی!
اشتون کارتر٬ وزیر دفاع امریکا در یک سفر از قبل اعلام نشده در افغانستان گفته است که کشورش رهبران گروه‌های "تروریستی" را در هر گوشه جهان هدف قرار می‌دهد.
وزیر دفاع امریکا در نشست مشترک با اشرف غنی، رئیس جمهوری افغانستان در پاسخ به این سئوال که آیا امریکا بار دیگر رهبران شورشیان را در خاک پاکستان هدف قرار خواهد داد؟ گفت: "هرجا که آنان منافع آمریکا و دوستانش را با تهدید مواجه کند هدف قرار می‌گیرند."
آقای کارتر درباره پاکستان می گوید:" آن کشور با امریکا روابط دیرینه دارد. واشنگتن و اسلام آباد در بخشهای مختلف از جمله امنیتی کار کرده و امریکا باور دارد که بزرگترین تهدید برای پاکستان نیز دهشت‌افکنی است. همسایه‌ها برای پاکستان تهدید نیست، بلکه بزرگترین تهدید برای اسلام آباد تروریسم است.
کشورش با پاکستان کار می‌کند تا در برابر تروریسم بجنگند و با هر نوع دهشت‌افکنی که از پاکستان سرچشمه بگیرد و بالای آن کشور نیز تاثیر داشته باشد، مبارزه کند."
اظهارات آقای کارتر؛ وزیر دفاع امریکا نسبت به سران اسلام آباد، بسیار نرم و محتاطانه و در عین حال فنی و هشدار دهنده است؛ نرم و توام با احتیاط به آن دلیل که هر دو دولت سالهاست که از روابط گرم و دوستانه ای در منطقه سود می برند و گزاف نیست اگر دولت پاکستان را به عنوان مناسب ترین ابزارآلات راه هموار کن برای دولت ایالات متحده تلقی کنیم و مدعی شویم که این دو دولت از رهگذر ایجاد بحران لااقل در افغانستان، توانسته اند تعاملات خوبی با هم داشته و سودهای کلان اقتصادی-سیاسی را بدست بیاورند.
امریکا با کمک راهبردی و تعیین کننده دولتمردان اسلام آباد توانست خیمه و خرگاه حضور بلندمدت و شاید هم دایمی خویش را در قلب کشورهای منطقه برپا کند و از این طریق به آروز و آرمان دیرینه خودش که همانا تسلط به خاور میانه و کنترول دولتها و ملتهای مخالف سیاست های استعماری اش بود، برسد.
از سویی هم پاکستان از ناحیه تعامل با واشنگتن و سایر اعضای ناتو، از دو منظر نظامی و اقتصادی به سود سرشاری دست یازید و می توان گفت در طول دهه های جاری، بار خویش را بست و به عنوان یک قدرت نظامی- اقتصادی در منطقه ظهور کرد؛ به گونه ای که کشوری مانند افغانستان و مردم آن را به مدت بسیار طولانی توانست زیر نفوذ و سیطره اقتصادی- نظامی خویش قرار دهد و در بسیاری از موارد افغانها را وابسته به خویش نگهدارد.
البته این غیر از مواردی بود و است که تعدادی از مردم افغانستان و از مذهب و تیره و تبار خاصی، مدارس دینی پاکستان را قبله آمال و آرزوهای مذهبی خویش قرار دادند و هر آنچه مولوی های بی تقوا و وابسته به استخبارات پاکستان به آنها تلقین کردند، بدون کم و کاست و دربست پذیرفتند و فرزندان جوان و نوجوان و کودک خویش را در خدمت استعمار ناپاک پاکستان قرار دادند و با ارتکاب انتحار و انفجار، به دشمن خدمت و به میهن و مردم خویش خیانت و ستم کردند.
اما اظهارات وزیر دفاع امریکا خطاب به سران اسلام آباد، یک لبه و روی دیگر هم دارد و آن جنبه هشدار دهنده آن است. کارتر سعی کرده در مخاطب قرار دادن پاکستانی ها به دو نکته توجه داشته باشد و هرگز نخواسته و نمی خواهد حریم ها را مخلوط کند و بدون تفکیک های لازم سیاسی و مصلحتی حرف بزند. لذا از یک طرف هشدار گونه پاکستانی ها را مخاطب قرار می دهد؛ تا از این رهگذر توجه و رضایت سناتوران و مقامات معترض به عملکرد سران اسلام آباد در داخل امریکا را جلب کند و از سوی دیگر این هشدارها نباید به حدی تند و گزنده و سرشار از دافعه باشد که دوستان و همکاران پاکستانی را از دولت امریکا فرسخها دور کند؛ لذا سخنان وزیر دفاع امریکا نوعاً میان یک چنین ملاحظاتی معلق و سرگردان است.
صد البته که مقامات اسلام آباد هم از دولت امریکا توقع یک چنین برخوردی را دارند؛ چرا که آنها نیز حاضر نیستند تا یک چنین دوست بظاهر سود رسانی را از دست بدهند؛ آنهم در شرایطی که دولت اسلام آباد شدیداً به کمکهای واشنگتن نیاز دارد و در اساس بنیاد این دولت و کشور به یک چنین کمکهایی وابسته است و بقای آن در گرو یک چنان درآمدهای نامشروع و خائنانه است.
اما اشرف غنی که در نشست وارسا ریسک بزرگی را مرتکب شد، در دیدار با اشتون کارتر نیز ادامه آن ریسک را پی گرفت و این بار شفاف تر از پیش به آموزش دادن سران اسلام آباد همت گذاشت:
"مناسبات دو کشور خراب نشده بلکه روشن شده است. کابل ارتباط دولت با دولت را خواستار است. تروریسم خوب و بد ندارد و دولت‌ها وسیله صلح و رفاه عامه است و مناسبات بین دولت‌ها براساس قوانین بین‌المللی باید عیار شود؛ در غیر آن، نظام منطقه‌ای و بین‌المللی با خطر مواجه می‌شود."
به نظر می رسد آنچه باید به سران اسلام آباد گفته می شد گفته شد و اینک این به پاکستانی ها مربوط می شود که یا با صداقت وارد شوند و با افغانستان در مورد مبارزه واقعی و جدی با تروریزم همکاری کند و یا آنکه چون گذشته به سیاست دو پهلوی خود در زمینه ادامه دهد و به همین ترتیب سران واشنگتن؛ اما چنانچه اوضاع نشان می دهد نه اسلام آباد و نه هم واشنگتن حاضر نیستند دست از مدیریت بحران و ایجاد آن در افغانستان و منطقه بردارند؛ چرا که سود و صلاح خویش را در همین می بینند و نه در گزینه ی دیگر.
https://avapress.com/vdcgx79qqak9xn4.rpra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما