تاریخ انتشار :شنبه ۲۱ جدی ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۵۴
کد مطلب : 200280
دولت و مجاهدین؛ خیلی دور، خیلی نزدیک
برخی نمایندگان مجلس که سابقه جهادی نیز دارند در اعتراض به قتل آمر ستار؛ یکی سران حزب جمعیت در عملیات نیروهای امنیت ملی می‌گوید که حکومت قصداً سران مجاهدین را می‌کشد و مجاهدین را مجبور می‌کند دوباره به کوه‌ها بالا شوند.

آمر ستار؛ فرمانده سابق جهادی که در زمان قتل فرمانده نیروهای خیزش‌های مردمی در دره غوربند ولایت پروان بود، شب دوشنبه (16 جدی) در یک عملیات نیروهای امنیت ملی در منطقه خیرخانه کشته شد.

الله گل مجاهد؛ نماینده کابل در مجلس با اشاره به عملیات‌های قطعات ویژه امنیت ملی در در ننگرهار، لوگر و کابل گفت: "مشخص نیست سرنوشت این کشور چه می‌شود؛ در 18 سال همه سران مجاهدین از سوی امریکا کشته شدند و هم اکنون حکومت نیز چنین می‌کند؛ ما سر مجاهدین صدا می‌کنیم که حکومت تصمیم دارد تمام رهبران شما را از بین ببرد".

برخی دیگر از نمایندگان نیز در کنار شماری از چهره های سیاسی، واکنش های مشابهی به قتل شبانه فرمانده پیشین جهادی در کابل داشته اند. این هشدارها و موضع گیری های هشدارآمیز یکبار دیگر ناظران را بر آن می دارد تا درباره روابط مجاهدین و حکومت، تأمل کنند.

به باور بسیاری از آگاهان سیاسی، نظام سیاسی موجود، مرهون گذشت و همکاری و از خودگذری رهبران مجاهدین است. آنها همانگونه که سهم بارزی در شکست و فروپاشی رژيم طالبان داشتند در شکل گیری هسته های اولیه نظام کنونی نیز همکاری کردند. این چیزی نیست که قابل کتمان باشد.

مجاهدین در سال ۲۰۰۱ میلادی پیش از امریکا و هم پیمانانش وارد کابل شدند تا با سقوط طالبان از خلأ قدرت جلوگیری شود و کشور بی سرنوشت نماند. آنها مالک میراثی بودند که با مبارزه به دست آورده بودند. بعدا امریکا آمد و همه چیز را در انحصار خود گرفت. روندهایی که یکی پس از دیگری اعمال شد، همگی بخشی از نقشه امریکا برای مدیریت اوضاع بود؛ مدیریتی که یکی از الزامات آن، کاهش اقتدار و نفوذ مجاهدین در دولت بود؛ اما این مهم، به سادگی و به یکباره امکان پذیر نبود. به همین دلیل، پس از انتقال قدرت از برهان الدین ربانی به حامد کرزی، بیش از نیمی از اعضای کابینه را چهره های وابسته به مجاهدین تشکیل می دادند. آنها در رأس سمت های حساس و کلیدی کابینه، حضور داشتند؛ به گونه ای که به جز ریاست جمهوری، تصور می شد که همه قدرت در اختیار مجاهدین سابق است.

اما این روند دیری نپایید و کرزی در دوره انتقالی، بخشی از چهره های جهادی را حذف کرد. با پیروزی او در انتخابات ریاست جمهوری، روند حذف با جدیت بیشتری پیگیری شد و این رویکرد تا همین اواخر همچنان ادامه داشته است.

همزمان با حذف نرم افزاری نمایندگان مجاهدین از سیاست و قدرت، روند حذف سخت افزاری آنان در رویدادهای «تروریستی» هم پی گرفته می شد. بمبگذاری های مرگبار، ترورهای هدفمند و سوء قصدهای مبهم، ده ها چهره سرشناس جهادی از فرماندهان نظامی تا رهبران سیاسی تراز اول را از میان برداشت و نکته قابل تأمل اینکه از هیچیک از این پرونده ها رمزگشایی نشد.

این در حالی است که مجاهدین در هر دوره ای همسو با حکومت عمل کرده و از سیاست های کلی نظام، حمایت کرده اند. آنها به قانون اساسی، وفادار مانده، با روندهای خلع سلاح و ملکی سازی ملیشه های مسلح همکاری داشته، در پروسه های دموکراتیک مبتنی بر رقابت آزاد، شرکت کرده و در راستای صلح نیز در کنار حکومت ایستاده اند.

به این ترتیب، حکومت و مجاهدین در طول ۱۹ سال گذشته، خیلی دور و خیلی نزدیک بوده اند؛ سیاستی که البته به تضعیف ملموس مجاهدین انجامیده است؛ به گونه ای که با از میان رفتن رهبران نسل اول مجاهدین، رهبران نسل دوم آنها در درون احزاب قدرتمند سنتی، دچار اختلاف شدید و عمیق شده و در رقابتی غیر سازنده و مخرب برای نزدیک شدن به کانون مرکزی قدرت، علیه همدیگر شرکت دارند. این وضعیت را بیش از همه در میان رهبران حزب جمعیت اسلامی می توان شاهد بود.

اما به باور ناظران، این هرگز به نفع کلیت جریانی به نام مجاهدین نیست؛ زیرا بیشتر از پیش آنها را تضعیف و تخریب می کند؛ اما حکومت و قدرت های خارجی حامی آن، بهترین استفاده را از آن خواهند کرد؛ زیرا این مرحله نهایی حذف کامل مجاهدین از سیاست و قدرت خواهد بود؛ همان چیزی که دست های نیرومندی در داخل و خارج از ابتدا به دنبال آن بوده اند.
https://avapress.com/vdcjoye8yuqey8z.fsfu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما