تاریخ انتشار :شنبه ۱۷ عقرب ۱۳۹۳ ساعت ۲۳:۱۶
کد مطلب : 101806
۱۵ عقرب؛ فاجعه ای که به سرعت فراموش شد
اعضای شورای ملی روز شنبه از هفتمین سالگرد فاجعه ۱۵ عقرب طی محفلی بزرگداشت به عمل آوردند.
رییس مجلس نمایندگان در مراسم تجلیل از شهدای شورای ملی، از پانزدهم عقرب به عنوان نقطه‌ عطفی در پارلمان افغانستان یاد کرد.
او شهدای ۱۵ عقرب شورای ملی را محور وحدت دانست.
ابراهیمی از حکومت وحدت ملی خواست؛ تا عاملان قتل‌ها به خصوص شهدای ۱۵ عقرب و دیگر شهدای شورای ملی را شناسایی کند.
فضل‌هادی مسلم‌یار، رییس مجلس سنا نیز بر این امر تاکید کرد.
محمد اکبری؛ دیگر عضو مجلس نمایندگان، نبود حکومت سالم و قوی را سر منشا رخ‌داد ۱۵ عقرب و عدم پی‌گیری آن دانست و افزود:"من باور ندارم این قضیه را حکومت درست پی‌گیری کرده باشد. "
شهید سید مصطفی کاظمی و پنج عضو دیگر کمیسیون اقتصاد ملی مجلس نمایندگان در سال ۱۳۸۶ در بغلان طی یک حمله انتحاری به شهادت رسیدند. از آن زمان تاکنون همه ساله در این روز، مراسم کوچکی به یادبود آن فاجعه و شهدای ارجمند آن برگزار می شود؛ مراسمی که کمتر به آن اهمیت داده می شود.
به نظر می رسد سید مصطفی کاظمی و همراهان او اکنون از مظلوم ترین شهدای ۱۳ سال اخیر در افغانستان محسوب می شوند.
این در حالی است که او یکی از مهم ترین سرمایه های ملی افغانستان و مغز متفکر افغانستان آینده بود.
کم نیستند شمار کسانی که ادعا می کنند شهدای ۱۵ عقرب با محوریت سید مصطفی کاظمی، شهدای وحدت ملی و محور این امر مهم در جامعه متشتت افغانستان هستند. عبدالرؤوف ابراهیمی نیز یکبار دیگر این جمله تکراری را تکرار کرد؛ اما هیچگاه به این هم فکر کرده ایم که آیا آنهایی که در آن فاجعه آماج قرار گرفته و شهید شدند، در زندگی شان چگونه بودند؟ راه و رسم شان چه بود؟ چه چیزی در آنها وجود داشت که نمی توانست برای دشمن دژخیم و خون آشام شان قابل تحمل باشد؟ چرا و به چه دلیلی آنها را کشتند؟ دلیل ابعاد فاجعه آمیز بودن آن رویداد چه بود؟ زیرا می دانیم که فاجعه بغلان فقط یک حمله انتحاری ساده نبود. شواهد زیادی وجود دارد که تایید می کند پس از آن رویداد، تیراندازی های ممتدی صورت گرفت، پیکرهای شهدا تا ساعت ها بدون رسیدگی به حال خود رها شدند و هیچ سرنخی از عوامل آن به دست داده نشد و این در حالی بود که هیچ گروهی مسئولیت آن فاجعه را به عهده نگرفت.
اتهام زدن و انگشت اتهام را به سمت پاکستان نشانه رفتن، کاری بود که در آن زمان از عهده هر کسی برمی آمد؛ اما واقعا چه کسی مسئول این فاجعه مهیب بود و چرا کاظمی و یارانش را انتخاب کرده بود؟
اینها مسایلی بنیادی و اساسی است که تاکنون پاسخ روشنی به آن داده نشده است.
فاجعه بغلان در ادامه سایر قتل های زنجیره ای با ماهیت سیاسی طی ۱۳ سال گذشته قابل ارزیابی است و اگر سرنخی در این زمینه به دست آید، این احتمال دور از امکان نیست که همه راه ها به یک عامل ختم شود؛ زیرا این قتل ها، طیفی خاص، افراد خاص، حزب و گرایش سیاسی مشخص و چهره های شناخته شده ای را آماج قرار می داد و همین امر، بر ابهام و در عین حال، معنادار بودن این اقدامات می افزاید.
با این حال، نه متاسفانه وارثان سیاسی و حزبی و گروهی کاظمی و یاران و همراهانش و نه حکومت در این خصوص، به صورت جدی و پیگیر وارد نشدند و همین امر، سبب شد؛ تا اکنون نه تنها عوامل این فاجعه مهیب، مورد شناسایی و مجازات قرار نگیرند؛ بلکه بدتر از آن، خود این رویداد فاجعه انگیز و واقعا غیر قابل جبران و جایگزین نیز می رود؛ تا در هیاهوهای سیاست بازی و قدرت طلبی اطرافیان شهدای مظلوم ۱۵ عقرب و بی مسئولیتی و چه بسا سکوت مبهم و معنادار حکومت پیشین، به فراموشی متعمدانه سپرده شود و این امر، بر مظلومیت کاظمی شهید و یاران مظلومش و ده ها کودک معصومی که در آن رویداد مهیب شهید شدند بیش از همیشه می افزاید و این مظلومیت اکنون به اندازه ای عمیق و فراگیر گشته است که سخنرانان مراسم یادبود کاظمی سخنور و آتشین‌کلام، به جای مدح و تمجید و بزرگداشت او، به اشتباه آنگونه سخن می کنند که سخنان شان عکس این معنا را افاده می کند!
مولف : عبدالکریم محمدی
https://avapress.com/vdcdzf0f9yt0zj6.2a2y.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما