تاریخ انتشار :شنبه ۲۸ عقرب ۱۳۹۰ ساعت ۱۷:۱۷
کد مطلب : 32892
واقعیت هایی پیرامون بحران سوریه
پیوستگی و روابط درون حکومتی سیاسیون، نیروهای امنیتی و نظامیان در سوریه به گونه ای نیست که بتوان مدل تونس و یا مصر و یمن را بر آن متصور شد.
چند ماهی است که بسیاری از رسانه های غربی و تعداد زیادی از رسانه های عربی تهاجم رسانه ای گسترده ای را علیه سوریه و شخص بشار اسد آغاز کرده اند. شواهد و قراین زیادی در دست است که نشان می دهد این تهاجم رسانه ای به شکلی هماهنگ و سازمان یافته علیه سوریه در حال انجام است و یک منشا هم بیشتر ندارد که آن هم واشنگتن است. در واقع ریشه های بحران جاری در سوریه از سرزمین های ماوراء شام آب می خورند که محور آن ها آمریکا است. اینکه کشورهای عربی به یکباره تصمیم به تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب گرفتند ناشی از فشاری بود که آمریکا بر آن ها وارد کرده بود و اینکه طرح پیشنهادی اتحادیه عرب در سوریه نتوانست موفق شود هم تقصیر آمریکایی ها بود و بس، در واقع بر اساس بسته پیشنهادی اتحادیه عرب قرار بود که دو طرف درگیری ها دست از سلاح بردارند و با گفتگو به حل و فصل مشکلات فی مابین شان بپردازند ولی ترغیب شورشیان از سوی کاخ سفید مبنی بر عدم زمین گذاشتن سلاح ها همه چیز را خراب کرد.
با تمام این ها اخراج سوریه از اتحادیه عرب چیز زیادی را در بحران سوریه تغییر نخواهد داد. سوریه کشوری است که با دیگر کشورهای انقلاب زده دنیای عرب متفاوت است و گمان نمی رود کنار زدن اسد و نظام فعلی حاکم، به سادگی ممکن باشد. آن چه که سوریه را از دیگر کشورهای عرب متمایز می سازد، عبارت است چند نکته که در ذیل به آن اشاره می شود.
1- سوریه چندین دهه است که به عنوان یکی از خطوط مقدم دنیای اسلام و عرب در برابر اسرائیل ظاهر شده است و خاندان اسد با توجه به نقش مهمی که در فرایند مقاومت علیه اسرائیل از خود نشان داده اند یکی از محبوب ترین حاکمان دنیای عرب محسوب می شوند که دامنه محبوبیت آن ها را نمی توان فقط در سوریه محدود کرد. بسیاری از آحاد دنیای عرب نگاهی متفاوت به سوریه و خاندان اسد دارند که نمی توان آن ها را با حسنی مبارک، بن علی، قذافی، علی عبدالله صالح و ... مقایسه کرد.
2- ابعاد و دامنه شورش هایی که این روزها در سوریه شاهد هستیم را نمی توان با شورش های مشابه در دیگر کشورهای عربی مقایسه کرد. واقعیت این است که سوریه کشوری است که در آن مذاهب و فرهنگ های گوناگونی در آن ساکن هستند و این شورش ریشه در نواحی جنوبی این کشور دارد و بخش های کلانی از کشور را شامل نمی شود، به عنوان مثال سیزده درصد جمعیت سوریه را مسیحی ها تشکیل می دهند و فرقه های دروزی و ... هم در این کشور ساکن هستند که نمی توان آن را شورشی تلقی کرد و آن ها بیشتر نقش تماشاگر را ایفاء می کنند.
3- بر خلاف کشورهای عربی شمال آفریقا و برخی نظام های حوزه خاورمیانه که هم اکنون با پروسه انقلاب مواجه هستند و انقلاب در این کشورها ریشه داخلی دارد، بحران سوریه نشات گرفته از برخی مولفه ها و عوامل خارجی است و ریشه های آن را می توان در خارج از مرزهای سوریه تحلیل و ارزیابی کرد. آغاز شورش ها از مناطق همجوار با اردن مسئله ای نیست که به سادگی از کنار آن گذر کرد. اردنی ها نقش بسزایی در تحریک و مسلح سازی شورشیان شهر مرزی درعا داشتند و هم اکنون نیز این نقش را ایفا می کنند.
4- پیوستگی و روابط درون حکومتی سیاسیون، نیروهای امنیتی و نظامیان در سوریه به گونه ای نیست که بتوان مدل تونس و یا مصر و یمن را بر آن متصور شد. در واقع حکومت حاکم بر سوریه ائتلافی است از سازمان های امنیتی، ارتش و سیاسیون که نمی توان به سادگی مقدمات گسست آن ها را فراهم کرد. اینکه چند ماه بعد از وقوع شورش در سوریه هنوز هیچ شکافی در بدنه ارتش بوجود نیامده ناشی از همین مسئله است و گمان نمی رود این شکاف به سادگی بوجود آید.

نویسنده: سید محمد رضا موسوی
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا)- کابل
https://avapress.com/vdcdxj0s.yt0xn6a22y.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

واقعا تحلیل جالب ومنطقی بود.موفق باشید.