تاریخ انتشار :يکشنبه ۱۳ حوت ۱۳۹۱ ساعت ۰۰:۱۷
کد مطلب : 59753

دغدغه قالب وغفلت از معنا

"به بهانه طرح ممنوعیت استفاده از واژه های بیگانه"
دغدغه قالب وغفلت از معنا
انتظار مردم و مجموعه های مختلف سیاسی، مباحث و دغدغه های بنیادی جامعه از عناصرسطح تا کفِ سیاسی، در حوزه سیاست و فرهنگ است؛ نظیر، تصمیم گیری در باره پایگاههای نظامی و مصئونیت قضایی، جنایات مستمر خارجی ها و ضرب الاجل دو هفته ای رئیس جمهور و معطل گذاشتن آن از سوی خارجی ها، فساد، حملات روبه گسترش انتحاری و تجویز آن از سوی علمای پاکستانی، و نیز چند و چون سازوکارسلامت و شفافیت انتخابات آتی یا ترویج رو به گسترش فرهنگ غربی (یا همان غربی سازی فرهنگ جامعه) که تعارض بنیادی با ارزش های فرهنگی وارزشی ملت ما دارد، و بایستی این گونه مباحث محتوایی، تبارز گفتمانی می یافت و دغدغه مندی ایجاد می کرد. اما در شرایط کنونی برجسته سازی مباحث زبانی و به خصوص موضوعاتی که پیشینه جنجالی دارد و تلقی های قومی را بر می انگیزد، شایسته طرح و بزرگ نمایی نیست. اما شورای محترم وزیران شاید موضوع زبان ولهجه معیاری در رسانه ها را بر اساس نوبت مباحث، در دستورکار جلسه قرار داده و روی آن بحث کرده و تصمیماتی اتخاذ نموده است؛ اینکه "رادیوها و تلویزیون‎ها ... از نشرات لهجه‎های غیرمعیاری، کلمات نامأنوس و استفاده از زبان‎ها و لهجه‎های بیگانه جداً جلوگیری نماید". از اینکه هرمِ مدیریت اجرایی کشور به عرصه های ظریف فرهنگی توجه دارد؛ احساس وجود یک دغدغه فاخر به انسان دست میدهد. زمانی هم این احساس به اوج خود می رسد که وزارتخانه‎های اطلاعات و فرهنگ، تحصیلات عالی و آموزش و پرورش موظف می شوند که در نهادهای تحت امر خود برای تقویت لهجه‎ها و زبانهای ملی تلاش کنند.
افزون بر این، هنگامی که معاون وزیر فرهنگ کشور از منظر زبان شناختی به قضیه می نگرد، جانب فرهنگی و نه سیاسی موضوع سنگین تر می شود؛ "امروز زبان دری و زبان پشتو مشکلاتی پیدا کرده و حق افغانستان است که بتواند زبان‎های خود را هم از نظر واژه‎ها و هم لحاظ لهجه‎ها پالایش کند.اما اینکه تنها به زبان دری و داد و ستد آن با فارسی به عنوان مشکلات زبان دری - که صد البته که جای بحث دارد- اشاره می کند و در کنار آن از مشکلات زبان پشتو نام می برد که احیانا برخی واژگان اردو وارد آن شده، ولی از کنار انبوه واژه های انگلیسی درادبیات رسانه ای و گفتاری می گذرد، کمی تامل برانگیز می شود.
اگرچه این دغدغه که باید واژگان "بیگانه" را که باید تعریف شود، از زبان رسانه زدود و لهجه ملی را تقویت نمود، اقدام ارجمندی است و در خصوص زبان دری و پشتو هم که دو زبان رسمی کشوراست و در ارتباط دوگانگی دری و فارسی - به ویژه در صورتی که بتوان به لحاظ واژگانی و نه لهجه- به اثبات رساند، باز هم می توان "بحث" روی آنرا موجه دانست. با اینکه، بایسته بود قبل از اینکه آنرا رسانه ای کرد، با زبان شناسان و ادیبان به نام کشور مشورت می شد، آنگاه در خصوص تعیین و تشخیص زبان و لهجه معیار و نیز سازوکار اجرایی آن فرمان صادر می گردید.
براین اساس، اگرچه "بحث" و نه "تعیین" زود هنگام تکلیف، در زمان و مکان مناسب به جاست اما با کمال تاسف آنچه امروز فرهنگ و ارزشهای این مردم را تهدید می کند، آمیختگی گویش رسانه ای ما با معدود واژگان عربی، فارسی یا اردو و حتی انبوه واژگان انگلیسی و لهجه های آنها نیست. آنچه امروز شدیدا تهدید کننده فرهنگ مردم ماست و زنگ خطر استحاله فکری، ارزشی، رفتاری و اخلاقی را به صدا در آورده، فرهنگ لیبرال غربی است که از طریق فیلم های مبتذل ترکی، هندی، غربی و... ترویج می شود و محتوا، معنا و الگوی زندگی بیگانه را تبلیغ می کند و اعتقادات و ارزشها و هنجارها و عنعنات مردم ما را مورد تهاجم قرار می دهد. از همین رو، در چنین شرایطی، بی تردید، دغدغه واژگان نامانوس زبانی، اولویت راهبرد فرهنگی ما نیست.
فرض کنید به جای پوهنتون و پوهنزی، دانشگاه و دانشکده یا به جای گالری، نگارستان گفته شود، چه تغییری در محتوا ایجاد می کند؟ نه اینکه به لحاظ زبانی و زبان شناختی مهم نیست اما با انبوه فیلم هایی که از طریق برخی رسانه های کشور نشر می شود و روابط آزاد، شرابخواری، قمار و بی حجابی را ترویج میکند و به دنبال مبارزه با اعتقادات دینی و استحاله فرهنگی و ارزشی جامعه است و تاکنون هم به آن توجه نشده، غیر قابل قیاس و در شرایط کنونی غیر قابل اغماض است.
ناگفته پیداست که در حال حاضر طرح موضوعاتی که تلقی های تقابل زبانی و قومی را برمی تابد و پیشینه افراطی گریهای زبانی را هم در پیشینه و کارنامه ده ساله خود دارد و شرایط سیاسی جامعه نیز به گونه ای است که می تواند آغازگر تشدید اختلافات زبانی و صف بندی های زبانی باشد و تبعات سنگین سیاسی را بر مردم و کشور تحمیل کند، نه به صلاح است و نه به بهبود وضعیت جامعه، کمک می کند و اصرار و تاکید بر بخشی و فروگذاری پدیده های مهمتر شائبه زا خواهد بود.
بنا براین قبل از اینکه یک موضوع فرهنگی، تبدیل به یک محمل سیاسی و موجب بهره برداری های سیاسی شود، باید آنرا در یک فرایند عادی و از طریق ایجاد نهادهای زبان شناختی و در یک شرایط مناسب، طرح کرد. همچنین باید دولت محترم تمام جزئیات را به صورت مشروح و مصداقی و نیز مستدل، در قالب یک لایحه به پارلمان کشور ارائه کند تا تمامی جوانب آن نیز سنجیده شود و فرایند قانونی آن طی شده و به قانون تبدیل گردد. بنا براین آنچه در این زمینه کاملاً بایسته است و اگر بخواهیم اقدامات بنیادی و نه سیاسی در این زمینه صورت دهیم، ایجاد فرهنگستان زبان دری و پشتو است زیرا، زبان موضوعی است که باید متخصصان در باره آن نظر دهند و به تعیین و تعریف حدود آن بپردازند.
مولف : سیدآقا موسوی نژاد
https://avapress.com/vdcipyaw.t1a3w2bcct.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

متاسفانه در افغانستان کسانیکه هیچ تخصصی هم ندارند اضهار نظر میکنند همینطور که در این مقاله امده باید متخصصان در این باره نظر بدهند.
خانه از پای بست ویران است خواجه در فکر نقش ایوان است
با با شرایط حال حاضر افغانستان ایجاب نمی کند به موضوعاتی اینچنینی پرداخته شود. فعلا مردم در فکر نان هستند در فکر امنیت هستند.
این فیسله شورای وزیران در نوع خودش جالب توجه است اما شرایط زمانی و مکانی آن مناسب نیست برای مردم ما جای تعجب دارد که در این شرایط به جای کار روی موضوعاتی نظیر امنیت و آرامش به پالایش لهجه و زبان فکر کنند.
شورای وزیران فکر کنم از پس که بیکار مانده اند به این فکر افتاده اند. بابا بی خیال تو افغانستانی که شکم ها خالی و اذهان در التهاب است این موضوعات کمی تا خیلی زود به نظر می رسد.