ربا از نظر ادیان الهی بخصوص دین اسلام تحریم شده است. از منظر دین، جامعهای که فعالیتهای اقتصادی و معیشتی خود را بر پایه ربا سامان میبخشد، به سمت نابودی حرکت کرده و در مسیر عصیانگری و گمراهی گام برداشته و از رسیدن به رستگاری و شکوفایی واقعی باز میماند.
در چنین جامعهای انواع آشفتگیها، بیعدالتیها و فسادگریها رواج پیدا میکند. با این روش عدهای از مردم نیز از نعمت لذتبخش زندگی محروم میشوند. با این وجود، نظام مالی رایج در جهانِ امروز بویژه در دنیای غرب با محوریت ربا بنا شده است. عدم نظارت بر فعالیت اقتصادی و تضمین اصل سرمایه همراه با بهره زیادی باعث میشود که عدهای از سرمایهداران غیرمتعهد سرمایههای خود را در مسیر سرمایهگذاری ربوی به کار گیرند و از فعالیتهای اقتصادی دوری بجویند.
قبل از بیان فلسفه حرمت ربا ارائه تعریف ربا مناسب به نظر میرسد.
ربا در لغت یعنی زیادی، هر چیز زیادی را در لغت ربا میگویند. اما در اصطلاح فقهی ربا به معنای دریافت زیادی در معامله دو کالای همجنس و یا شرط دریافت زیادی در قرض است.
علمای اسلامی ربا را بر دو دسته تقسیم کردهاند: 1- ربای قرضی 2- ربای معاملی.
ربای قرضی: بر اساس تعریف ربا، ربای قرضی یعنی قرض بر وجه ضمان، بدینمعنا که وقتی شخصی پولی را به شخصی دوم قرض میدهد در واقع ملکیت این پول را از خود سلب و بر شخص دوم واگذار میکند. در اینجا شخص قرضدهنده فقط مستحق مثل همان پول است که باید بدهکار در موعد مقرر پرداخت کند؛ حال اگر قرضدهنده شرط کند قرضگیرنده علاوه بر مثل مال مبلغی را نیز بعنوان منفعت پرداخت کند این شرط زیاده کرده و این طلب زیادی ربا و حرام است.
ربای معاملی: معاملهی همراه با همدیگر دو کالایی که وزن و پیمانه شود، همجنس نیز باشد در صورتی که همراه با زیادی باشد این ربا و حرام است. برای روشن شدن مطلب به مثال ذیل توجه شود: 10 کیلو گندم به 11 کیلو گندم معامله شود؛ این دریافت زیادی ربا و حرام است، و یا مثلا 10 کیلو برنج مرغوب با 15 کیلو برنج بد معامله شود این نیز ربا و حرام است.
فلسفهی تحریم ربا:
هدایت سرمایهها به سمت فعالیتهای مولد:
از جمله حکمتهای تحریم ربا این است که مردم به فعالیتهای واقعی اقتصادی همانند تجارت و بازرگانی رو بیاورند، تا جامعه از آثار و برکات فعالیتهای آنان بهرهمند شود و اینگونه فعالیتها موجب پیشرفت کشور و ایجاد اشتغال در جامعه میشود. زیرا فعالیتهایی که در قالب معاملات ربوی اتفاق میافتد نه تنها برای کشور مفید نیست بلکه عامل گرایش به سودپرستی و فراموشی کمکهای انساندوستانه به همنوعان خود میشود. اقتصاد ربوی سبب میشود که عدهای بدون هیچگونه فعالیت اقتصادی به ثروت افسانهای دست پیدا کنند و انسانهای فقیر و محتاج را به بردگی بکشانند. اقتصادی که بر مبنای ربا پایهگذاری شده است باعث ایجاد شکاف طبقاتی در جامعه میگردد. لذا خداوند متعال ربا را تحریم کرده است.
هدایت سرمایهها به سمت فعالیتهای مفید:
در جامعهای که فرهنگ رباخواری حاکم شود، انجام کارهای نیک مثل قرضالحسنهدادن به برادر دینی از آن جامعه رخت بر میبندد و به ساختن زیربنای اقتصادی توجه نمیشود. انسان از مسئولیتی که به عهده دارد شانهخالی میکند و سرمایهها در بخشهای غیر اقتصادی و غیر واقعی سرمایهگذاری میشود و مواد مورد نیاز جامعه تولید نمیشود. در نتیجه نظام اقتصادی جامعه رو به ویرانگری میرود، در چنین جامعهای همه چیز تابع امیال نفسانی قرار میگیرد و انصاف و جوانمردی از مردمان آن جامعه خداحافظی میکند.
هدایت انسان به سمت تعادل روحی و روانی:
در آموزههای دینی ما انسان رباخوار، موجودی معرفی شده که تعادل روحی و روانی ندارد. انسان رباخوار در قالب انسانی تمثیل شده که شکمش غیرمتناسب با بقیه اندام بدنش بزرگ شده و این بزرگی شکم قدرت هرگونه تحرک و فعالیت برای ادامه حیات را از وی سلب کرده است. این تمثیل بیانگر واقعیت عینی جامعهای است که رباخواری در آن جامعه به یک عادت و فرهنگ تبدیل شده است.
نویسنده: سید اسدالله حسینی
در چنین جامعهای انواع آشفتگیها، بیعدالتیها و فسادگریها رواج پیدا میکند. با این روش عدهای از مردم نیز از نعمت لذتبخش زندگی محروم میشوند. با این وجود، نظام مالی رایج در جهانِ امروز بویژه در دنیای غرب با محوریت ربا بنا شده است. عدم نظارت بر فعالیت اقتصادی و تضمین اصل سرمایه همراه با بهره زیادی باعث میشود که عدهای از سرمایهداران غیرمتعهد سرمایههای خود را در مسیر سرمایهگذاری ربوی به کار گیرند و از فعالیتهای اقتصادی دوری بجویند.
قبل از بیان فلسفه حرمت ربا ارائه تعریف ربا مناسب به نظر میرسد.
ربا در لغت یعنی زیادی، هر چیز زیادی را در لغت ربا میگویند. اما در اصطلاح فقهی ربا به معنای دریافت زیادی در معامله دو کالای همجنس و یا شرط دریافت زیادی در قرض است.
علمای اسلامی ربا را بر دو دسته تقسیم کردهاند: 1- ربای قرضی 2- ربای معاملی.
ربای قرضی: بر اساس تعریف ربا، ربای قرضی یعنی قرض بر وجه ضمان، بدینمعنا که وقتی شخصی پولی را به شخصی دوم قرض میدهد در واقع ملکیت این پول را از خود سلب و بر شخص دوم واگذار میکند. در اینجا شخص قرضدهنده فقط مستحق مثل همان پول است که باید بدهکار در موعد مقرر پرداخت کند؛ حال اگر قرضدهنده شرط کند قرضگیرنده علاوه بر مثل مال مبلغی را نیز بعنوان منفعت پرداخت کند این شرط زیاده کرده و این طلب زیادی ربا و حرام است.
ربای معاملی: معاملهی همراه با همدیگر دو کالایی که وزن و پیمانه شود، همجنس نیز باشد در صورتی که همراه با زیادی باشد این ربا و حرام است. برای روشن شدن مطلب به مثال ذیل توجه شود: 10 کیلو گندم به 11 کیلو گندم معامله شود؛ این دریافت زیادی ربا و حرام است، و یا مثلا 10 کیلو برنج مرغوب با 15 کیلو برنج بد معامله شود این نیز ربا و حرام است.
فلسفهی تحریم ربا:
هدایت سرمایهها به سمت فعالیتهای مولد:
از جمله حکمتهای تحریم ربا این است که مردم به فعالیتهای واقعی اقتصادی همانند تجارت و بازرگانی رو بیاورند، تا جامعه از آثار و برکات فعالیتهای آنان بهرهمند شود و اینگونه فعالیتها موجب پیشرفت کشور و ایجاد اشتغال در جامعه میشود. زیرا فعالیتهایی که در قالب معاملات ربوی اتفاق میافتد نه تنها برای کشور مفید نیست بلکه عامل گرایش به سودپرستی و فراموشی کمکهای انساندوستانه به همنوعان خود میشود. اقتصاد ربوی سبب میشود که عدهای بدون هیچگونه فعالیت اقتصادی به ثروت افسانهای دست پیدا کنند و انسانهای فقیر و محتاج را به بردگی بکشانند. اقتصادی که بر مبنای ربا پایهگذاری شده است باعث ایجاد شکاف طبقاتی در جامعه میگردد. لذا خداوند متعال ربا را تحریم کرده است.
هدایت سرمایهها به سمت فعالیتهای مفید:
در جامعهای که فرهنگ رباخواری حاکم شود، انجام کارهای نیک مثل قرضالحسنهدادن به برادر دینی از آن جامعه رخت بر میبندد و به ساختن زیربنای اقتصادی توجه نمیشود. انسان از مسئولیتی که به عهده دارد شانهخالی میکند و سرمایهها در بخشهای غیر اقتصادی و غیر واقعی سرمایهگذاری میشود و مواد مورد نیاز جامعه تولید نمیشود. در نتیجه نظام اقتصادی جامعه رو به ویرانگری میرود، در چنین جامعهای همه چیز تابع امیال نفسانی قرار میگیرد و انصاف و جوانمردی از مردمان آن جامعه خداحافظی میکند.
هدایت انسان به سمت تعادل روحی و روانی:
در آموزههای دینی ما انسان رباخوار، موجودی معرفی شده که تعادل روحی و روانی ندارد. انسان رباخوار در قالب انسانی تمثیل شده که شکمش غیرمتناسب با بقیه اندام بدنش بزرگ شده و این بزرگی شکم قدرت هرگونه تحرک و فعالیت برای ادامه حیات را از وی سلب کرده است. این تمثیل بیانگر واقعیت عینی جامعهای است که رباخواری در آن جامعه به یک عادت و فرهنگ تبدیل شده است.
نویسنده: سید اسدالله حسینی
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) قم