تاریخ انتشار :چهارشنبه ۳۰ حمل ۱۳۹۱ ساعت ۱۳:۴۹
کد مطلب : 40180
امنيت در حكومت جهاني مهدوي (بخش ششم)
هنگامي كه قائم(عج) قيام كند...، هر كس اهل هر ديني باشد، به اسلام گرايش پيدا كند و به آن ايمان آورد
آن‌چه زيبا و اميدبخش به نظر مي‌رسد، تجلّي و تحقق حضور مردي است كه در آينده‌اي نزديك به اين مسائل پايان مي‌بخشد. در عرصه‌ حكومت مهدوي، آن‌چه مايه‌ ارزش و تعالي بشر است، تقوا و اسلام است. كرامت انساني در اين نظام‌ها بر پايه ايمان و عمل صالح است. اين ملاكِ ارزشي، هويت ديني واحدي به مردم مي‌بخشد كه در هم‌شكننده‌ هويت‌هاي كاذبي، چون ناسيونالسيم كه نتيجه‌ تلاش بشر براي ايجاد هم‌رنگي در درون ملت‌هاست و يا جنبش فمينيسم كه به دنبال تعريف هويت بر مبناي جنسيت و وارد كردن آن به عرصه‌ سياست و قدرت است، خواهد بود. از ابن‌بكير نقل شده كه مي‌گفت:
از حضرت ابي‌الحسن(ع) معني كلام خداوند در آيه‌ (وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَالأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَيْهِ يُُرْجَعُونَ) را پرسيدم. فرمود: «در شأن قائم فرود آمده است. زماني كه خروج كند، يهود و نصاري و آفتاب‌پرستان و زنديقان و مرتدان و كافران، شرق و غرب زمين را گرفته باشند. پس اسلام را بر آنان عرضه مي‌دارد. هركدام كه اسلام آورد، او را به نماز خواندن و دادن زكات و آن‌چه مسلمانان به آن مأمور مي‌باشند، امر مي‌كند و هر‌كه اسلام نياورد، گردن او را مي‌زند تا آن‌كه در مشرق و مغرب كسي نماند، مگر آن‌كه خدا را به يگانگي بشناسد.»
با حاكم شدن كلمه‌ توحيد بر تمام سرزمين‌ها، وحدت و يگانگي هويتي بر بشر حاكم مي‌شود و امت اسلامي به تمام معناي كلمه به وجود مي‌‌آيد. پي‌آمد اين امر، كنار گذاشتن اختلافات قومي و تعصبات نژادي و خروج از بحران‌هاي اجتماعي است.

هم‌چنين در حوزه‌ امنيت اجتماعي، مسئله احساس امنيت افراد نسبت به هم مطرح است كه در زندگي روزمره‌ آنان جريان دارد. شيخ مفيد امنيت مردم در اجتماعِ زمان حكومت حضرت مهدي(عج) را با نقل روايتي روشن مي‌سازد:
... در دوران او ظلم و ستم برطرف شود، راه‌ها امنيت پيدا كند، زمين بركات خود را خارج گرداند، هر حقي را به صاحب آن برگرداند... .
4. امنيت فرهنگي و معنوي
امروزه فرهنگ، از موضوعات مهم عرصه‌ اجتماعي و مسائل امنيتي است. به‌خصوص با مطرح شدن بحث جهاني‌شدن و خطر يك‌پارچه‌سازي فرهنگي، هم‌چنين شكستن مرزهاي امنيتي به وسيله وسايل ارتباطي، اهميت اين حوزه افزون‌تر گرديده است. از منظر امام خميني، امنيت فرهنگي مقدم بر امنيت سياسي و اقتصادي است. فرهنگ با انديشه و باور و ذهن افراد سر‌و‌كار دارد و اساس هر تحولي است.
فرهنگ به مجموعه‌باورهايي اطلاق مي‌شود كه در ذهن افراد جامعه نهادينه شده است. بنابراين، مي‌توان گفت كه نقش تك‌تك افراد جامعه و طبايع آنها در شكل‌گيري هر تفكر و فراي آن، فرهنگي برجسته است. بر اساس نظر برخي فيلسوفان و دانش‌مندان كه از سطح تحليل خرد استفاده كرده‌اند، طبع بشر منبع اصلي ناامني است. افرادي چون ماكياولي ، انسان‌ها را ذاتاً شرور مي‌دانند و كساني چون هابز ، حتي انسان را گرگ انسان برمي‌شمارند.
ما بر اين اعتقاديم كه اگرچه طبع بشري، در شكل‌گيري فرهنگ‌ها يا ناامني‌هاي اجتماعي دخيل است، با توسعه‌ آموزشي، اخلاقي و مذهبي، مي‌توان اميدوار بود كه بشر جايگاه اصلي خود را بشناسد و اصول اخلاق و ارزشي را در جامعه اجرا كند.

ما در نظام تشيع، به تحقق وعده‌ الهي، يعني برپايي حكومت عدل الهي اميدواريم. در اين‌صورت اسلام عزيز كه طبق روايات جز اسمي در آخرالزمان از آن اثري نمي‌ماند، احيا و زنده مي‌شود. خداوند در آيه نهم سوره صف مي‌فرمايد:
(هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ ‏بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ)؛

او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين درست، فرستاد تا آن را بر هر چه دين است پيروز گرداند، هر چند مشركان خوش نداشته باشند.

شيخ مفيد از علي بن عقبه و او از پدرش نقل كرده كه گفت:

هنگامي كه قائم(عج) قيام كند...، هر كس اهل هر ديني باشد، به اسلام گرايش پيدا كند و به آن ايمان آورد.

آگاهي و معرفت از لوازم اصلي تأمين امنيت فرهنگي است. با زنده شدن اسلام و برپايي حكومت الهي، طبيعت بشر به جايگاه اصيل خود، يعني مقام خليفة اللهي واقف مي‌شود. در اين جايگاه است كه فرهنگ غني اسلامي برپا خواهد شد و آرامش و طمأنينه‌ فرهنگي و معنوي باز خواهد گشت.

نكته‌ مهم ديگر اين است كه عرصه‌ سياست، سال‌هاي متمادي خالي از مباحث اخلاقي و هنجاري بوده و انديش‌ورزان، حضور چنين مؤلفه‌هايي را در سياست انكار كرده‌اند. اما به مرور زمان، جايگاه اخلاق، هنجار و ارزش در اين حوزه پررنگ‌تر شده و نظريات جديدي با عنوان نظريه هنجاري پا به عرصه‌ وجود گذاشته‌اند. اما گاه فهم مسائل ارزشي و اخلاقي و تشخيص آن از شعارهاي عوام‌فريبانه و بدعت‌ها در سياست، امري دشوار است. در دنياي زر و زور و تزوير كنوني كه تبليغات، فريب افكار عمومي و شعارهاي دروغين در قالب ارزش‌ها، نقش مهمي يافته و ابرقدرت‌هاي جهاني با بهره‌گيري از اين راه‌كارها، اعمال ننگين خود را ارزش‌مند و منطبق عدالت جلوه مي‌دهند، وجود مبارك امام زمان(عج) مي‌تواند چنين راه دشواري را بر بشر هموار كند. در روايتي از امام باقر در تفسير آيه 41 سوره‌ حج (الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الأَرْضِ... وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الأُمُورِ) ، آمده است:
اين آيه در مورد آل محمد (ص) و مهدي(عج) و ياوران آنان است كه خداوند آنان را مالك مشرق و مغرب زمين مي‌گرداند و دين را آشكار مي‌سازد و به وسيله‌ او و يارانش، بدعت‌ها را نابود مي‌كند، همان‌طور كه بي‌خردي را به وسيله‌ حق، نابود نمود و چنان كند كه اثري از ستم ديده نشود و به نيكي‌ها فرمان مي‌دهد و از زشتي‌ها جلوگيري مي‌كند.

مسلماً اگر زمينه‌ تشخيص صحيح از ناصحيح و عدل از ظلم فراهم شود، اذهان مردم آرامش و اطميناني بي‌وصف خواهد يافت كه در تسكين زندگي روزمره‌ آنان بي‌اثر نخواهد بود. مولا علي(ع) در خطبه 138 نهج البلاغه مي‌فرمايد:

او خواسته‌ها را تابع هدايت وحي مي‌كند، هنگامي كه مردم هدايت را تابع هوس‌هاي خويش قرار مي‌دهند. در حالي‌كه با نام تفسير، نظريه‌هاي گوناگون خود را بر قرآن تحميل مي‌كنند، او نظريه‌ها و انديشه‌ها را تابع قرآن مي‌سازد.
ادامه دارد...
منبع: 313 آدینه

منبع : خبرگزاری آوا- مشهد مقدس
https://avapress.com/vdccxsq0.2bqx48laa2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما