تاریخ انتشار :شنبه ۲۶ حوت ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۲۵
کد مطلب : 60695
اپوزیسیون، حکومت یا مردم؟
طبق تعریف رایج در ادبیات سیاسی، اگر کنش گران سیاسی کشور را در دودسته حکومت و اپوزیسیون در نظر بگیریم، اپوزیسیون همان مخالفانی است که در حوزه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، مخالفت های راهبردی و روشی نسبت به عمل سیاسی حکومت در حوزه داخلی و بین المللی دارد. وجود چنین مجموعه ای که واقعاً برنامه های حکومت را به نقد بکشد و برای اصلاح امور، تلاش کند، به نفع ملت خواهد بود. زیرا حکومت همواره خود را در برابر نگاه تیز بین، نقاد و کنکاشگری می بیند که با پشتوانه های نظری، استدلالی و تاثیر گذار بر افکار عمومی، رصد می شود و مجبور است تا حق رعیت پاس دارد.
از این رو، بدیهی ترین اثروضعی وجود چنین جریانی که مخالفان سیاسی(اپوزیسیون) خوانده می شود، حاکمیت عقلانیت سیاسی، قانونگرایی و مردم گرایی و هدایت قدرت در راستای منافع مردم، خواهد بود و این آثار مثبت، زمانی دست یافتنی خواهد شد که منافع و مصالح مردم، نقطه ثقل کنش و واکنش های سیاسی باشد وگرنه خود به ضد مردم مبدل گردیده و تنها عمل سیاسی، تخریب حکومت و تنها هدف آنان به دست آوردن قدرت خواهد شد و چه بسا برای نیل به آن از هر حربه و ابزاری سود برده شود، در حالیکه جامعه حظی از آن نخواهد داشت و مردم، "نامی" می شود که معدود کنش گران سیاسی از آن "کام" گیرند.
بر این اساس اگر بخواهیم کنش و واکنش یا رفتار سیاسی حکومت و اپوزیسیون را بر مبنای منافع و مصالح مردم، به سنجش بگیریم، این مصالح و منافع که از آن باید به اصول حاکم، تعیبر کرد، عبارتنداز:
۱. تقویت استقلال سیاسی، کرامت، عزت و افتخارات ملی؛
۲. پاسداری از ارزش های دینی و حفظ و احیای آنها؛
۳. تامین امنیت و ساخت بسترهای استقلال امنیتی؛
۴. فقر زدایی؛
۵. فراهم سازی ساخت دموکراتیک قدرت و عدالت سیاسی برآمده از دل آراء مردم و تامین خواسته های آنان که همانا در یک انتخابات شفاف، آزاد، سالم و عادلانه، میسور می گردد؛
۶. ایجاد و تقویت هویت و باور ملی و مبارزه با سیاست های قومی، سمتی و زبانی؛
۷. دفاع از جان، مال و دیگر حقوق مادی و معنوی اتباع کشور؛
آنچه گفته آمد، بخش های مهم راهبرد ملی و سنجه فعالیت های سیاسی مردم بنیان در کشور است و منافع کلان ملی را احتوا می کند و اصول حاکم برهمه قواعد و رفتارهای سیاسی محسوب می گردد. لذا هر راهبرد و کنش سیاسی که در تقابل با آنها باشد، جز دست یابی به قدرت، به روش ماکیاولیستی نیست.
رئیس جمهور که یک روز پس از حمله انتحاری گروه طالبان در کابل و خوست و همزمان با سفر چاک هیگل وزیر دفاع امریکا به کابل گفته بود، طالب به بهانه مبارزه با امریکا و امریکا به ادعای مبارزه با طالب مردم ملکی را می کشد و حملات انتحاری خدمت به امریکاست؛ واکنش یک شورای همکاری احزاب در برابر آن این بود که این اظهارات را در برابر کسانی که او متحدین جامعه جهانی ما و همکاران استراتژیک کشور می خواند، غیرمسئولانه و منحرف کننده دانست و خواستار خودداری شد.
با توجه به این، اگر واکنش رئیس جمهور در برابر عملکردهای چندین و چند ساله ایالات متحده، بویژه نقض مکرر حاکمیت ملی و به خاک و خون کشیدن مردم بیگناه کشور و موضع گیری های زور گویانه آنها را مورد ارزیابی قرار دهیم، بی تردید سخنان کرزی، دیر هنگام اما به حق و در راستای منافع، عزت و کرامت ملی بوده و سِرِّ تاکنون ناگفته و پیچیده ی پرونده ناتمام مبارزه با تروریسم و راهبرد های استعماری را بازگو می کند. اما اینکه شورای همکاری احزاب آنرا غیر مسئولانه و انحراف افکار عمومی از مسایل اصلی تفسیر می کند، پرسش برانگیز و نیازمند واکاوی و تبارشناسی است.
حال باید پرسید، در شرایط کنونی، چه موضعی در قبال فجایع ده ساله و به خصوص موارد اخیر اتخاذ می شد و آنچه همراهی و حمایت جامعه بین المللی خوانده شده، به چه قیمتی باید ادامه یابد؟ دیگر آنکه دفاع از حق حیات اتباع کشور و خون جان باختگان بی گناه با چه موضع و راهبردی تامین شدنی است؟
وانگهی شورای همکاری احزاب با این موضع، موضوع اختطاف، آدم کشی و به طور کلی نقض مکرر حاکمیت ملی و تمکین نکردن به قوانین کشور را که طی این یازده سال نظامیان ایالات متحده مرتباً مرتکب شده ، چگونه توجیه می کند.
متاسفانه باید گفت؛ به موازات دیگر نابه سامانی ها در عرصه های مختلف کشور، اپوزیسیون هم دارای راهبرد روشن و موضع شفاف در برابر پرسش های مطروحه نیست وهمواره به صورت زیگزاگی عمل کرده و تنها به مخالفت پرابهام با حکومت پرداخته و موضع اخیر آنها این شائبه را تقویت می کند که آنها شیوه دست یازی به قدرت، به هرقیمتی را برگزیده اند و در اظهارات آنها مصالح و منافع و سایر اصول برشمرده شده در این یادداشت، اهمیت درجه یک ندارد و الفت چندانی در رفتار آنها با راهبرد ملی و مردمی قابل دید نیست. مگر نه این است که بایستی سالها قبل، سِرِّ این پرده که در "روز زن" برون افتاد، برملا می شد و نقاب از چهره راهبرد وابسته سازی کشور به بهانه مبارزه با تروریسم، گرفته می شد؟
از نظر مردم افغانستان، عنوان عملی که برای تصاحب قدرت، تسهیل سیاست و سلطه خارجی کند، راهبرد عقلانی و عزتمندانه ای نیست و با توجه به معیار های مسلم پیش گفته، تلاش های این چنین را زیورهای بدلی منافع ملی می دانند و انتقاد از موضع گیری های درست ملی را مقبول و معقول ندانسته و خبط و خطاهای راهبردی می داند.



مولف : سیدآقا موسوی نژاد
https://avapress.com/vdcftvdv.w6dx1agiiw.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

هرچند که بنده نقد واکاوی احزاب اپوزیسیون داخل رانسبت به عمل کرد دولت وحکومت درهر کشور مفید سازنده میدانم ودولت مردان راودارمیکند خیلی لجام گسیخته عمل نکند اما درموردمجموعه شورای سیاسی که متشکل ازمحقق ودوستم وعبدلله عبدلله واحمدضیا مسعود و..میباشد اینهاشبیه کرکسها شبیه گرگها است منتظرافتادن لاشهای سیاسی هستند اما جناب سید آقا موسوی نژاد واقعاحرفهای که میزنی خودت بهش اعتقاد داری پای عمل پیش بیاد مستقلانه بدون وابستگی عمل میکنی یا اینکه این حرفهارا میزنی فقط وفقط بخاطر اینکه سیاسیون ایران بخوند وبداند برای شما دست تکان بدهد آفرین بگویدوحیاط خلوت برای شما تاوقتکه منافع شان تآمین است ایجاد کرده باشد بلحاظ توجه ایران به سمت شماکمی درمحافل درموقعیت سیاسی شمارا جادهد همین چرا؟ قربانت شوم عالم من دانشمند عزیزم خیلی ارزش دارد برای وطن وکشورت این علم دانش شما کمی به عقب برگردی درزمان احزاب وگروهاوجنگهای داخلی بعد حکومت منحوس موقت بعددوران ظلمانی وتاریک طالبان میدانی مردم سختکوش ومقاوم جه زجری کشیدن میدانی مروم چه تحقیرهای شدن میدانی به ملت ومردمت به اندازه عددی سیب زمینی ارزش نمیداد میدانی حکومت پاکستان کشورت را یکی از ولایات خود حساب کرده بودمیدانی در معاهدات بین المللی اصلا حرفی از افغانستان بمیان نمی آمدباوجود برخی از کشورهای که اشک تیمساح برای ما بعدا می ریخت افغانستان ازنظر ظاهری وباطنی آنها محو شده بود وللهی هیچکدام این درد ورنجها رانه تو نه هیچکدام حوزه نشنان درک نخواهی کرد راحت پشت لب تابت نشسته قلع قم میکنی بخشش به خروار میکنی؟فکر میکنی افغانستان فعلی حاصل زحمات شما یا حصل زحمات این شورای سیاسی یا حاصل زحمات آقای کرزی بوده است>؟؟؟کمی دور اندیش باشیددوست دارشما ابابیل
ا ین یک واقعیت مسلم است که هرکسی در قبال دفاع از تمامیت ارضی کشورش واتباع آن وظیفه انسانی واسلامی دارد .اما در شرایط امروزی کشور ما افغانستان که به صورت نسبی وآن هم با کمک های کشور های خارجی حاکمیت قانون استوار شده چنین بی ملاحظه سخن گفت .وزمینه را برای بی ثباتی پیش برد