تاریخ انتشار :يکشنبه ۱۴ میزان ۱۳۹۲ ساعت ۱۷:۵۵
کد مطلب : 76232
نوشتاري از حضرت آيت الله العظمي صافي در فضايل امام جواد عليه السلام

امام جواد (ع)، در اخلاق كريمه و صفات پسنديده و علم، معرفت، دانش، زهد و تقوا، وارث اجداد بزرگوار و در عظمت و جلالت، زبانزد خاصّ و عام بود و شخصيّت‌هاي بزرگ علمي و ديني در برابر او خاضع و فروتن بودند.
به گزارش خبرگزاری آوا، حضرت آيت الله العظمي صافي در نوشتاری با عنوان« امام جواد(ع) پیشوای علم و جود» به بیان فضايل امام جواد(ع) پرداخت.
در این نوشتار آمده است: امام جواد (ع)، در اخلاق كريمه و صفات پسنديده و علم، معرفت، دانش، زهد و تقوا، وارث اجداد بزرگوار و در عظمت و جلالت، زبانزد خاصّ و عام بود و شخصيّت‌هاي بزرگ علمي و ديني در برابر او خاضع و فروتن بودند.
محدّثان بزرگ و علماي عاليقدر، افتخار كسب علوم از آن حضرت را داشته و در دشوارترين مسايل علمي، او را حلاّل مشكلات مي‌يافتند.
وقتي كه هنوز عمر شريف امام جواد(ع) از پانزده سال تجاوز نكرده بود، امام رضا( ع) كه در حدود هشتاد سال داشت به امامت ايشان معترف بود; به حّدي كه دست آن حضرت را مي‌بوسيد و مي‌فرمود: «أنا له عبد؛ من بنده او هستم.»
روايات بسيار در فضايل و كرامات، و نصوصي كه دلالت بر امامت آن حضرت مي كند، وجود دارد. با اين‌كه مدّت زندگي امام جواد عليه السّلام ديري نپاييد و عمر شريفش به بيست و شش سال نرسيد، علوم بسياري از آن بزرگوار صادر شد و مجالس بحث و مناظراتي بين آن حضرت و علماي بزرگ آن زمان صورت مي‌گرفت; مانند مناظره علمي و مباحثه‌اي كه با «يحيي بن اكثم» قاضي القضاة، در حضور مأمون ـ خليفه عباسي ـ و جمعي از بني‌عبّاس و ديگران فرمود؛ و در پاسخ به مسأله او، شقوق آن را چنان بيان كرد كه قاضي القضاة، حيران و خجل گشت و حكم تمام آن شقوق را بيان فرموده؛ سپس از يحيي ـ طبق پيشنهاد مأمون ـ مسأله اي پرسيد كه از جواب آن عاجز گرديد و حلّ آن مسأله را از شخص امام عليه السّلام در خواست كرد و حضرت پاسخ فرمود و بر همه بني‌عبّاس واضع شد كه طبق گفته مأمون، آن حضرت با وجود كمي سن، افضل و اعلم از همه علما است; و خداوند متعال او را به اين فضيلت و كمال مزيّن كرده است. و از جمله مناظرات و مباحثات آن حضرت، مباحثه اي است كه بر حسب روايت « ابن شهر آشوب » از كتاب «الجلاء والشفاء» در سنّ هشت سالگي با جمعي از دانشمندان فرمود و مسايل مشكل آنها را به طور علمي پاسخ داد.
امامت در صباوت و صغر سن
دست يافتن بر امامت، پيش از سن بلوغ، گر چه تا آن زمان به طور رسمي سابقه نداشت; و در بين امامان، هيچ‌يك در اين سن بر مسند امامت ننشسته بود، ولي در بين ساير انبيا و پيامبران سابقه‌دار است; و حضرت عيسي و يحيي در كودكي به مقام نبوّت رسيدند و قرآن درباره حضرت عيسي مي فرمايد: (اِنّي عَبْدُ اللهِ آتانِي الْكِتابُ وَ جَعَلني نَبِيّاً؛ :منم بنده خدا، به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است.»
و درباره حضرت يحيي مي فرمايد: (وَ آتَيْناهُ الْحُكْم صَبِيّاً؛ و از كودكي به او نبوت داديم.)
اين مسأله كه علوم و دانش‌هاي امامان و قّوت فهم و كثرت معارف آنان به واسطه آموزش و گذشت زمان و رشد جسماني نيست، همواره مقبول خواصّ و عوام بوده است.
از دوران كودكي هر يك از ايشان، حكايات و داستان‌هاي شگفت انگيز بسياري كه حاكي از نبوغ فوق العاده و فعليّت كمالات و فضايل آنهاست، نقل شده است; حتّي معاويه و يزيد و عبدالله بن عمر نيز از علم لدنّي آنها سخن مي‌گفتند; چون ابوحنيفه كه وقتي حضرت موسي بن جعفر عليه السّلام در سن هفت سالگي به سر مي برد، از ايشان مسايل فقهي مي پرسيد و پاسخ مي شنيد.
هر كس در حالات آن بزرگواران مطالعه بنمايد و علومي را كه در دوران كودكي و بعد از بلوغ از آنها صادر شده را ملاحظه كند، مي فهمد كه اين همه علم و معرفت از راه تحصيل فراهم نمي شود.
علوم بي پايان اميرالمؤمنين عليه السّلام را در همه رشته هاي علوم اسلامي، و حقوق و معارف والهيّات و ...، چگونه مي توان با تحصيل، به دست آورد و كدام مكتب و مدرسه غير از مكتب خاصّ حضرت خاتم الانبياء صلّي الله عليه وآله وسلّم مي توانست در آن زمان چنين فارغ التّحصيل داشته باشد و كدام استاد مي توانست اين شاگرد بي نظير را تربيت كند و غير از علي عليه السّلام چه كسي مي توانست علوم نبوّت را حمل كند و باب مدينه علوم نبي شود؟
علوم تمام اصحاب و شاگردان مكتب پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم در برابر علوم علي عليه السّلام قطره اي در مقابل دريا بود.
اين علوم از فضل خدا و ميراث آنان از رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم است و صدور اين علوم اگر از خردسالان تعصّب داشته باشد، از سالمندان نيز متعصّب كننده است. مگر سالمندان ديگر ظرفيّت اين همه علم را دارند؟ و مگر دانشمندان سالمند، اين گونه بدون سابقه و بالبداهه به مسايل مردم پاسخ داده اند؟
در اين باب فرقي ما بين كودك هفت ساله و مرد هفتاد ساله نيست; هر دو بايد استوار خاص و صلاحيّت تمام و كمال داشته باشند كه بتوانند اين علوم را اخذ كرده و مُلْهَمْ وَمُفَهَّمْ و محّدث به آن شوند.
همان‌گونه كه منصور، (خليفه) در مورد امام جعفر صادق عليه السّلام گواهي داد كه آن حضرت، از كساني بود كه خدا در شأن آن مي فرمايد: (ثُمَّ اَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا...)
هر يك از امامان نيز بنده برگزيده خدا بودند كه خدا كتاب و علم كتاب را برايشان عطا فرمود و هيچ گاه امّت، از چنين شخصيّتي از اهل بيت، محروم نخواهد شد.
احاديث «ثقلين»، «سفينة»، «امان» و حديث «في كّل خلف من امتي» و روايات ديگر، همه مبيّن و مؤيّد اين موضوع است و مرور زمان نيز ثابت كرد، غير از اين ذوات مقدّسه، فرد ديگري مصداق اين احاديث نيست و ايشان هستنند كه علمشان از علم خدا و بصيرتشان، موهبت خاصّ خدا است. و مسلمانان به شرق بروند يا به غرب، علم صحيح را جز در نزد آنها نخواهد يافت. 
..........................................................................
اصول كافي ج1 ص322 ـ تنقيح المقال ج2 ص272 و237.
2. ر.ك: به اصول كافي، ج1، در باب (الاشارة و النص علي ابي جعفر الثاني عليه السّلام) و باب (مولد ابي جعفر محمّد بن علّي الثّاني عليه السّلام).
3. شرح اين مجلس مناظره تاريخي و بي نظير، در كتب معتبر اهل سنّت مانند: صواعق، الاتحاف، نور الابصار، تذكرة الخواص و... نقل شده و در كتب شيعه نيز مانند: مناقب ابن شهر آشوب، ارشاد و اعلام الوري و كشف الغمه و بيش از صدها كتاب حديث و تراجم و تاريخ آمده است. 
4. سوره مريم، آيه 30.
5. سوره مريم، آيه 12. 
6. سوره فاطر، آيه 32.

https://avapress.com/vdcj88ea.uqemtzsffu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما