تاریخ انتشار :دوشنبه ۲۴ میزان ۱۳۹۱ ساعت ۱۳:۴۴
کد مطلب : 50594
کارشناس بین الملل در گفتگو با خبرگزاری آوا؛

سیاست خارجی امریکا در افغانستان (2)

سیاست خارجی امریکا در افغانستان (2)
در مطلب قبلی دلایل حضور امریکا در افغانستان و توجیه پذیری اذهان عمومی بعد از یازه سپتمبر با داکتر سید اصغر کیوان حسینی " دانشیار روابط بین الملل و کارشناس مسایل امریکا مورد تحلیل قرار گرفت و در این مطلب حضور نظامی و غیر نظامی امریکا و پیامد های آن در افغانستان مورد گفتگو قرار گرفته است.
 
آوا- بعد از آماده شدن اذهان عمومی، امریکا به افغانستان حمله می کند، جناب داکتر بفرمایید که اقدامات نظامی امریکا در افغانستان چگونه بود؟ آیا تجربه ای هم در این زمینه داشتند؟
 
در این رابطه باید بگویم که امریکایی ها برای نبرد با طالبان و سرکوب این حرکت از سه تجربه جنگی خودشان استفاده می کنند، بحث نبرد در کوزوو، سومالی و نیکاروگوئه یعنی تاکتیک بمباران اهداف نظامی به سبک کوزوو، حمله به تروریست ها به سبک سومالی و حمایت از مخالفان طالبان به سبک نیکاروگوئه اتفاق می افتد که نتیجه این حرکت، حضور نظامی امریکا در افغانستان است و می دانیم که ملت افغانستان در برابر این نوع ماجراجویی نظامی امریکا هزینه سنگینی را پرداخت می کند. 

آوا- در حوزه نظامی امریکایی ها اقدامات زیادی را انجام دادند و گامهای بلندی را هم در جهت ایجاد امنیت در افغانستان برداشتند اما این اقدامات در نهایت چه قدر توانست آنچه را که در حوزه منافع امنیتی و آنچه را که باعث ایجاد آرامش و امنیت در افغانستان می شود به نظر شما تامین بکند.؟ 

من می خواهم در تحلیل دستاورد های نظامی امریکا در دوره بوش، این را از زبان سفیر سابق خود امریکا در سازمان ملل خدمتتان عرض کنم: ریچارد هاربلوک می گوید تنها دستاورد بوش در بعد نظامی جابه جایی موفقیت آمیز القاعده از افغانستان به مناطق قومی پاکستان است یعنی به تعبیر ایشان این حرکت چیزی غیر از پاک کردن صورت مسئله نبود فقط کانون تهدید و نا امنی در افغانستان جابه جا شد این تعبیری است که نماینده خود امریکا مطرح می کند و ما می توانیم در سیاست امروز ابوما در ارتباط با افغانستان آثار این مسئله را ببینیم.
 
در کنار این مسئله مشاهده می کنیم که از سال 2006 موج حرکت های انتحاری و فعالیتهای تروریستی در افغانستان گسترش پیدا می کند و باز این هم یکی دیگر از اون شاخصه های نا توانی امریکا در تحقق اهداف نظامی خودش در این کشور است تداوم نبرد داخلی، نا توانی در دستگیری رهبران القاعده با اینکه امریکایی ها برای این هدف نظامی خودشان پیشرفته ترین تکنولوژی های نظامی را وارد افغانستان کردند اما در این زمینه دستاورد مثبتی را نداشتند و امریکایی ها به رغم اقدامات مقطعی که در خصوص امنیت زائی برای افغانستان در بعد نظامی انجام دادند اما عملا نتوانستند مهار بحران های تروریستی در افغانستان را به دست بگیرند.
 
آوا- آیا حضور امریکا در کشور افغانستان فقط حضور نظامی است؟ یا اینکه در کنار بعد نظامی برنامه ای دیگر هم از طرف دولت مردان کاخ سفید در این کشور دنبال میشد؟
 
حضور امریکا در افغانستان یک بعدی دیگری هم دارد تحت عنوان سیاست های لیبیرالی امریکا در افغانستان برای ورود به این بحث یک مقدمه را خدمت شما بگویم، سیاست خارجی امریکا در افغانستان بعد از یازده سپتامبر و تحت رهبری اون تفکر نو محافظه کارانه برخلاف تصوری عمومی که وجود داشت تماما امنیتی و نظامی نیست،اگر امریکایی ها در اصول حاکم بر استراتیژی کلان خودشان مسئله تقویت اردوی امریکا و امنیت را مطرح می کنند در کنار آن هم به یک اصل به نام گسترش دموکراسی و حقوق بشر به شدت پایبندند.
 
به عبارت دیگر ما سیاست خارجه امریکا در دوره بوش را به رغم تابلوی به شدت امنیت گرای که داشت، نباید فارغ از دغدغه های اخلاق گرا و اصولی امریکا بدانیم و افغانستان از این زاویه هم به یکی از صحنه های نقش آفرینی امریکا تبدیل می شود یعنی ما حضور امریکا در افغانستان را بدون آن بخش از سیاست های لیبیرالی این کشور در این سرزمین نمی توانیم تجزیه و تحلیل منطقی کنیم. و باید به جایگاه این نوع رویکرد در سیاست خارجه کلان امریکا بعد از یازده سپتامبر توجه بکنیم که اوج اون را در بحث خاورمیانه بزرگ می توانیم ببینیم، آنچه که در حمله امریکا به عراق در سال 2003 جلوه خاصی پیدا کرد و بنا بر این بود که عراق به خط اول گسترش دموکراسی در خاورمیانه تبدیل شود که نشد.
 
آوا- اشاره کردید به سیاست های لیبیرالی، این سیاست ها در افغانستان بر چه محور هایی حرکت می کرد؟ و جلوه های سیاست لیبیرالی امریکا در افغانستان کدام است؟
 
من این جلوه ها را در چند محور به طور خلاصه خدمت شما عرض می کنم،نکته اول خود رویکرد امنیت سازی در افغانستان است. به زعم ما اقدامات مثل کمک به بازسازی نیروهای مسلح، نیروهای اطلاعاتی و امنیتی، تبادل اطلاعات امنیتی با نیروهای بومی یا ایجاد شبکه الکترونیکی بیسیم بین ولایات و پوسته ها در افغانستان، اینها از جمله اقدامات لیبیرالی است که امریکایی ها در این کشور در جهت امنیت سازی انجام دادند؛ یا مسایلی مانند بحث امنیت قضایی مثل کمک به تربیت کادر متخصص در حوزه قضایی، ساخت و بازسازی حدود چهل دادگاه در کشور افغانستان این ها را من در جمله اقدامات لیبیرالی می بینیم که در حوزه امنیت قضایی کشور انجام می شود.
 
در حوزه اجتماعی و توسعه فرهنگی مثل حقوق زنان، مسئله رسانه ها، فعالیت های بهداشتی، کمک به برگزاری انتخابات، توسعه فضای آموزشی، توسعه در حوزه اقتصادی، صنعتی و تکنولوژی نقش امریکا در کنفرانسهای بین المللی برای جلب کمک های بین المللی که در مسیر بازسازی افغانستان آنچه که در نشست های توکیو و لندن از جمله در سالهای 2002 و 2006 اتفاق افتاد اینها از جمله همین اقدامات امریکا طبقه بندی می شود.
 
اما منطق کار علمی اقتضا می کند که ما در کنار توصیف و تشریح اقدامات انجام شده یک جمع بندی و نتیجه گیری از اقدامات امریکا در این زمینه داشته باشیم.
 
امریکایی ها علاوه بر بعد نظامی در اقدامات لیبیرالی هم با مشکلات، چالش ها و ناکامی های بزرگی مواجه شدند،من جمله ظهور نوطالبان در افغانستان را به نظر من بیش از آنکه بخواهیم در حوزه اقدامات نظامی امریکا طبقه بندی کنیم باید در چارچوب ناتوانی های امریکایی ها در پیش برد اهداف لیبیرالی خودشان بدانیم،ناتوانی این کشور در تامین امنیت عملا باعث شد که زمینه برای باز تعریف نقش طالبان در عرصه قدرت و سیاست افغانستان فراهم بشود در واقع به نوعی ظهور نوطالبان واکنشی است به تداوم نا امنی و بی ثباتی در این کشور،گسترش کشت مواد مخدر در افغانستان، نقض گسترده حقوق بشر به خصوص آنچه که در ارتباط با افرادی که با جرم های مختلف زندانی می شدند دو نمونه آن زندان بگرام و زندان پل چرخی است که مثلا در زندان بگرام آماری است در آن سالها حدود 670 نفر بدون تفهیم اتهام در معرض انواع شکنجه ها در زندان بگرام وجود دارند و همین طور زندان پل چرخی که این دو از آشکار ترین نمونه های نقض بشر در افغانستان توسط امریکا به حساب می آید.
 
گسترش فساد اداری،دامن زدن به تنش های مذهبی از طریق تبلیغ مسیحیت یکی دیگر از اون چالش هایی بود که در حوزه لیبیرالی گریبان گیر امریکایی هاشد.
 
اگر بخواهیم یک جمع بندی کلی در ارتباط با سیاست خارجه امریکا در افغانستان تا انتهای دور بوش داشته باشیم باید عرض بکنیم که سیاست امریکا در افغانستان به رغم موفقیت های مقطعی که با خودش داشت اما سیاستی درون زا، هماهنگ و هم جوش و هم پیوند با جامعه افغانستان و دغدغه های درونی این کشور نبود و این نکته ای است که از نظر علمی و عملی قابل اثبات که نتیجه اش تداوم نا امنی و بجران در این کشور است و به رغم اون سرمایه گذاری سنگینی که امریکایی ها و کلا جامعه بین المللی می کند افغانستان از این دوره گذار نمی تواند اون طور که باید عبور کند.
 
ادامه دارد...
منبع : خبرگزاری آوا- مشهد مقدس
https://avapress.com/vdcc0pqp.2bqxo8laa2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما