تاریخ انتشار :شنبه ۲۰ سرطان ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۰۴
کد مطلب : 114267
راه دشوار صلح با طالبان
اولین دور نشست صلح با گروه طالبان در نزدیک ترین منطقه به اسلام آباد پاکستان برگزار شد.
 این نشست را پاکستانی ها میزبانی کردند.
گفته می شود که ایجاد کننده بستر این نشست نیزحکومت پاکستان است. این اولین دور گفت وگو ها میان هیئات حکومت افغانستان و طالبان شمرده می شود. 
اما پیش بینی می شود که مذاکرات سختی در پیشرو باشد.سختی مذاکرات لزوما از پیچیدگی اهداف و تشکیلات طالبان نیست. بلکه کیفیت اهداف طالبان از یک طرف و کسانی که این اهداف را تعریف می کنند از سویی دیگر است که راه رسیدن به صلح را با مشکلات و دشواری های ویژه ای مواجه می سازد. نخستین دور نشست را می توان، تعبیر رویای حکومت افغانستان به حساب آورد.
حامد کرزی رئیس جمهو رسابق افغانستان در بیش از سیزده سال حکومت خود نتوانست به این آروز برسد و گروه طالبان را بر سر میز مذاکره بنشاند. اما حال به نظر می رسد که زمینه فراهم آمده و گروه طالبان و حکومت پاکستان نیز پذیرفته اند که پیمودن راه صلح نه یک هوس زود گذر،که یک ضرورت حیاتی و استراتژیک است.
شاید برای بسیاری ها این پرسش ایجاد شده باشد که چرا طالبان در سیزده سال گذشته دعوت مکرر حکومت افغانستان را مبنی بر ایجاد صلح نپذیرفتند و اینک که ویرانه های زیادی برجای مانده ، کینه و کدورت های بی شماری به وجود آمده، هزینه های سنگین و کمر شکنی بر هر دو طرف تحمیل شده ، بد بینی های فراوانی ایجاد گشته است دروازه صلح بر روی حکومت افغانستان گشوه می شود. چه تغییری در وجود طالبان یا مناسبات منطقه ای و بین المللی ایجاد شده است که ضرورت ایجاد صلح را ایجاب کرده است ؟
واقعیت آنست که آنچه پیمودن راه صلح را هموار تر کرده است؛ نه تغییر در وضعیت طالبان و اهداف آن گروه، که شرایط داخلی پاکستان ازیک سوی و شرایط منطقه ای و بین المللی ازسوی دیگر است که وجود و حضور طالبان را به عنوان یک گروه خشونت ورز و درنده خوی نا ممکن می سازد .
. امروز اگر حاضر شده اند که تن به مذاکره دهند نه از این جهت است که راه رسیدن به آرمان های خود را در ایجاد یک روند صلح آمیز بدون خشونت می بینند و نه هم حکومت افغانستان انعطاف نشان داده است که تمام ارزش های به وجود آمده درسیزده سال گذشته را حراج کرده و در پای طالبان ریخته باشد.
وقتی گفته می شود که شرایط جدید طالبان را واداشته است که پای میز مذاکره حاضر شوند این پرسش مطرح می شود که شرایط جدید چیست؟
پاسخ آنست که -همان گونه که اشارت رفت- شرایط تغییر کرده است که می تواند درسه سطح مد نظر گیرد. نخست شرایط داخلی پاکستان ،دوم شرایط منطقه ای و سوم شرایط بین المللی که به هر کدام به صورت گذرایی می توان اشاره داشت.
یک، طالبان بر اساس شرایط و برای برآوردن اهدافی در پاکستان ایجاد شد و اینک با تغییر شرایط، ایجاب می کند که طالبان پای میز مذاکره حاضر شوند.آن شرایط دشوار می توان سختی شرایط اقتصادی وامنیتی برای پاکستان برشمرد.

مشکلات اقتصادی و امنیتی از عمده ترین سختی ها و مشکلاتی است که حکومت پاکستان با آن مواجه است. در بخش امنیتی، تنها حضور طالبان نیستند که دشواری های فراوانی برآن حکومت تحمیل کرده است بلکه حرکت های جدایی طالبانه ای که در جنوب آن کشور هرروز بیش از گذشته قوی تر و جدی تر می شود و بر مشکلاتی امنیتی آن کشور بیشتر می افزاید.
گر چه گفته می شود که استخبارات پاکستان با ایجاد طالبان به هیچ یک از اهداف خود نرسیده است.اما از اهداف تعریف ناشده ای که پاکستان به آن دست یافته است می توان به چند مورد اشاره داشت.
یک، همین که حکومت افغانستان خط مرزی دیورند را مسکوت گذاشته است و هیچ سخنی دراین مورد نمی زند، خود یک پیروزی برای استخبارات پاکستان است.
دو،پیمانی که حامد کرزی با هند بست و روی آن حساب ویژه باز کرده بود، اینک اعتبار خود را ازدست داده وجایگاه هندوستان در سیاست خارجی افغانستان به شدت تنزل یافته است که این تغییر نیز می تواند برای پاکستانی ها نقطه امید تلقی گردد و به وعده های اشرف غنی بیشتر اعتماد کند.
سه، آن که تفاهم نامه ای امنیتی که میان دو حکومت امضا شده است به نحوی این اطمینان را افزایش می دهد و امکان همکاری بیشتر میان دو کشور را به وجود می آورد. این امیدها وامی دارد که در راه تامین خواسته های حکومت افغانستان گام بردارد و طالبان را مهار کند و زمینه های ایجاد صلح را فراهم آورد.
دوم، شرایط منطقه ای:
پاکستان نیز نیازمند همکاران و همراهان استراتژیک منطقه ای است، باید منافع آنها را تامین کند تا امتیازها و منافعی بدست آورد. چین یکی از همین کشورهایی است که نیازمند داد و ستد با حکومت پاکستان است.
لذا یکی از علت های دیگر حاضر کردن طالبان در پای میز مذاکره، مصلحت و منفعت کشور چین و منافع آن کشور است. داد و ستد و معامله در سیاست امر معمول و محترم است، آن چنانکه دیده می شود کمک های چین به پاکستان هم با این شرط صورت می گیرد که پاکستان نیز برای رسیدن به اهداف چین قدمی برداشته باشد.
 لذا می توان عامل دیگر تغییر موضع پاکستان و حضور طالبان در پای میز مذاکره را با فشار های چین بر پاکستان مرتبط دانست.
سوم؛شرایط بین المللی
حضور گروه داعش در منطقه، آینده ی مبهمی برای گروه طالبان رقم می زند.نگارنده تصور می برد که با پدیدار شدن گروه داعش اینک پاکستانی ها به این می اندیشند که به تدریج طالبان از گردونه خشونت خارج شده اهمیت خود را ازدست می دهند، در حالی که ساختن و پرداختن این گروه برای بدست آودرن مقصد و هدفی بود. لذا می توان این گونه نتیجه گرفت که گروه هایی همانند طالبان، براساس شرایط کشور های بیرونی ایجاد می شوند با تغیبر شرایط از حیز انتفاع بیرون می روند وفونکسیون یا کار ویژه های خود را ازدست می دهند گروه طالبان نیز از همان گروهایی است که درسراشیب سقوط قرار گرفته است. اینک یا سقوط کند یا آن که اندک سودی برای حکومت پاکستان به ارمغان آورد که پاکستان راه دوم را برگزیده است. .
مولف : م. سمنگانی
https://avapress.com/vdciq5azyt1azr2.cbct.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما