تاریخ انتشار :سه شنبه ۱۴ قوس ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۴۹
کد مطلب : 281667
نشست‌های اخیر مسکو، دوشنبه و ویانا؛ نشان اتحاد یا اضمحلال مخالفین سیاسی؟!
در دو هفته گذشته شاهد برگزاری سه نشست با محور مخالفین سیاسی و فراری امارت اسلامی در مسکو، دوشنبه و حالا در ویانا هستیم. ابتدا مسکو به تاریخ ۲ قوس میزبان مخالفین امارت اسلامی بود، ۶ قوس نشست جدید فرمت گفت‌وگوهای امنیتی هرات برای دومین بار در شهر دوشنبه، پایتخت تاجیکستان برگزار شد و پس از آن، ۱۲ قوس سومین نشست ویانا در مورد افغانستان با هدف یافتن نقشه راهی برای آینده کشور در پایتخت اتریش برگزار گردید.
در نگاهی به این سه نشست، دو نکته مهم قابل توجه است:
۱ـ
 نکته اول، در حالی که برخی رسانه‌ها، تحلیل‌گران و حتی شخصیت های مخالف امارت اسلامی برگزاری این سه نشست را نشان گام برداشتن آن‌ها به سوی اتحاد و همگرایی شخصیت‌ها و جریان‌های مخالف و به نوعی یک قدرت‌نمایی سیاسی در برابر حاکمیت کنونی در افغانستان می پندارند، این نشست‌ها بیش از پیش اختلاف دیدگاه، چند دستگی و عدم هماهنگی میان اپوزیسیون امارت اسلامی و بی برنامه بودن آنها را به نمایش گذاشت.
به عنوان مثال، بیشتر چهره‌های شرکت کننده در این نشست ها، چند چهره‌ محدود تکراری از جمله احمد مسعود، محمد محقق و رحمت الله نبیل بودند و تنها چهره جدیدی که در نشست دوشنبه حضور داشت، محمد اسماعیل خان بود، در حالی که سایر چهره های مهم و طراز اول سیاسی اپوزیسیون از اقوام مختلف از حضور در این گونه نشست ها خودداری کرده، و بی باوری آنها به چنین نشست‌هایی را نشان می دهد. حتی در نشست مسکو که اساسا به نوعی از طرف حلقات نزدیک به دولت روسیه برگزار شد، حضور چهره های مطرح سیاسی مخالف امارت اسلامی به چشم نمی خورد. این خود بیانگر عمق اختلاف دیدگاه و دوری این شخصیت ها از یک‌دیگر را نشان می دهد. در طول دو سال گذشته شاهد شکل گیری چندین نهاد سیاسی مخالف امارت اسلامی و عمدتا در غرب بودیم، اما تاکنون هیچ فعالیت چشمگیر و هدفمند سیاسی از آن ها دیده نمی شود، حتی از گروهی به نام «شورای عالی مقاومت برای نجات افغانستان» با حضور رهبران طراز اول جهادی و فراری چیزی جز یک طبل میان تهی باقی نمانده و اختلافات زیادی بین آنها وجود دارد.
افشاگری‌هایی که پیش از این به خصوص از سوی سخنگوی به اصطلاح جبهه مقاومت به رهبری احمد مسعود در مورد فساد و خویش خوری در این گروه منتشر شد نیز هیچ آبرویی برای آن باقی نگذاشت، به خصوص این که مشخص شد او بیشتر تحت تأثیر کاکاهای خود و همچنین برخی افراد معلوم و مجهول الهویه در غرب، به خصوص در فرانسه قرار دارد. در گذشته تصاویری از "برنارد هانری لِوی"، سیاست‌مدار فرانسوی و یهودی ـ صهیونیستی هزار چهره در کنار احمد مسعود در ولایت پنجشیر بسیار واکنش‌برانگیز شد. البته آقای برنارد تنها در کنار احمد مسعود قرار نگرفته، بلکه حضور او در طول سال های گذشته همواره در کنار تجزیه‌طلبان و مخالفان نظام ها و حکومت های عمدتا اسلامی از ایران گرفته تا عراق، لیبی، پاکستان و بنگلادش، بوسنی، سودان، سوریه، آذربایجان و همچنین  برخی کشورهای دیگر از جمله روسیه و گرجستان و... قرار گرفته و یک چهره به شدت منفور و تجزیه‌طلب به حساب می آید.
در کنار این مورد، عدم موضع گیری احمد مسعود و جبهه تحت رهبری او در مورد تحولات فلسطین و غزه و جنایات گسترده رژیم صهیونیستی، درخواست کمک او و همچنین برخی هواداران گروه تحت رهبری‌اش از اسرائیل در طول ماه های گذشته کاملا ثابت کرده که او و جبهه‌اش در چه مسیری گام نهاده و تحت تأثیر چه افراد و حلقاتی قرار دارند.
گروه به رهبری احمد مسعود در جبهه نظامی نیز نتوانست به هیچ موفقیتی دست یابد و با از دست دادن چند فرمانده‌ای که در اختیار داشت و فرار دیگران، عملا از صحنه تحولات داخلی افغانستان حذف شده است. با وجود تلاش های بسیار او و برخی شخصیت ها و هوادارانش، حتی یک روستا در پنجشیر و دیگر ولایات شمالی در کنترل آنها قرار نگرفت و این بیان‌گر این واقعیت بود که مردم به شدت خسته و متنفر از جنگ، هیچ حمایت و پشتیبانی از مخالفین سیاسی و نظامی امارت اسلامی نمی‌کنند.
هرچند جبهه‌ای دیگر به نام «جبهه آزادی افغانستان» در طول ماه های گذشته ادعا کرده که برخی حملات چریکی علیه مواضع امارت اسلامی در ولایات مختلف انجام داده، اما حتی در صورت واقعی بودن، این حملات بسیار کوچکتر از آن است که بتواند مزاحمتی برای حاکمیت کنونی ایجاد کند، در حالی که به صورت صد درصد بر تمام کشور تسلط و کنترول دارد.
در نتیجه، واقعیت بزرگ که همه به آن اعتراف دارند، این است که با وجود تلاش های چهره های سیاسی و فراری، اما اختلافات جدی و عمیقی که بین آنها وجود دارد، یک اپوزیسیون فراگیر که بتواند قدرت امارت اسلامی را به چالش بکشد، شکل نگرفته و با توجه به تجربه ناکام ائتلاف ها و تشکل های ائتلافی در افغانستان در گذشته، چنین تشکل فراگیری نیز در آینده شکل نخواهد گرفت. مخالفین سیاسی هم باید بدانند که با دورهمی، چای و کیک خوردن، خنده های کاذب و عکس یادگاری در کنار هم نمی توانند برای مقدرات سیاسی آینده افغانستان تصمیم گیری کرده، و یا آن را تغییر دهند.
 
۲ـ  نکته دوم در مورد عدم شکل گیری یک اپوزیسیون فراگیر از بین شخصیت های سیاسی و مقام های دولتی فراری از کشور، پاسخ روشن جامعه جهانی از کشورهای همسایه گرفته تا قدرت‌های منطقه‌ای، کشورهای اروپایی و امریکا به نیروهای مخالف امارت اسلامی است که دیگر هیچ کشوری، حتی تاجیکستان که بیشترین همسویی را تاکنون با مخالفین نشان داده، از جنگ و درگیری و یک تقابل داخلی دیگر در افغانستان حمایت نمی کنند. در این بین، از آنجایی که تقریبا تمام جریان‌های مخالف امارت اسلامی در کشورهای اروپایی و امریکا شکل گرفته، پاسخ امریکای شکست خورده و فراری از افغانستان به این تشکل های سیاسی از اهمیت به سزایی برخوردار است که امریکا دیگر در محور خواست و منافع آنها وارد یک جنگ ناخواسته و طولانی مدت دیگر در کشور نخواهد شد، که این بار در نهایت منجر به فروپاشی کامل آن گردد. این واقعیت بزرگی بود که در مصاحبه‌ای از زبان زلمی خلیلزاد، فرستاده ویژه سابق امریکا در امور صلح افغانستان بیان شد. به همین خاطر، چیزی که مشخص است، این که واقعا دوران جنگ در افغانستان پایان یافته، و این بار امارت اسلامی چنان بر کشور حاکم و مسلط است که چنین اجازه ای را نیز به هیچ کشوری نخواهد داد.
مساله ای که در اینجا وجود دارد، امروز جهان به صورت قاطع دست از حمایت این گروه های پراکنده و چند دسته سیاسی مخالف امارت اسلامی نیز برداشته و امید خود به آنها را هم از دست داده است. هرچند در طول دو سال گذشته برخی کشورها توقع داشتند که در صورت شکل گیری یک اپوزیسیون قوی و فراگیر سیاسی علیه امارت اسلامی، از آنها در محور اهداف و منافع خود در افغانستان و به عنوان اهرم فشار علیه حاکمیت کنونی استفاده کنند، اما پراکندگی و اختلاف دیدگاه عمیق بین شخصیت ها و گروه های سیاسی و فراری، همه امیدهای این کشورها را نیز نقش برآب کرد. در این مورد، حتی نشانه هایی از تغییر رویکرد تاجیکستان در مورد امارت اسلامی و تمایل این کشور به همکاری های استخباراتی و نظامی و در کنار آن، همکاری های اقتصادی در سال گذشته قابل مشاهده است.
به همین خاطر، همه نقشه راه کنونی برای آینده افغانستان از محور تعامل با حکومت امارت اسلامی می گذرد و طبق گزارشی که هماهنگ کننده ویژه دبیرکل سازمان ملل در امور افغانستان به تازگی آماده کرده و از آن، به عنوان نقشه راه این سازمان برای آینده یاد می شود، حتی گفت‌وگوها و مذاکرات سیاسی برای تشکیل یک دولت فراگیر در کشور، از محور امارت اسلامی می گذرد و حاکمیت کنونی مکلف به زمینه‌سازی برای تداوم گفت‌وگوهای بین‌الافغانی شده است. همان طور که مشاهده می شود، این نقشه راه سازمان ملل برای آینده افغانستان در محور تعامل با امارت اسلامی، با واکنش های بسیاری در بین چهره های سیاسی فراری روبرو شده است. هرچند باید گفت که سازمان ملل برخی پیش‌شرط‌ها را نیز در این نقشه راه در محور تعامل با امارت اسلامی مطرح کرده که با مخالفت شدید حکومت سرپرست مواجه شده است. جامعه جهانی و سازمان ملل بخواهد یا نخواهد، حاکمیتی فعلا در افغانستان روی کار آمده که دارای ارزش ها و دکترین متفاوتی نسبت به حکومت های قبل است و چاره‌ای جز به تعامل و به رسمیت شناختن آن ندارد. البته حکومت امارت اسلامی در ابتدای روی کار آمدن دوباره در افغانستان، انعطاف در چگونگی تعامل با جامعه جهانی، حتی در مسائل داخلی و موضوع جنجال‌برانگیزی مثل حقوق بشر و حقوق زنان، به خصوص آموزش دختران و کار آنها نشان داد، اما رویکرد متناقض جامعه جهانی در عدم به رسمیت شناختن امارت اسلامی و اعمال تحریم‌ها و محدودیت‌های بسیار، تداوم تحریم های امریکا و سازمان ملل برخلاف توافق دوحه، عدم واگذاری کرسی افغانستان در سازمان ملل و در نهایت عدم تعامل واقعی با این حاکمیت، سبب شد تا آنها نیز مجبور شوند آهسته آهسته در مواضع انعطافی خود تجدید نظر کنند.
 
به نظر می رسد جامعه جهانی و سازمان ملل به خوبی به راه غلطی که در طول دو سال گذشته علیه امارت اسلامی دنبال کردند، پی بردند، اما همچنان نمی خواهند این مسیر را اصلاح کنند. جامعه جهانی و سازمان ملل ابتدا می بایست حاکمیت کنونی در افغانستان را به رسمیت بشناسد و سپس از آن توقع داشته باشد که به یک سری مسائل بنیادی و اساسی، البته در پرتو ارزش ها و فرامین اسلامی، پایبند باشد. قطعا این بار با عقب نشینی جامعه جهانی از موضاع سرسختانه خود در طول دو سال گذشته علیه افغانستان و حاکمیت جدید آن، و انعطاف پذیری در برابر آن، امارت اسلامی نیز به صورت گام به گام تشویق خواهد شد اصلاحاتی را در برخی رویکردهای خود اعمال کند. در نهایت، این روند باید به یک روند برد ـ برد بین جامعه جهانی و امارت اسلامی تبدیل شود.
مخالفین سیاسی امارت اسلامی نیز که در باتلاق اختلاف دیدگاه ها و منفعت طلبی های سیاسی فرو رفته اند، چاره دیگری ندارند که با درک واقعیت کنونی و میدانی افغانستان، و برگشت به کشور، راه تعامل جدیدی را با امارت اسلامی برای آینده باثبات کشور جستجو کنند، چرا که آنها دیگر چهره‌ها و مهره‌های سوخته‌ای بیش نیستند.
https://avapress.com/vdch-zniq23n6-d.tft2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما