تاریخ انتشار :يکشنبه ۲۷ حوت ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۳۸
کد مطلب : 60755
می شود همزمان، امریکا و ایران را باهم داشت؟!
دولتمردان ما همواره بر این نکته تاکید کرده اند که در تنش موجود میان ایالات متحده امریکا و جمهوری اسلامی ایران، به سود هیچکدام وارد عمل نخواهند شد. رییس جمهور کرزی و نیز سایر اعضای دولت و حکومت افغانستان، در جاها و مناسبتهای مختلف، از دوستی و همکاری همزمان خویش با ایران و امریکا سخن گفته و ضمنِ ممکن دانستن آن، از این روش قویاً حمایت و دفاع کرده اند.
از این واقعیت نمی توان گذشت که دولت افغانستان، بر سر دوراهی تردید و انتخاب متوقف مانده است. در یک طرف همکار و شریک استراتژیکی چون ایالات متحده امریکا قرار دارد؛ کشوری که به باور حکومت افغانستان، دوست دولت و ملت افغانستان بوده و تا کنون بیشترین کمک مالی و نظامی را به دولت افغانستان انجام داده است و ظاهراً پس از این نیز انجام خواهد داد.
در سوی دیگر قضیه، دولت جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است. دولت و کشوری که علاوه بر داشتن مرزهای طولانی با افغانستان، از دین، زبان و فرهنگ مشترک با ملت افغانستان نیز برخوردار است. به اضافه آنکه این کشور، کمک های بیاد ماندنی و بسیاری در دوران جهاد مردم افغانستان به مجاهدین افغانستان کرده و در حال حاضر نیز تعداد فراوانی از مهاجران افغانستانی در آن کشور به سر می برند.
حدود دو ملیون مهاجر افغان همین اکنون در جمهوری اسلامی ایران به سر می برند؛ مهاجرانی که انصافاً از زندگی خوب و قابل قبولی در ایران برخوردارند.
غیر از اینها، ایران کشور همسایه افغانستان است و همانطور که افغانستان توقع دارد تا از بابت همسایگی با ایران، گزندی به دولت، ملت و کشور افغانستان نرسد، طبیعی است که دولتمردان ایرانی نیز با همین رویکرد به افغانستان و مقامات آن نگاه می کنند.
شکی نیست که دولت افغانستان، خواهان حسن روابط با کشور جمهوری اسلامی ایران است، اما با اوضاع به وجود آمده در سایه حضور امریکا و غرب در افغانستان و امضای پیمان راهبردی و به خصوص به رسمیت شناختن مصونیت قضایی عساکر امریکایی در این کشور، شیوه تعامل دولت و حکومت افغانستان با دو طرف ایران و امریکا، بیش از حد ظریف و پیچیده به نظر می رسد.
دولت افغانستان از یک سوی نمی خواهد ایران اسلامی با آن همه پیوندها و ظرفیت های مناسب برای افغانستان را از دست بدهد و از طرف دیگر گذشتن از ایالات متحده امریکا برایش سخت و ناممکن است.
چنانچه مقامات حکومت افغانستان از جمله رییس جمهور کشور، همواره بر استمرار رابطه نیک با طرف ایرانی تاکید کرده اند. واقعیت آن است که دولت کابل، امریکا و ایران را با هم می خواهد داشته باشد؛ چنانچه شخص رییس جمهور کرزی در یکی از سخنرانی هایش در قبل از امضای پیمان راهبردی با امریکا، به این مهم تاکید کرده بود.
اما پرسش این است که آیا یک چنین چیزی اساساً ممکن است و آیا حکومت افغانستان و دولتمردان ما از یک چنین قدرت و ظرفیت سیاسی ای برخوردار هستند تا بتوانند به دوستی با دو دولت متخاصم و تقریباً در حال زورآزمایی، در آن واحد، ادامه بدهند؛ بگونه ای که هردو طرف راضی باشند و نه این برنجد و نه آن؟
اگر نظر دولتمردان افغانستان را بخواهید، به جرئت خواهند گفت که آری آنان از یک چنین درایت و ظرفیت بالای سیاسی برخورداراند!
صد البته که اگر چنین درایتی وجود داشته باشد، امکان یک چنین روش و سیاستی هم وجود دارد؛ در حال حاضر بسیاری از دولت و کشورها هستند که با یک سری روشهای خاص و زیرکانه ای توانسته اند از میان دو رقیب، روابط خویش را با هر یک از آنان بر اساس منافع دولت و کشور خویش، عیار سازند.
به عنوان مثال همین دولت جمهوری اسلامی ایران با آنکه با ایالات متحده امریکا رابطه ای چندانی ندارد، اما با دولت و کشورهایی روابط تجاری و اقتصادی و حتی فرهنگی خود را به گونه ای برقرار و تنظیم کرده است که همه آن کشورها از روابط خوب و حسنه ای با امریکا برخورداراند.
این تنها به جمهوری اسلامی ایران منحصر نمی شود، اگر دقت شود تقریباً تمامی کشورها از یک چنین روشی در سیاست خارجی شان سود می برند.
نمونه دیگر کشور پاکستان است؛ این کشور نیز علاوه بر اینکه با دولت ایران رابطه خوب و حسنه ای دارد، از آن سوی به عنوان شریک راهبردی ایالات متحده امریکا در منطقه مطرح بوده و از این طریق به امتیازات مالی و نظامی قابل توجهی هم دست پیدا کرده است.
پس می شود دولت و کشوری از میان دو دولت رقیب و حتی متخاصم، با توجه به منافع ملی خویش، به راحتی عبور کند؛ اما این عبور موفقانه و رندانه، برای هر دولت و کشوری هم آنقدرها ساده و آسان نیست، به خصوص برای دولتمردان ما که با تاسف باید گفت از کارکشتگی و مهارت لازم در دنیای پیچیده سیاست، برخوردار نیستند.
به هیچ عنوان قصد تنقیص دولتمردان در میان نیست؛ بلکه آنچه از عملکرد چندین ساله آنان مشهود و محسوس است، ما را بدین واقعیت بیشتر رهنمون می کند. هراس آگاهان از این است که با توجه به عدم وجود ظرفیت مذکور، مبادا افغانستان و دولت آن، در دامن یکی از این دو رقیب فرو بلغزد؛ که در صورت فرو افتادن در دامن هر کدام، تبعات و پیامدهایی را برای کشور و منطقه به دنبال خواهد داشت و البته این احتمال هم وجود دارد که هردو رقیب را از دست بدهد.
اما آنچه روشن است در صورت فرو لغزیدن به کام ایالات متحده، دولت افغانستان با دست آوردن یک به ظاهر شریک و همکار، انبوهی از دوستان، شرکا و قدرت های منطقه ای را از دست خواهد داد. به هر حال، این تجزیه و تحلیل قضایای جاری در کشور است که امید است دولتمردان ما با اتخاذ مواضع دقیق و درست، به سمت و سویی در حرکت باشند که تامین کننده منافع جمعی و ملی ملت و کشور افغانستان باشد.
مولف : سیدفاضل محجوب
https://avapress.com/vdccpmqe.2bqxp8laa2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

شما افاغنه مردمی بی اتحاد و بی استعدادید هستید که می خواهید اب و نان شما را دیگر کشورها بدهند.
آقای داریوش بی اتحاد بودن مان را راست گفتی چون مردم ما خیلی بحرف سران ایران است امابی استعدای را که خیلی دروغ گفتی چونکه تمام بچهای ما درمدارس شاگردان ممتاز هستن اینکه آب ونان مارا دیگران بدهد هم خیلی دروغ بودچون مردم ما مردم سختکوش وزحمت کش وقانعترین مردم روی دنیا است بدلیل اینکه درایران همه نوع گدا وجود دارد اما از مردم ما ملت باعزت ما حتی یکدانه گدا هم وجود ندارد همه گداهای درداخل شهرها ازشما وپاکستانیها است .
بنده به عنوان یک افغانی با اقای داریوش موافقم ما بی اتحاد هستیم و بی استعداد اگر غیر از این بود کشورمان افغانستان الان زیر چکمه های اجنبی نبود. من ساکن ایرانم و اینجا افغانیها اکثرشان مشاغل کاذب دارند و واقعا با خطاهایشان افغانستان را بدنام کردند.