تاریخ انتشار :دوشنبه ۲۸ حمل ۱۴۰۲ ساعت ۱۴:۱۷
کد مطلب : 268580
حمایت از فلسطین موضوعی اعتقادی و فرا سیاسی است/ امنیت ملی، ستون‌های آن و رابطه‌اش با تشکیل یک نظام مطلوب/ نباید فقط به حکومت چشم دوخت
حجت‌الاسلام والمسلمین حسینی مزاری در جلسه‌ پیوستن ده‌ها تن از طلاب، دانشجویان، متنفذین قومی و فعالین فرهنگی ولایت بامیان به تشکیلات مرکز تبیان در کابل، به ارائه‌ سخنانی مهم پرداخت. وی در بُعد بین‌المللی به ارائه‌ نکاتی در مورد فلسفه‌ حمایت از ملت مظلوم فلسطین و در بعد داخلی نیز به نکاتی از قبیل تشریح مولفه‌های امنیت ملی کشور و تحلیل چرایی عدم شکل‌گیری یک نظام مطلوب در دهه‌های گذشته در افغانستان و نیز عوامل موفقیت مردم و کشور در شرایط کنونی و حاکمیت جدید پرداخت.
خبرگزاری صدای افغان (آوا)-کابل: ده‌ها تن از جوانان، علما، طلاب، دانشجویان، اساتید، متنفذین قومی و فعالین فرهنگی ولایت بامیان به نمایندگی از طیف بزرگ مردم این ولایت، روز جمعه ۲۵ حمل، در دفتر مرکزی مرکز فعالیت‌های فرهنگی اجتماعی تبیان در کابل حضور پیدا کرده و حمایت خودشان را از این مرکز و سیاست‌هایش اعلام نموده و به این تشکیلات بزرگ پیوستند.

حجت‌الاسلام والمسلمین حسینی مزاری در بخش اول سخنان خود در این جلسه با بیان اینکه مسلمانان بنا بر آیات و روایات اسلامی موظف به حمایت از فلسطین هستند، این مسئله را کاملا اعتقادی و فراسیاسی دانست و گفت: حمایت از فلسطین یک بحث سیاسیِ صرف نیست، بلکه موضوعی اعتقادی است و اگر کسی معتقد به حمایت از مظلومین فلسطین نباشد و در برابر اسرائیل غاصب حالت مبارزاتی و تقابلی نداشته باشد، چنین کسی مسلمان نخواهد بود.

رئیس مرکز فعالیت‌های فرهنگی اجتمای تبیان خاطرنشان کرد: کسانی که می‌گویند فلسطین به ما چه؟ اولا مسلمان نیستند، دوما انسان نیستند و سوما در هر موقعیتی که باشند، چه روحانی و ملا و چه دانشمند و دانشگاهی و چه معلم و فرهنگی، قطعا شعور سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی ندارند.

حسینی مزاری ضمن تاکید بر روحیه‌ استکبارستیزی ملت افغانستان اضافه کرد که مردم ما همواره در کنار مردم فلسطین بوده و خواهان آزادی قدس‌ و توقف جنایات رژیم اسرائیل‌اند و در این عرصه در کنار برادران و خواهران فلسطینی خود و در برابر رژیم اسراییل و در برابر حامی‌اش (امریکا) و در برابر کُل دنیایی که از جنایات رژیم اسراییل حمایت می‌کند، ایستادگی خواهند کرد.

رئیس مرکز تبیان در بخش دوم سخنان خود که به مسایل داخلی اختصاص داشت ضمن تاکید بر این نکته که یک نظام زمانی به صورت مطلوب استوار می‌شود که امنیت ملی داشته باشد، به فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و سیاست به عنوان چهار ستون امنیت ملی هر کشور اشاره کرد و گفت: اگر ما این چهار ستون سالم را داشته باشیم، امنیت ملی سراسری شکل می‌گیرد و امنیت ملی که شکل گرفت می‌توانیم مبتنی بر این امنیت ملی یک نظام مطلوب داشته باشیم؛ اما متاسفانه این چهار مولفه‌ی مهم در چهار دهه گذشته بر اثر توطئه‌های دشمن و بی‌تجربگی مردم افغانستان و فهم پایین رهبران و مدعیان رهبری و مسوولان احزاب کاملا تخریب شده است.

وی با تشریح اقدامات غربی‌ها در امر تخریب فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و سیاست افغانستان که منجر به عدم شکل‌گیری نظامی مطلوب و مبتنی بر امنیت ملی گردیده است، گفت: اکنون ما موظف به ساختن این ستون‌ها هستیم. اگر چه نزدیک دو سال شده که در جای ساختار قبلی یک ساختار جدیدی آمده که سعی دارد در راستای ساختن این ستون‌ها کار کند و در خیلی از عرصه‌ها هم موفق عمل کرده است، اما ما نباید تنها چشم بدوزیم به حکومت، اگر مردم و مجموعه‌ها در صحنه نباشند و به کمک این ساختار نشتابند، طبیعی است که کشور همیشه با چالش و مشکلات مواجه خواهد بود.

حسینی مزاری با اشاره به فرهنگ و اقتصاد به عنوان دو اولویت مهم مرکز تبیان در شرایط کنونی، به چهار اقدام مهم و لازم‌الاجرا در عرصه‌ی فرهنگی پرداخت و گفت: اول اینکه باید تمام مردم ما باسواد شوند و نهضت سواد‌آموزی به صورت سرتاسری ترویج شود و حتی یک نفر بی‌سواد هم نداشته باشیم. دوم اینکه در بخش تحصیل اکادمیک جوانان و کمک به آنها برای تحصیل در مقاطع بالای علمی برنامه‌ریزی کنیم.

وی ادامه داد: اقدام سوم ما کار به روز است که باید برای بالا بردن آگاهی‌های مردم از منابر استفاده کنیم. از منابر مساجد، حسینیه‌ها، تالارهای اجتماعات، مراکز آموزشی، دانشگاه‌ها، مکاتب و از همه این فرصت‌ها و ظرفیت‌ها باید بهره بگیریم و خوراک فکری مقطعی و به‌روز را به اذهان و ذهنیت مردم بویژه جوانان منتقل کنیم و با بالا بردن آگاهی‌ها و قدرت تحلیل آنها را مقتدر بسازیم.

رئیس مرکز تبیان با اشاره به لزوم فعالیت جدی رسانه‌ای برای بالا بردن فکر و فرهنگ مردم به عنوان اقدام چهارم فرهنگی خاطرنشان کرد: این چهار کار به بالا رفتن فرهنگ جامعه کمک می‌کند و اگر بتوانیم فرهنگ جامعه را بالا ببریم قطعا در سه عرصه اجتماع و اقتصاد و سیاست نیز رشد خواهیم کرد و در این صورت نیاز هم نیست که به صورت مستقل بر روی اقتصاد و سیاست و اجتماع کار کنیم.  این آگاه مسایل سیاسی با بیان اینکه روحانیون برجسته و احزاب شیعه بیشترین ضررها را در طول بیست سال گذشته بر پیکره جامعه مردم ما وارد کردند، گفت: اینها محافظه‌کاری کردند، سینه سپر نکردند و نیامدند حق و باطل را نشان بدهند. اینها مدام چسپیدند به دنبال قوم و مدام چسپیدند به دنبال منطقه. لذا وقتی موضع صریح اتخاذ نشود جریان‌سازی نمی‌شود و مردم نمی‌فهمند که حق و باطل چیست و به کدام طرف بروند. بنابراین دشمن از این فضا استفاده می‌کند و وارد جامعه می‌شود و نفوذ می‌کند و فرهنگ خود را قالب می‌کند.

وی افزود: اگر بتوانیم در عرصه‌ فرهنگ موفق عمل کنیم و مردم را قوی و قدرتمند بسازیم کافی است، چون خود مردم یاد می‌گیرند که چطور سیاسی باشند و کار سیاسی کنند، چطور در عرصه اقتصاد کار کنند و موفق باشند و چطور اجتماع خود را سازمان بدهند و یک اجتماع مقتدرِ یکدست و یک‌رنگ در سطح کشور داشته باشند.

با این حال، حسینی مزاری با توجه به اهمیت بحث اقتصاد، به چالش‌ عدم شکل‌گیری اقتصاد ملی در حکومت‌های گذشته و دلایل آن پرداخت و با اشاره به برخی از ظرفیت‌های خوب اقتصادی در سطح کل کشور و به طور نمونه به ویژه در ولایات بامیان و دایکندی و کابل گفت: متاسفانه در گذشته در سطح اقتصاد ملی کاری نشده است، نه دولت‌ها کاری کرده‌اند و نه سران و مسوولان احزاب و جریان‌ها بر اساس فلسفه ذاتی تشکیل خود اقدامی انجام داده‌اند. شخصیت‌ها و رهبران شیعه نیز با وجود ظرفیت‌های بالای ولایات مرکزی کوچک‌ترین کار مثبت اقتصادی انجام ندادند.

رئیس مرکز تبیان خاطرنشان کرد: ما باید اول در عرصه فرهنگ و دوم در عرصه اقتصاد ورود پیدا کنیم. اگر مردم یک جامعه در این دو بخش قوی شوند، شما بدانید که مبدل به مرفه‌ترین و قوی‌ترین مردم جامعه و منطقه و دنیا خواهند شد. اگر فرهنگ و اقتصاد در کنار هم رشد پیدا کنند، در عرصه سیاست و اجتماع هم آهسته آهسته متعالی خواهیم شد.

حسینی مزاری، عزت و سربلندی انسان‌ها و جوامع را منوط به حرکت یا عدم حرکت خودشان در کنار اراده‌ی الهی دانست و افزود: اگر بخواهیم مرفه و قدرتمند زندگی کنیم، دست خود ما است و اراده خدا می‌آید در کنار اراده ما قرار می‌گیرد و او ما را کمک می‌کند، اما اگر اراده و حرکت نکنیم، خدا هم نمی‌تواند یک آدم بیکارِ افتاده را از گوشش گرفته بالا کند. اگر از گوشش بگیرد بالا کند مثل یک توته گوشت بی‌استخوان دوباره می‌افتد.

البته،‌ رئیس مرکز تبیان شرط مهم حرکت انسان در راستای سربلندی و ترقی را متشکل عمل کردن و سازمان‌یافتگی عنوان کرد و خطاب به جوانان حاضر در جلسه گفت: باید نیروها با همدیگر مرتبط باشند و تقسیم‌ کار و برنامه و ارتباطات بین نیروها وجود داشته باشد. عضویت در مرکز تبیان و تشکیلاتی عمل کردن اولین گام در راستای حرکت به سمت افق روشن در عرصه زندگی شخصی شما و خانواده و مردم و محیط و کل کشور است.

حسینی مزاری خاطرنشان کرد: ما باید با حرکت سازمان‌یافته موفق شویم تا خود ما و نسل آینده ما در رفاه زندگی کند و اسیر نباشد. ما برای آینده خود باید کار بکنیم و همه در افغانستان بمانیم و دیگران را هم تشویق کنیم بمانند در افغانستان و سایر نخبگانی هم که در خارج کشور هستند را تشویق کنیم که بیایند وارد کشور شوند. فعلا فضا و فرصت کار فراهم است و امارت اسلامی از کسانی که در راستای ساختن افغانستان و رشد کشور در عرصه‌های مختلف کار بکنند و روحیه تخریب‌گری علیه نظام و کشور و مشکلات امنیتی نداشته باشند حمایت خواهد کرد.   متن کامل سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری در این جلسه به شرح ذیل است:
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
ابتدا به همه‌ی شما عزیزان خیر مقدم و خوش آمدید گفته و حلول ماه رمضان را به شما تبریک می‌گویم. همچنین سومین روز شهادت مولای ما حضرت علی (ع) به شما عزیزان تسلیت باد.
طوری که از صحبت دوستان بر می‌آمد و قبلا هم به من اطلاع دادند، انگیزه حضور شما در اینجا اولا بحث محکومیت حادثه‌ی تروریستی انفجار مزارشریف است و دوما حمایت از مرکز تبیان و سوما اعلام پیوستن و هماهنگی با مرکز تبیان. در این فرصت صحبتم زیاد است و حول عناوین مختلف می‌شود مطلب ارائه کرد و چون امروز همزمان است با روز جهانی قدس، لازم است به این مناسبت اشاره کنیم و بعد در رابطه با مطالب دیگر صحبت خواهد شد.
 
حمایت از فلسطین یک موضوع اعتقادی و فراسیاسی است
روز جهانی قدس روزی است که توسط حضرت امام خمینی(ره) اعلام و نام‌گذاری شد و اگرچه اختصاص به فلسطین ندارد، بلکه روز اسلام و مبارزه با مستکبرین و روز اعلام حمایت از مستضعفین و هم‌بستگی با مبارزین مستضعف است؛ اما چون مصداق عینی یک‌چنین حقیقتی در جهان اسلام فعلا بحث قدس شریف و نهضت مردم فلسطین و موضوع اسراییل غاصب و صهیونیزم جهانی است، لذا از نظر آیات قرآن کریم و روایات ائمه معصومین (ع) موظف به کمک به مردم فلسطین و مبارزه با اسراییل هستیم. حمایت از فلسطین یک بحث سیاسی صرف نیست، بلکه موضوعی اعتقادی است و اگر کسی معتقد به حمایت از مظلومین فلسطین نباشد و اگر در برابر اسراییل غاصب شکل مبارزاتی و تقابلی نداشته باشد، چنین کسی مسلمان نیست.

دغدغه‌مندی نسبت به موضوع فلسطین معیار راستی‌آزمایی مسلمانی ماست
چند روز پیش هم من طی یک پُست تویتر گفتم که بحث فلسطین و داشتن دغدغه نسبت به مسئله مردم فلسطین و داشتن تنفر و انزجار نسبت به جنایات رژیم غاصب اسراییل معیار راستی‌آزمایی است. هر کسی این دغدغه و این تنفر و انزجار را داشته باشد می‌تواند بگوید من مسلمانم؛ اما اگر نداشته باشد، نباید ادعای مسلمانی بکند چه برسد به ادعای مجاهدت و ادعای انقلابی‌گری. آقا هر کسی ادعا می‌کند که من مسلمانم، مسلمان مجاهدم، مسلمان انقلابی هستم، حتما و حتما باید نسبت به بحث فلسطین دغدغه داشته باشد و نیت کمک به مردم فلسطین جهت آزادی کشورشان و آزادی قدس شریف و بغض و کینه نسبت به اسراییل داشته باشد.

خباثت و جنایت اسراییل تنها محصور در سرزمین فلسطین نیست
اسراییل یک غده سرطانی است که امروز علیه تمام مسلمین و بشریت آزادی‌خواه است. اگر ما امروز در افغانستان آرامش می‌خواهیم، باید علیه اسراییل مبارزه کنیم، اگر ما امروز می‌خواهیم کشورهای هم‌جوار ما مثل ایران و پاکستان و کشمیر و سایر کشورهای اسلامی در آرامش به سر ببرند، باید به عنوان یک مجاهد مبارز انقلابی علیه اسراییل صف‌آرایی داشته باشیم، در همه ابعاد، در بُعد نظامی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و تمامی ابعاد دیگر. حالا اگر دست ما به حرکت نظامی نمی‌رسد و برادران و خواهران ما در سرزمین فلسطین نایب مناب ما و شما بوده و وظیفه ما و شما را آنها انجام می‌دهند، اما در ابعاد فرهنگی و بعد تبلیغاتی و رسانه‌ای می‌توانیم ابراز وجود و فعالیت کنیم.

اگر می‌خواهیم عراق و سرزمین عتبات عالیات و اماکن مقدس ما مثل مقبره حضرت امام امیرالمومنین (ع) یا امام حسین (ع) و یا سایر ائمه ما در آرامش و امنیت به سر ببرد، باید علیه اسراییل مبارزه کنیم. بحث سوریه، بحث یمن، بحث لبنان و خود مردم فلسطین و سایر جنجال‌هایی که در آسیای میانه دارد شکل می‌گیرد و اسراییل سعی دارد در تاجیکستان و قرقیزستان مستقر شود و در مرز با افغانستان حضور پیدا کند، اینها مشکلاتی است که از سوی این رژیم برای ما آفریده می‌شود و ما نیاز داریم علیه آن مبارزه کنیم.

کسی که می‌گوید «فلسطین به ما چه» شعور ندارد
کسانی که می‌گویند فلسطین به ما چه؟ اولا آن آدم‌ها مسلمان نیستند، ثانیا شعور سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی ندارند؛ حالا این آدم چه روحانی و ملا باشد، چه دانشمند و دانشگاهی و چه معلم و فرهنگی. هر کسی باشد اولا مسلمان نیست، دوما انسان نیست و سوما هیچ شعوری ندارد. یک وقتی بحث داعش تازه نامش مطرح شده بود در عراق و سوریه، خبرگزاری ما در آن رابطه با شخصیت‌ها مصاحبه می‌کرد. یادم است یکی از شخصیت‌ها در هرات با دست میکروفون خبرنگار ما را زده بود کنار که آقا بحث عراق و داعش به ما چه ربطی دارد. من همان زمان در یکی از سخنرانی‌ها گفتم که از نظر اسلامی اگر ما عمدا به داد مظلومی نرسیم و علیه ظالم موضع نگیریم، آن شرایط سر خود ما می‌آید. ما حداقل برای اینکه دامن ما درگیر نشود باید دست خود را دراز کنیم. آخرش هم دیدیم که سرزمین ما گرفتار داعش شد یا نه؟ در همان هرات که همین آقایان با این نوع برخورد با ما تقابل کردند دیدید که چند مسجد منفجر شد، بیشترین روحانی شیعه در هرات ترور شد، بیشترین قتل و قتال در آن ولایت صورت گرفت و همچنین در سایر ولایات کشور.

ما موظفیم که علیه دشمنان اسلام در هر جای دنیا موضع بگیریم
اگر مردم افغانستان و شخصیت‌ها و مبارزین ما همه یک صدا حرف می‌زدند و علیه داعش و علیه ترور و انفجار در کشورهای عراق و سوریه و یمن و مشکلاتی که در نیجریه برای شیخ زاکزاکی اتفاق افتاد و مشکلاتی که در عربستان و مصر و شهادت روحانیون شیعه اتفاق افتاد، موضع می‌گرفتند و حرف می‌زدند، قطعا ما امروز مشکلاتی که تاکنون پشت سر گذاشتیم آن مشکلات را نمی‌داشتیم، بنابراین برادران! ما امروز موظفیم که علیه دشمنان اسلام در هر جایی که است صدا بلند کنیم و حساس باشیم و وظیفه خود را انجام بدهیم. مظلومین در هر کجای دنیا اگر با مشکل مواجه می‌شود ما باید فریاد خود را بلند کنیم و موضع بگیریم. ما باید نشان بدهیم که طرفدار حق هستیم.  انسان باید مردانه زندگی کند و به استقبال مرگ برود
اگر بنده خدا هستیم مردانه با خدا یک‌رو باشیم. با خدا که نمی‌شود منافقت کنیم، سر لحاف بگوییم ما فلانیم، زیر لحاف بگوییم ما فلان دیگر. این نمی‌شود که! اگر مسلمان هستی مردانه بگو خدایا من بنده‌ات هستم این رقم موضع می‌گیرم، در همه صحنه‌ها بندگی‌ات را می‌کنم و علیه دشمنت موضع می‌گیرم. آدمی یک روز رفتنی و مردنی است، چه بهتر است که در زندگی خود مردانه زندگی کند و بعد مردن را خود انتخاب کنیم، نه اینکه مردن ما را انتخاب کند. نه ما باید دنبال مردن برویم و نوع مردن را خود ما انتخاب کنیم که شهادت باشد. این سعادت است که آدم در عرصه مبارزه در برابر دشمن به شهادت برسد و به لقای خدا بشتابد.

مردم افغانستان در کنار مردم فلسطین هستند
امروز روز قدس است و روز اظهار انزجار علیه رژیم غاصب اسراییل و روز حمایت از مردم فلسطین. بنابراین من از این تربیون و با حضور شما مومنان روزه‌دار اعلام می‌کنم که مردم افغانستان همواره در کنار مردم فلسطین بوده و خواهان آزادی قدس‌ و توقف جنایات رژیم اسراییل‌اند و در این عرصه در کنار برادران و خواهران فلسطینی خود و در برابر رژیم اسراییل و در برابر حامی‌اش (امریکا) و در برابر کُل دنیایی که از جنایات رژیم اسراییل حمایت می‌کند، ایستادگی خواهند کرد. این نکته اول بود.

ستون‌های امنیت ملی کشور در چهار دهه گذشته تخریب گردید
نکته دوم مختص به جلسه ما و شما است. ما میراث‌دار افغانستانی هستیم که طی ۴۳ سال گذشته تخریب شده است. ما حالا میراث‌دار یک افغانستان خراب‌شده هستیم، بخصوص در ۲۰ سال گذشته این تخریب ابعاد گسترده گرفت و بیش از گذشته به عرصه‌های مختلف سرایت کرد. شما حتما می‌دانید که یک نظام زمانی به صورت مطلوب استوار می‌شود که امنیت ملی داشته باشد. ستون‌های امنیت ملی هم چهار تا است: فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و سیاست. اگر ما این چهار ستون سالم را داشتیم، امنیت ملی سراسری شکل می‌گیرد و امنیت ملی که شکل گرفت ما مبتنی بر این امنیت ملی یک نظام مطلوب را می‌توانیم داشته باشیم؛ اما شما می‌دانید که در طول ۴۳ یا ۴۴ سال گذشته این چهار ستون متاسفانه در اثر توطئه‌های دشمن و بی‌تجربگی مردم افغانستان و فهم پایین رهبران و مدعیان رهبری و مسوولان احزاب تخریب شد.

تلاش غرب برای تخریب فرهنگ به عنوان اولین ستون امنیت ملی افغانستان
اگر ما بیاییم یکی یکی روی اینها بحث کنیم وقت زیادی را می‌گیرد. شما در بحث فرهنگ ببینید که اوضاع چطوری بود و در عرصه‌های مختلف علیه فرهنگ ما -چه فرهنگ بومی و چه فرهنگ اسلامی- چه فعالیت‌هایی از طرف غربی‌ها شکل گرفت و چه ضرباتی متحمل شد. ما به جای اینکه فرهنگ قوی و عالی و بالا داشته باشیم، غربی‌ها سعی کردند که این فرهنگ را و آگاهی‌های مردم ما را تضعیف کنند تا اینگونه ما مردمی نافهم و ناآگاه وخواب باشیم تا آنان بتوانند سیطره خود را بر افغانستان گسترش بدهند و ما را به اسارت کشیده و استعمار و استثمار بکنند.

اجتماع،‌ دومین ستون امنیت ملی افغانستان و وضعیت آن
شما در رابطه با بحث اجتماع اگر دقیق تحلیل کنید و دقت و مطالعه کنید باز می‌بینید که غربی‌ها چقدر به جامعه افغانستانی ضربه زدند و چه پراکندگی و اختلافاتی را در سطح اجتماع ما به وجود آوردند. همین حالا که غربی‌ها رفته‌اند ببینید که در سطح مردم ما و شما چه وضعیتی وجود دارد؟! شما در افغانستان در یک ولایت دو تا مجموعه هماهنگ و هم‌سو و متحد و همدل نمی‌بینید، حتی دو تا حوزه علمیه هماهنگ نمی‌بینید، دو تا آیت‌الله که در راس دو تا دفتر مرجع دینی باشند را هماهنگ نخواهید دید. هرچه است تضاد و اختلاف است. شما دفتر این مرجع بروید دیگری را تخریب می‌کند، دفتر آن یکی بروید این را تخریب می‌کند. تخریب هم چه تخریبی! یک حرف‌ها و مطالبی عنوان می‌شود که آدم شاخ در می‌آورد یعنی چه امکان دارد که مثلا دفتر آن آقا این طوری باشد با این مشکلات؟!
 
تلاش دشمن، کم‌تجربگی‌ مردم و ضعف شخصیت‌ها، سه عامل تخریب اجتماع
همین‌طور است دو تا معلم و دو تا استاد دانشگاه و دو تا حجت‌الاسلام. شما ببینید در جامعه افغانستان چه شرایطی به وجود آمده است، اینها کار دشمن و غربی‌ها و همچنین به خاطر کم‌تجربگی مردم ما و ضعف شخصیت‌های طراز اول مملکت بود که حواس‌شان جمع نشد و نفهمیدند تا متوجه باشند که غربی‌ها چقدر سازمان‌یافته وارد اجتماع ما می‌شوند و یک چنین مشاکلی را به وجود می‌آورند.

من سال ۱۳۸۶ رفتم بامیان تا آنجا یک مکتب و لیسه جور کنم تا بعدا به صورت خودکفا پیش برود. تا یکاولنگ رفتیم و برگشتیم مطالعه کردیم دیدیم که امکانش وجود ندارد؛ ولی مطالعه مطالعه دقیق نشد. بعد یک گروه تحقیقاتی از طرف خبرگزاری فرستادیم، اینها فیلم و صوت تهیه کردند و با مسوولین دولتی آن زمان مصاحبه‌های مخفیانه گرفتند که البته آن گزارش‌ها را منعکس نکردیم. مثلا در یکی از مناطق بامیان یک خانواده از تایلند یا یکی از کشورهای دیگر آمده بود، شکل صحبتش صحبت بامیانی، شکل و قیافه‌اش هم قیافه بامیانی، مردم اطراف آن منطقه اینقدر از حضور این آدم خوش بودند می‌گفتند که خیلی آدم دوست‌داشتنی و دلسوز است و به مسجد ما و فقرای ما و به بازسازی منطقه کمک می‌کند. این آدم به بامیانی دختر داده بود و از بامیانی هم دختر گرفته بوذ. اما وقتی ما تحقیق و بررسی کردیم دیدیم که این آقا مسیحی است و در راستای مسیحی‌سازی در بامیان کار می‌کند. آن زمان در سال ۱۳۸۶ حدود ۲۰۰ موسسه خارجی در بامیان مستقر بود، وی با موسساتی که در قسمت مسیحی‌سازی در بامیان کار می‌کردند همکاری می‌کرد.  این موسسات غربی چه جنایاتی که در عرصه فرهنگ و ترویج فسق و فجور و فحشا در افغانستان انجام ندادند. خوب اینها کارهای دشمن بود که در عرصه اجتماع و فرهنگ ما کار می‌کرد، ما هم بی‌خیال خیلی راحت حالا یک چهار قِران از جانب یک کس برای ما می‌رسید و جیب ما پُر می‌شد می‌گفتیم خوب است، کسانی که خبر داشتیم، گوش‌ها و چشم‌های خود را راحت می‌بستیم، کسانی هم که خبر نداشتند هم که خبر نداشتند. 

ترویج روحیه گداپروری برای تخریب «اقتصاد به عنوان سومین ستون امنیت ملی»

یا مثلا در عرصه اقتصاد چه خرابی‌هایی به بار آمد، شما می‌بینید که امروز جامعه ما بالای نود درصد زیر خط فقر زندگی می‌کند. یک کشوری که این همه منابع داشته باشد، یک کشوری که این همه معادن ارزشمند داشته باشد، یک کشوری که این همه آب داشته باشد، یک کشوری که این همه زمین داشته باشد و غنی‌ترین کشور باشد؛ اما چرا مردم ما اینقدر فقیر و ضعیف باشند؟ نزدیک دو هزار موسسه خیریه خارجی اینجا بود. دشمنان ما از طریق آنها سازمان‌یافته کار کردند تا اقتصاد ما ضعیف و وابسته باشد و ما یک کشور مصرف‌گرا باشیم و مولد و تولیدگر نباشیم. در واقع غربی‌ها مردم ما را گدا پرورش دادند.

با تزریق صدها میلیارد دالر به کشور در دو دهه گذشته می‌شد اشتغال‌زایی و کارآفرینی کرد
من زمانی در یک سخنرانی به موسسات افغانی خودمان گفتم که حداقل شما گداپروری نکنید دیگر! اینکه شما موادی را می‌گیرید بسته‌بندی می‌کنید، پنج کیلو لوبیا، پنج کیلو شکر و برنج و دیگر مواد را ماهانه برای مردم توزیع می‌کنید یعنی چه؟ یعنی اینکه مردم را تنبل بار می‌آورید، یعنی اینکه مردم را منتظر می‌سازید که آقا ماهانه برای ما می‌رسد، چرا کار کنیم و زحمت بکشیم؟! شما این کمک را مفت به دست یک خانواده می‌دهید، روحیه گدایی‌گری به آن خانواده تزریق می‌شود، چون در دلش مشخص است که این دستمزد کار من نیست، این هدیه و خیرات از یک موسسه است. خوب این روحیه گداپروری در ما نهادینه می‌شود، دو هزار موسسه وظیفه‌شان این بود که ما مردم را گدا و تنبل پرورش بدهند. برای ما ماهی گرفتن را یاد نمی‌دادند، ماهی خوردن را یاد می‌دادند. صدها میلیارد دالر طی ۲۰ سال گذشته وارد افغانستان شد، این موسسات باید کارگاه تولیدی می‌زدند و کارآفرینی و اشتغال‌زایی می‌کردند و به مردم ما شغل یاد می‌دادند و ما امروز از این وضعیت اقتصاد خراب نجات پیدا می‌کردیم، ولی متاسفانه اینطوری نشد، شما در کجای افغانستان می‌بینید که ده تا، بیست تا یا صد تا کارگاه تولیدی وجود داشته باشد که ده هزار یا صد هزار سرپرست خانوار ما در آنجا مشغول باشند؟!
 
در کشورهای غربی مباحث قومیت و منطقه و دین حل شده است
امروز آمار بیکاران ما غوغا می‌کند، معتبرترین شخصیت‌های ما امروز بیکار‌ و ناراحتند. برادران! متنفذترین آدم‌ها امروز به نان خوردن‌شان بند مانده‌اند و مشکلات اقتصادی دارند، اینها نتیجه چه است؟ نتیجه توطئه‌های دشمن و بی‌توجهی و بی‌عرضگی و پراکندگی و نفاق و عدم تحمل هم‌دیگرمان است! ما هنوز هم در بند قوم ماندیم که این آقا فلان است و این آقا فلان؛ ما هنوز هم در بند قیافه ماندیم که این بینی‌اش پُچُق است و آن بینی‌اش بلند است، ما هنوز هم در بند منطقه ماندیم، که این از دایزنگی است، آن از دایکندی، آن دیگری هم از مزار؛ در حالی‌که در دنیای خارج یک چنین چیزی نیست و در آنجا بحث قومیت و منطقه و... حل شده است.

در کشور غربی طرف‌ مسیحی است؛ اما با یهودی متحد است، اصلاٌ بحث دین برای‌شان مطرح نیست. مسیحی و یهودی امروز دست به دست یکدیگر داده و متحد کار می‌کنند. شما بیایید کشورهای اروپایی را نگاه کنید، بروید امریکا، بروید کشورهای دیگر که اینها در عرصه اقتصاد رشد دارند، چقدر ساخت و ساز دارند و  چقدر کار آفرینی برای کارگرهایشان دارند، در حالی که آن منابع اقتصادی که ما اینجا داریم آنها ندارند. اتفاقاٌ می‌آیند برای تامین وضعیت اقتصادی خودشان از کشور ما دزدی می‌کنند. طی ۲۰ سال یا بیشتر یا کمتر بسیاری از معادن ما را اینها بردند، بسیاری از امکانات زیر زمینی ما را اینها بردند. خوب این است که در عرصه اقتصاد این وضعیت فعلا پیش آمده است.

سیاست، چهارمین ستون امنیت ملی و اوضاع آشفته آن در دو دهه گذشته
در عرصه سیاست نیز همین‌طور، شما در طول بیست سال گذشته اوضاع سیاسی کشور را می‌دیدید که چه وضع است. بحث احزاب را شما می‌دیدید که چه وضع است؛ آقا احزابی بود که مهر حزب در جیب طرف رئیس‌اش بود، یک کیف در گردن‌اش بود، نام حزب هم خیلی مطرح بود، بزرگ‌ترین احزاب به خصوص احزاب شیعه ما و شما نهایتا در کابل دفتر داشتند، دفتر کابل‌شان هم زمانی شلوغ بود که رئیس و رهبر حزب یک ساعتی آنجا می‌رفت و اوقات دیگر بسته بود. محل رفت و آمد حزب هم بیشر منزل شخصی خودشان بود. فلسفه ذاتی احزاب هم مشخص نبود.

حزب باید به نفع مردم و کشور، خروجی کار داشته باشد
برادران! فلسفه ذاتی یک حزب این است که برای مردم کار کند و در عرصه اقتصاد، فرهنگ، اجتماع، نظام‌سازی، امنیت و در همه عرصه‌ها خروجی داشته باشد که این حزب برای مردم چه کار کرده است؟ اگر حزبی برای مردم خروجی کار نداشته باشد، فلسفه ذاتی تشکیل آن حزب وجود ندارد و یک چیز مسخره است. متاسفانه شما در افغانستان بررسی کنید ببینید که احزاب چه خروجی برای مردم داشته‌اند؟! همین حالا که اکثریت این احزاب پراکنده شده و از هم پاشیده‌اند، شما به جای این احزاب چه چیزی می‌بینید؟ از این احزاب کدام کلینیک یا دانشگاه به جا مانده است؟ حتی یک وجب راه از بامیان اسفالت کرده‌اند؟ دایکندی را به وضعیت‌اش رسیدگی کرده‌اند؟ کجاست؟ شما یک اثر از احزاب برای ما نشان بدهید؛ در حالی‌که فلسفه وجودی یک حزب کار است که اینها نکردند. این از وضعیت سیاسی.

عدم شکل‌گیری امنیت ملی و رابطه آن با ایجاد یک نظام مطلوب
اگر شما در همه عرصه‌ها با دقت مطالعه کنید، اوضاع فاجعه‌بارتر از این مسایل است. ما در همه‌ی این عرصه‌ها، در عرصه فرهنگ، در عرصه اجتماع، در عرصه اقتصاد و سیاست با یک کشور خراب‌شده مواجه هستیم و به همین خاطر دهه‌های مختلف امنیت ملی شکل نگرفت و براساس این امنیت ملی ما یک نظام مطلوب نداشتیم. نظامی که در طول بیست سال گذشته روی کار بود از صدر تا ذیل آن یک نظام فاسد بود. از رئیس‌جمهور تا پایین‌ترین آدم آن گرفتار فساد اداری و اخلاقی و رشوه بودند. اگر این فسادها در سطح نظام نمی‌بود، این نظام می‌توانست با مخالفین خود راحت مبارزه کند و آنان را به چالش بکشاند و مغلوب کند و کشور را به سمت ترقی و اصلاحات به پیش ببرد.  این نظام با توجه به میلیاردها دالر پولی که وارد می‌شد، با توجه به رسمیتی که این کشور و این نظام در سطح دنیا داشت و با توجه به حامیان منطقه‌ا‌ی و بین‌المللی که داشت می‌توانست مقتدرترین نظام در افغانستان و منطقه و دنیا باشد. با توجه به چهارده سال جهادی که مردم ما داشتند و با توجه به قناعت و سخت‌کوشی و سلامتی که مردم ما داشتند، می‌توانستیم یک نظام قوی داشته باشیم، اما متاسفانه نداشتیم و حالا گرفتار این کشور خراب‌شده با این چهار ستون تخریب‌شده هستیم.
 
باید چه کرد؟/ نباید فقط به حکومت چشم دوخت
حالا چه کار کنیم؟ ما موظف به ساختن این ستون‌ها هستیم. اگر چه بیش از یک سال یا نزدیک دو سال می‌شود که در جای ساختار قبلی یک ساختار جدیدی آمده که سعی دارد در راستای ساختن این ستون‌ها کار کند و در خیلی از عرصه‌ها هم موفق عمل کرده است. اگر از حق نگذریم و گرفتار تبلیغات سیاه‌نمایی دشمنان و مخالفین نشویم، امارت اسلامی در بسیاری از عرصه‌ها پیشرفت داشته است؛ اما تنها ما نباید چشم بدوزیم به حکومت، اگر مردم و تشکلات و مجموعه‌ها در صحنه نباشند و به کمک این ساختار نشتابند، طبیعی است که ما همیشه با چالش و مشکلات مواجه خواهیم بود؛ پس بنابراین ما و شما وظیفه داریم در جهت ساختن این چهار ستون و به خصوص دو ستونی که برای مرکز تبیان اولویت دارد، یعنی فرهنگ و اقتصاد تلاش و کوشش کنیم.

در عرصه فرهنگ باید چند کار صورت بگیرد:
یک: تمام مردم ما باید باسواد شوند. نهضت سواد‌آموزی باید به صورت سرتاسری ترویج شود و ما یک نفر بی‌سواد هم نداشته باشیم، چون اگر بخواهیم فرهنگ کشور و مردم ما عالی و متعالی شود و ما در محور این فرهنگ و در پرتو آن قوی شویم و ثبات و آرامش به کشور برگردد و مردم ما مرفه شوند، وظیفه و کار بنیادین و پایه‌ای ما بحث سوادآموزی خواهد بود. ما باید شرایطی را به وجود بیاوریم که تمام بچه‌های ما اعم از دختر و پسر بتوانند درس بخوانند.
 
دو: ما نباید بگذاریم اولاد‌های ما و شما تا صنف شش بخوانند و بعد بروند سر کار و یا بعضی‌شان تا صنف نهم بخوانند و یا بعضی صنف دوازده را خلاص کرده و ادامه تحصیل ندهند. نباید چنین اجازه‌ای بدهیم. من بارها در سخنرانی‌های مختلف گفته‌ام، برادران و خواهرانی که فرزند دارید باید از فرزندان خود حمایت بکنید که درس بخوانند و اگر از گرسنگی مجبور شدید بروید روی خیابان‌ها و پوست کیله بخورید، حتما این کار را بکنید؛ اما از تحصیل بچه‌هایتان پشتیبانی کنید. آنان باید دیپلم بگیرند، باید لیسانس بگیرند، باید فوق لیسانس بگیرند و باید دکترا بگیرند. برادرانی که شما اینجا هستید، اگر اولاد دارید اگر برادر دارید و اگر هر کسی را دارید باید در این عرصه توجه داشته باشید که یک اجتماعِ باسواد است که مرفه و خوشبخت می‌شود، اجتماع بی‌سواد از دستش کاری برنمی‌آید. بنابراین اگر در عرصه فرهنگ یکی در بخش نهضت سواد‌آموزی کار کنیم و دو در بخش تحصیل آکادمیک جوانان کار کنیم، آن زمان ما منتظر باشیم که یک افغانستانِ قوی و قدرتمند خواهیم داشت.
 
سه: ما برای بالا بردن آگاهی‌های مردم باید از منابر استفاده کنیم. از منابر مساجد، از منابر حسینیه ها، از تالارهای اجتماعات، از مراکز آموزشی، از دانشگاه‌ها، از مکاتب، از همه این فرصت‌ها و ظرفیت‌ها باید بهره بگیریم و خوراک فکری مقطعی و به‌روز را به اذهان و ذهنیت جوانان  و مردم خود منتقل کنیم و این‌ها را روز به روز با مسایل روز آگاه بسازیم و آنان را بالا ببریم و مقتدر بسازیم تا در نهایت یک جامعه قوی داشته باشیم.

چهار: ما در عرصه رسانه باید کار جدی کنیم تا بتوانیم در جهت بالا بردن فکر و فرهنگ و آگاهی‌های مردم خود تاثیرگذار باشیم. این چهار کار به بالا رفتن فرهنگ جامعه ما کمک می‌کند. اگر ما بتوانیم فرهنگ جامعه خود را بالا ببریم قطعا در سه عرصه اجتماع و اقتصاد و سیاست رشد خواهیم کرد و نیاز هم نیست که مستقل روی اقتصاد و سیاست و اجتماع کار کنیم، نه نیاز به اینها نیست. همین که شما در عرصه فرهنگ کار کردید و مردم خود را قوی و قدرتمند ساختید کافی است، چون خود مردم یاد می‌گیرند که چطور سیاسی باشند و کار سیاسی کنند، چطور در عرصه اقتصاد کار کنند و موفق باشند و چطور اجتماع خود را سازمان بدهند و یک اجتماع مقتدرِ یکدست و یک‌رنگ در سطح جامعه داشته باشند.

در دهه‌های گذشته در راستای اقتصاد ملی کاری انجام نشد
چون بحث اقتصاد خیلی مهم است، من به صورت مستقل باز تاکید می‌کنم که در کنار فرهنگ باید در بحث اقتصاد ورود پیدا کنیم. در گذشته در سطح اقتصاد ملی کار نشده است، نه دولت‌ها کاری کرده‌اند و نه سران و مسوولان احزاب و جریان‌ها بر اساس فلسفه ذاتی تشکیل خود کاری کرده‌اند. اگر هم کارهای اقتصادی کردند، شاید محدود برای خودشان باشد که من معتقد هستم که حتی احزاب کار اقتصادی خاصی برای مقتدرشدن خودشان هم نکرد‌ه‌اند، اگر می‌کردند که شرایط‌شان اینطوری نبود. امروز بعضی از سران احزاب و جریان‌ها در خارج از بی‌پولی و بی‌امکاناتی در به در افتاده‌اند، حتی شخصیت‌های سطح دوم و سطح سوم دست‌شان به یخن رهبری و کادرهای ارشد حزب است که آقا بیا بدهید که من از گرسنگی مردم، خوب نداریم چه کار کنیم؟

اخیرا یکی از رهبران مدعی شیعه از خارج آمده بود ایران و همه چسبیده بودند که خوب آقا که آمدی بیار که ما در به‌ در شدیم و قِرانی نداریم، بعد او می‌گوید که شما صبر کنید من از ایرانی‌ها بگیرم بعد به شما می‌دهم، خوب این چه حزبی است و این چه سازمانی است که حقوق نیروهای خود و حقوق شخصیت کادر رهبری تشکیلات خود را متوقف بسازد به اینکه باش که من از کجا بگیرم بعد به شما بپردازم؟! خوب این اقتصاد نیست، معلوم می‌شود که در طول بیست سال فقط به شکم و زیر شکم خود فکر کرده و هر چه بوده را خورده و رفته، خوب اینکه نشد کار. جامعه ما گرفتار یک چنین آدم‌ها و شخصیت‌هایی بود و وقتی بحث فرار پیش آمد به گونه‌ای فرار کردند که نزدیک‌ترین آدم‌‌هایشان جا ماند، خودشان رفتند جان را کشیدند و خیلی از شخصیت‌های ما را تنها در میدان رها کردند.  شخصیت‌های شیعه مسئولیت‌های مهمی داشتند ولی برای ولایات مرکزی کاری نکردند
متاسفانه در بحث اقتصاد ملی کاری صورت نگرفته است. دایکندی یکی از ولایات خیلی محروم مردم ما و شما است. کافی بود که برای دایکندی راه کشیده شود، این ولایت از مسیر بامیان به کابل وصل می‌شد، از آن طرف به ارزگان و قندهار، از این طرف به بادغیس و غور و هرات وصل می‌شد. ولایت دایکندی از نظر راه‌سازی اگر از محاصره نجات پیدا کند، این ولایت رو به توسعه می‌رود و خود مردم شروع می‌کنند به توسعه ولایت دایکندی، چون منابع و امکانات در ولایت دایکندی خیلی زیاد است و مردم خودشان شروع می‌کردند به توسعه پیدا کردن دایکندی؛ اما شما ببینید که در طول بیست سال صدها میلیارد دالر آمد و شخصیت‌های شیعه ما هم مسئولیت‌های مهمی در کابینه داشتند، از معاون رئیس‌جمهور تا وزراء، اما حتی نتوانستند یک وجب راه برای دایکندی و دایکندی‌وال‌های مظلوم بسازند. خوب این چه حزبی است و چه مسئولیتی است؟ ما در طول بیست سال گلوی خود را پاره کردیم که سهم شیعه چه می‌شود؟ خوب شیعه تا معاون رئیس‌جمهور داشت دیگر؛ در طول تاریخ مگر سابقه داشت که از شیعه یک کسی معاون رئیس‌جمهور باشد، ما در دو دهه گذشته معاون رئیس‌جمهور داشتیم.

ظرفیت‌ خوب اقتصادی در بامیان و عدم اقدام مسئولین در دو دهه گذشته
آقای معاون رئیس‌جمهور در زمان کرزی و اشرف غنی! شما برای بامیان چه کار کردید؟ شما بامیانی‌هایی که در این جلسه هستید آیا در بامیان کارخانه تولیدی دارید که در آن مشغول به کار شوید؟ شما زراعت‌تان کچالو است، راحت می‌توانستند در بامیان کارگاه چپس‌سازی را فعال کنید و چپس سراسر افغانستان را تامین کنید و جلو واردات چپس از ایران و پاکستان و جاهای مختلف را می‌گرفتید، این‌گونه هم زراعت بامیان در قسمت کچالو رشد پیدا می‌کرد و هم کچالوی مردم با قیمت مناسب خریده می‌شد و هم خود تاجر افغانستانی بهره می‌برد. و یا می‌شد در بامیان سردخانه ساخته می‌شد که زراعت‌پیشه‌ بامیان وقتی کچالوی خود را برداشت می‌کند با کمترین قیمت نفروشد، بگذارد در سردخانه تا موقع مناسب که رسید بیاورد به بازار بفروشد، خوب چه سرمایه‌گذاری در بامیان شد؟ در بامیان روی زراعت خیلی خوب کار می‌شود، بحث تربیت ماهی می‌شود، بحث مرغداری می‌شود، بحث گاوداری و سایر مالداری‌ها امکان‌پذیر است، خوب چقدر در این ولایت کار شد؟ حالا ما ولسوالی‌هایش را بگذاریم، یکاولنگ و پنجاب و ورس و کجا و کجا را بگذاریم، در خود بامیان خیلی کارها می‌شد انجام داد که متاسفانه این‌گونه نشد.

فعالیت در عرصه اقتصاد وظیفه ذاتی ماست
پس بنابراین در عرصه اقتصاد ما موظفیم که کار کنیم، باید در سطح عموم مردم کارآفرینی ایجاد کنیم، باید کمیته‌ها و کمیسیون‌های اقتصادی ایجاد کنیم که این‌ها مناطق را جزء به جزء بررسی کنند و بعد برای مردم کار و اشتغال‌زایی ایجاد شود. مثلا در همین غرب کابل اکثر خانه‌ها از هزار متر بیشتر است، اگر هزار نباشد پنجصد متر که است، خوب در هر خانه می‌توانید یک باغ گلخانه‌ای ایجاد بکنید، شما در هر خانه می‌توانید یک استخر کوچک پرورش ماهی ایجاد بکنید، شما در هر خانه می‌توانید مرغداری و سایر کارهای اقتصادی ایجاد کنید که مردم زندگی‌شان تامین شود. اگر ما به عنوان مرکز تبیان یا مجموعه فعال بتوانیم سر سفره مردم خود حتا روزی یک قرص نان بگذاریم موفق خواهیم بود. این وظیفه ذاتی ما و شما است که ما باید این کار را بکنیم.

بسیاری از معضلات اجتماعی به خاطر وابستگی اقتصادی است
بنابراین اولویت این شد که ما اول در عرصه فرهنگ و دوم اقتصاد ورود پیدا کنیم. اگر مردم یک جامعه در این دو بخش قوی شوند، شما بدانید که مبدل به مرفه‌ترین و قوی‌ترین مردم جامعه و منطقه و دنیا خواهند شد. اگر فرهنگ و اقتصاد در کنار هم رشد پیدا کنند، در عرصه سیاست و اجتماع هم آهسته آهسته متعالی خواهیم شد. چون خیلی از معضلات اجتماعی ما به خاطر وابستگی اقتصادی ما است. چون دست ما دراز است مجبوریم که از یک کسی، از یک خارجی از یک داخلی بگیریم، خوب آن‌طرفی که از یک سفارت یا منبع خارجی به ما پول می‌دهد هدف دارد و آن را بی خواسته و بی مطلب نمی‌دهد. وقتی که او خواسته و مطلب دارد ما پولش را گرفتیم در راستای خواست او عمل می‌کنیم و اگر در راستای خواست اجنبی و بیگانه عمل کردیم دیگر در راستای تقویت و اقتدار مردم خود نمی‌توانیم کار کنیم.

باید در دو عرصه اقتصاد و فرهنگ منسجم و سازمان‌یافته کار کرد
پس بنابراین دو تا اولویت است، اما حالا در راستای ساختن اقتصاد و فرهنگ و رفتن به سمت این دو تا اولویت آیا می‌شود به صورت پراکنده فعالیت کرد؟ من به تنهایی می‌توانم؟ شما به تنهایی می‌توانید؟ آن آقا به تنهایی می‌تواند؟ نه آقا امکانش نیست! چرا در طول بیست سال گذشته امکانش نشد؟ چون انسجام و حرکت سازمان‌یافته وجود نداشت و هرچه بود اختلاف و تفرقه بود و مردم در حالت پراکندگی و سرگرم بودن در این مسیر فراموش‌شان شد که چه حرکت استراتیژیکی را برای حال و آینده خود در پیش بگیرند که از وابستگی نجات پیدا کنند و مقتدر و مرفه شوند و زندگی آرام داشته باشند. چرا ما امروز در فقر شدید باشیم ولی دشمنان ما حال‌شان خوب باشد، شما همین فیلم‌ها و سریال‌ها را می‌بینید، اوضاع و احوال مردم را هم می‌بینید، بعد ما بیاییم اوضاع و احوال خود را مقایسه کنیم.
 
من پارسال در یکی از جاهای دشت برچی چاشت مهمان بودم و آقای حبیبی هم با ما بود. رفتیم و رفتیم من تعجب کردم گفتم که آدم هم در این مناطق زندگی می‌کند؟ چه رقم زندگی می‌کند و این چه وضع زندگی است؟ این چه وضع رفاه است؟ این چه وضع سرک‌ها و خانه‌ها است. بعد وقتی وارد خانه طرف می‌شویم، می‌بینیم که مثل قرون وسطی زندگی است، فرش را نگاه کن، تشک را نگاه کن، اوضاع و احوال را نگاه کن، دستشویی را نگاه کن، خوب اکثر مردم و جامعه ما این‌طوری است. ولی چرا این‌طوری باشیم؟ مگر خدا ما را این‌طوری آفریده؟

عزت دست خداست ولی باید به دنبال آن حرکت کرد
مطابق نص صریح قرآن کریم تغییر در دست خود ما است. اگر بخواهیم مرفه و قدرتمند زندگی کنیم در دست خود ماست و اراده خدا می‌آید در کنار اراده ما قرار می‌گیرد، خداوند هم کمک می‌کند ما را؛ اما اگر اراده و حرکت نکنیم، خدا هم یک آدم بیکارِ افتاده را کمک نمی کند تا از گوشش گرفته بالا کند. اگر از گوشش بگیرد بالا کند مثل یک توته گوشت بی‌استخوان دوباره می‌افتد. این به عهده خدا نیست. شما اگر توفیق می‌خواهی که خدا به شما توفیق بدهد، باید به دنبال توفیق بدوی. اینکه خدا در قرآن کریم می‌گوید دادن عزت و ذلت دست خدا است، ولی ما باید به دنبالش بدویم. آیا امکان دارد که ما به دنبال بی‌عزتی بدویم بعد خدا ما را عزت‌مند بسازد؟ نه آقا چنین چیزی نیست! همه بدی دست خود ما است برادران و همه خوبی هم دست خود ما است. در عرصه اقتصاد، در عرصه فرهنگ، در عرصه سیاست و اجتماع و در هر عرصه‌ای که بخواهیم دست خود ما است، اگر ما به دنبال آخرت هستیم دست خود ما است، اگر به دنبال دنیا هستیم و می‌خواهیم دنیای ما خوب شود دست خود ما است، اگر می‌خواهیم آخرت ما خوب باشد و دنیای ما هم خوب باشد باز هم دست خود ما است. لذا ما باید حرکت بکنیم.
شرط مهم حرکت، متشکل عمل کردن و سازمان‌یافتگی است
باید نیروها با همدیگر مرتبط باشند و تقسیم‌ کار و برنامه و ارتباطات بین نیروها وجود داشته باشد. اینکه شما امروز اینجا تشریف آوردید و علاقه گرفتید که بیایید وارد این تشکیلات شوید، خوب این یک حرکت میمون و مبارک است. این اولین گام در راستای حرکت به سمت افق روشن در عرصه زندگی شخصی خود ما و خانواده و مردم و محیط و کل کشور است. موفقیت خودتان و بعد خانواده‌تان و بعد قوم و فامیل‌تان و بعد ولسوالی و بعد ولایت‌تان و بعد کُل کشور، از اینجا آغاز می‌شود.

مرکز تبیان از ابتدا تاکنون موضع صریح و آشکار داشته است
اگر شما در قالب مرکز تبیان حضور پیدا کردید و بر اساس برنامه آن متشکل عمل کردید و تحت فرمان بودید، مطمئن باشد که ما هم برای خود و هم برای جامعه خود خدمت می‌کنیم و مرکز تبیان که امروز بیش از سی و یک سال است که در صحنه است، یک چنین سازمانی متشکل و جدی است با محوریت فکر و اندیشه‌ی ولایت و امامت. مرکز تبیان تنها تشکیلاتی است که از ابتدای تاسیس تا حالا رُک و روشن و صریح بوده است. ما نه در طول بیست سال گذشته با ابهام حرکت کردیم و نه بعد از اینکه امارت اسلامی آمده است. این طوری نبوده است که ما پنهان بکنیم. ما مواضع خود را صریح بیان می‌کردیم ولی می‌گفتند گپ‌ نزنید، آقا چرا گپ ‌نزنیم؟ ملاحظه وجود دارد.
 
محافظه‌کاری شخصیت‌ها و عدم جریا‌ن‌سازی برای شناخت حق و باطل
در طی بیست سال گذشته روحانی می‌آمد بالای منبر، اعوذ بالله، بسم الله، گالیله این‌طوری گفت، ارسطو این‌طوری گفت،‌ انشتین این‌طوری گفت، فلانی این‌طوری گفت، یکی از بزرگان دین هم این‌طوری گفت. سخنرانی که تمام می‌شد، می‌گفتم آقا، اینکه گالیله و دیگران را ‌گفتی درست اما این بزرگ دین کی بود؟ می‌گفت امام خمینی رحمت الله علیه، می‌گفتم چرا نام امام خمینی(ره) را نگرفتی؟ او هم شخصیت جهانی است و هم دوست و دشمن می‌شناسد و قبولش دارد، می‌گفت حاجی آقا ملاحظه و جود دارد، ملاحظه یعنی چه؟ یعنی امریکا و انگلیس خوشش نمی‌آید! تو چه رقم روحانی هستی؟ خدا لعنت کند امثال شما را که وقتی پشت تریبون قرار می‌گیرید به دنبال حق و به دنبال مقابله کردن با باطل نیستی. وقتی روحانی و دانشمند و معلم و مبارز ما در عرصه موضع صریح نداشت، خوب جریان‌سازی نمی‌شود و مردم نمی‌فهمند که حق و باطل چیست و به کدام طرف بروند. وقتی که جریان‌سازی نشد، دشمن از این فضا استفاده می‌کند وارد جامعه می‌شود و نفوذ می‌کند و فرهنگ خود را قالب می‌کند.

رهبران و شخصیت‌ها به جای روشن‌گری، به دنبال بحث قومیت و منطقه بودند
روحانیون برجسته و بزرگ و رهبران احزاب شیعه بیشترین ضررها را در طول بیست سال گذشته بر پیکره جامعه مردم ما و شما وارد کردند. اینها محافظه‌کاری کردند، اینها سینه سپر نکردند و نیامدند حق و باطل را نشان بدهند. اینها مدام چسپیدند به دنبال قوم و مدام چسپیدند به دنبال منطقه. به همین خاطر است که امروز شما بیایید در غرب کابل چون کار فرهنگی اجتماعی نشده و چون در راستای هدایت و تربیت مردم کار صورت نگرفته، امروز بیشترین بی‌حجاب‌ها در غرب کابل است. شما شاید باور نکنید اما داد امارت اسلامی و طالبان را بالا آورده‌اند. امروز بیشترین روزه‌خواری در بین مردم ما و شماست، اما چرا اینطوری است؟ چون کار نشده است. مردم ما گناه ندارند، شخصیت‎ها و بزرگان ما، آقای‌ فلانک که ادعای شب‌نمازی هم می‌کند در پیش خانه‌اش بیلبورد دختر برهنه نصب است یک بار اخم نمی‌کند که چرا در کنار خانه من نصب کردید. آقا دخترش بیرون می‌شود به عنوان جامعه مدنی و فلان، کلی فساد بار آورده، طرف مثلا راحت نشسته است.

موضع صریح به امنیت شیعه ضربه نمی‌زند؛ سکوت در برابر فساد امنیت را بر هم می‌زند
از آن طرف ما یک وقتی اینجا مراسم شهادت آیت‌الله نمر را برگزار کرده و همین‌جا یک جلسه داشتیم و از شخصیت ایشان تجلیل کردیم. نزدیک چهل تا پنجاه رسانه برای پوشش برنامه آمدند. خوب ما موظفیم وقتی یک مظلوم در یک سرزمین اسلامی مورد ظلم قرار می‌گیرد، اعلام موضع بکنیم. ما مسئولیم اگر نکنیم در قیامت خدا یخن ما را می‌گیرد. ما مسئولیم که شیخ زکزاکی آنجا زندان است ما اینجا موضع بگیریم. ما مسئولیم در رابطه با آن شهید مصری که در زمان مرسی به شهادت رسید و آخر هم خود مرسی گرفتار همان مسایل شد و با خفت و خواری مرد. وقتی ما موضع می‌گیریم وظیفه ماست. تعدادی از علما در کابل سریع جلسه گرفتند که ما باید علیه آقای مزاری بیانیه بدهیم. چرا بیانیه می‌دهی؟ بخاطر اینکه این آقا امنیت شیعه را به خطر می‌اندازد! آقای محترم امنیت شیعه با اعلام‌ مواضع بر اساس آیات و روایات به هم نمی‌خورد؛ بلکه تامین می‌شود. امنیت شیعه را آن فاحشه‌خانه‌هایی به هم زده که در کنار خانه‌های شما لانه کرده است و از درون خانه های شما سربازگیری دارد، پسر شما، دختر شما، پسر برادر شما، دختر برادر شما، اینها وارد فاحشه خانه‌های کابل شده‌اند، اینها امنیت جامعه را به هم می‌زنند. وقتی امنیت فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی نباشد امنیت ملی شکل نمی‌گیرد و در نهایت یک نظام مطلوب استوار نمی‌شود.

اینجاست برادران که ما در گذشته گرفتار این‌ مشکلات و معضلات بودیم، ان‌شاءلله در شرایط موجود فضا برای کار آماده است. بیش از هفتاد درصد از مشکلات و معضلاتی که ما در گذشته داشتیم در زمان جمهوریت، شما مطمئن باشید که در شرایط فعلی نداریم. من در رابطه با اوضاع فعلی یک‌ مقاله نوشتم در هفت قسمت در خبرگزاری است، سرچ بکنید، دلایل تعامل ما با امارت اسلامی و آن را پیدا کنید و دقیق بخوانید. اگر شما پاسخی منطقی برای من داشتید و گفتید که آقا اینجا شما اشتباه می‌کنید من قبول می‌کنم. وقتی ما می‌گوییم که باید با امارت اسلامی تعامل صورت گیرد و باید در افغانستان بود و باید کار کرد، ما بر اساس دلایل منطقی این مواضع را انتخاب کردیم و فعلا هم تعامل داریم با امارت اسلامی و در بسیاری از عرصه‌ها ‌پیشرفت امارت را تایید می‌کنیم. کشور در عرصه اقتصادی پیشرفت دارد، در عرصه سیاسی پیشرفت دارد، در عرصه فرهنگی و در رابطه با مبارزه با مبتذلات فرهنگی و فساد اداری و فساد اخلاقی و در خیلی از عرصه‌ها امارت موفقیت دارد و از این شرایط ما باید بهره‌برداری کنیم.
 
کار مرکز تبیان فرهنگ‌سازی و بسترسازی است
امیدوار هستیم که ان‌شاءالله شما هم در کنار مرکز تبیان و در مسیر اهداف مرکز تبیان در بامیان ظهور و بروز خوبی داشته باشید. ما هم تلاش داریم در خدمت بامیانی‌های عزیز باشیم و آنجا دفتر ایجاد کنیم‌ و در عرصه کار فرهنگی و اقتصادی فعالیت کنیم. فعلا اولویت کار این دوتاست، ما در رابطه با بحث اقتصادی در بامیان گفتیم، در این عرصه حتما باید فرهنگ‌سازی کنیم. البته بحث اینکه ما می‌گوییم کار می‌کنیم خود مرکز تبیان پول و امکانات آن‌چنانی ندارد که برای بامیانی‌ها کارخانه ایجاد کند. نه! کار ما کار فرهنگ‌سازی و بسترسازی است. کار ما تشویق سرمایه‌گذار و آوردنش است. کار ما مدیریت و رهبری اینها در سطح جامعه است، چه در کابل، چه در بامیان، چه در قندهار یا هرات یا سایر مناطق که مردم‌ ما حضور جدی دارند، کار ما این است. کار همه ما و شما است.
 
در افغانستان بمانیم و نخبگان خارج از کشور را تشویق به بازگشت کنیم
قطعا در میان شما آدم‌های فهیم و متخصص در فلان رشته اقتصاد و زراعت و معدن و راه‌آهن و جامعه‌شناسی و غیره حضور دارند، خوب این‌ها می‌توانند بیایند وارد کار عملی شوند. در همه این عرصه‌ها آدم کارشناس لازم داریم و اینها را سازمان می‌دهیم تا ان‌شاءالله چه در بامیان چه در سایر مناطق با یک حرکت سازمان‌یافته جدی موفق شویم تا خود ما و نسل آینده ما در رفاه زندگی کند و اسیر نباشد، نسل آینده ما مثل ما فقیر و دربه‌در و منتظر یک لقمه نان نباشد. ما برای آینده خود باید کار بکنیم و تلاش کنیم و همه در افغانستان بمانیم و دیگران را هم تشویق کنیم بمانند در افغانستان و سایر نخبگانی هم که در خارج کشور هستند را تشویق کنیم که بیایند وارد افغانستان شوند.
 
امارت اسلامی از کسانی که به فکر آبادی کشورند حمایت می‌کند
در شرایط کنونی فضا و فرصت کار فراهم است و امارت اسلامی از کسانی که در راستای ساختن افغانستان و رشد کشور در عرصه‌های مختلف کار بکنند و روحیه تخریب‌گری علیه نظام و علیه افغانستان نداشته باشند و مشکلات امنیتی نداشته باشند پشتیبانی و حمایت می‌کند. ما هم در خدمت عزیزان خواهیم بود. بیش از این وقت عزیزان را نمی‌گیریم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

لینک گزارش تصویری این جلسه: https://www.avapress.com/fa/gallery/268433/2/
https://avapress.com/vdcg779xzak93n4.rpra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما