تاریخ انتشار :شنبه ۹ سنبله ۱۳۹۲ ساعت ۰۸:۲۸
کد مطلب : 73431
اعلام نظام جنگل و تشییع تابوت سازمان ملل
امروزه علی رغم ژست های بشر دوستانه، نهادهای پرشمار و اسناد و میثاق های متعدد بین المللی، شاهد حاکمیت نظام جنگل در روابط و مناسبات بین الملل هستیم. قدرتمندان همان می کنند که درندگان قویتر در جنگل مرتکب می شوند. نگاهی گذرا به منشور سازمان ملل و عملکرد ایالات متحده و غرب به خصوص در کشورهای اسلامی، اثبات می کند که قانون کنونی حاکم بر جهان، همان قانون جنگل است و اقویا مجاز اند تا ضعفا را با بهانه و بی بهانه بدرد. سناریوی اشغال قدس، تصرف افغانستان، عراق و عنقریب تحمیل جنگ ظالمانه علیه سوریه، محصول حاکمیت چنین نگرش و نظام غیر انسانی است.
منشور ملل متحد به عنوان قانون اساسی ملل که در ۲۴ اكتبر۱۹۴۵ لازم‌الاجرا گرديد، مسئولیت" حفظ صلح و امنیت بین الملل " را به عهده ی شورای امنیت آن سازمان واگذارد. شورایی که دارای ده عضو غیر دائم و پنج عضو دائم دارای "حق وتو" ( چين، فرانسه، روسیه، انگلستان و امريكا) است. نحوه تصمیم گیری درباره تحولات بین المللی، با "راي مثبت نه عضو كه باید شامل آراء تمام اعضاي دائم" باشد، اتخاذ مي‌ گردد. از یک سو این موضوع بیانگر حضور سمبلیک و نمایشی اعضای غیر دائم آن شوراست و از سوی دیگر صلاحیت و حقوق انحصاری اعضای آن نهاد نشان می دهد که ناامنی ها و تهدیدات صلح و امنیت بین الملل، محصول تصمیمات جمعی یا یکجانبه اعضای دائمِ این شورا و در جهت تامین اهداف نا مشروع آنهاست.
به هرروی آنچه مهم است، اینکه از ۱۹۴۵ تا کنون عملکرد شورای امنیت ظالمانه و برای افکار عمومی جهان، به ویژه جهان اسلام به شدت نگران کننده بوده و هست. زیرا، طبق فصل هفتم این منشور ( مواد ۴۱ و ۴۲ ) صلاحیت حل و فصل مخاصمات بین المللی و تجویز اقدام نظامی برعلیه کشورها تحت عنوان" تهدید صلح و امنیت بین المللی" در انحصار چند قدرت بزرگ قرار داده شده که به «نامحدود بودن صلاحیت شورای امنیت» تأکید دارند و با رویکرد استعماری، حاکمیت ملی کشور ها را به بهانه های واهی در معرض تهدید قرار می دهند و با برخوردهای دوگانه و گزینشی موجب ناامنی های عمده جهان می گردند.
اشغالگری و حمایت از آن، تجاوز به کشورها و تضییع حقوق ملت ها، کشتار و تحریم و تغییر نظام های مردمی و تعبیه دست نشانده ها، تنها بخشی از کارنامه سیاه قدرتهای بزرگ جهانی است که در این کانون ناامنی که "شورای امنیت" خوانده می شود، گرد آمده اند. اشغال فلسطین توسط صهیونیست ها و حمایت از کشتار و تجاوزگری آن رژیم با میلیاردها دالر و وتوی بیش از چهل قطعنامه توسط امریکا امکان پذیر گردیده و اشغالگران قدس به مدد همین پشتوانه، تنها در عرض ۵ سال، سه جنگ و تجاوز (علیه لبنان، و غزه ) را انجام داده و مرتکب وحشتناک ترین جنایات جنگی شده و دهها هزار انسان را آواره و بی خانمان ساخته است.
ایالات متحده خود به عنوان عضو دایم شورای امنیت، تنها در فاصله ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳ دو کشور اسلامی تصرف افغانستان و اشغال عراق را انجام داد و به یمن همین صلاحیت، هم اکنون سناریوی اشغال سوریه را در دست انجام دارد. این تنها بخشی از کارنامه شورای امنیت در ایجاد نظام جنگل در جهان است. در حالی که ماده ۴۲ فصل هفتم منشور ملل متحد می گوید، در موارد "تهدید صلح و امنیت بین الملل، "چنانچه "استفاده از دیگر گزینه ها بی نتیجه باشد"، شورای امنیت می تواند اجازه استفاده از زور و اجرای عملیات از طریق هوا، دریا یا نیروهای زمینی را بدهد. اما آیا می توان به استناد این ماده قانونی، حقیقت را وارونه ساخت و با استناد به آن سوریه را مورد تهاجم قرار داد؟
آگاهان میدانند، تروریست های مورد حمایت امریکا، پیش از این در منطقه ای موسوم به "خان العسل" از سلاحهای شیمیاوی استفاده کرده بودند، همانطوری که صدام در سایه حمایت آنها به چنین جنایتی دست زد. پس از این جنایت، امریکا، غرب و اقمار منطقه ای آنها تلاش کردند تا دولت سوریه را متهم نمایند و با تصویب یا بی تصویب قطعنامه، به اقدام نظامی دست بزنند اما شواهد و دلایل ارائه شده از سوی سوریه چنان روشن بود که غرب چاره ی جز تاخیر یا توقف اعزام بازرسانی نمی دید؛ سرانجام و با اصرار سوریه، بازرسان سازمان ملل با بیش از یک ماه تاخیر وارد دمشق شدند اما همزمان با حضور آنها، به صورت پرسش برانگیزی به کارگیری گاز سمی سارین در معضمیه دمشق( غوطه شرقیه) طرح شد و بازتاب وسیع یافت. مثل گذشته این بار نیز امریکا و پیروان غربی- عربی آن دولت سوریه را که اخیراً پیروزی های چشم گیری در پاکسازی سوریه از وجود تروریست ها داشته، متهم به این عمل ضد انسانی کردند و از دوشنبه هفته گذشته، بدون اینکه منتظر بررسی و یافته های بازرسان بمانند، با همان قاطعیت پیش از اشغال عراق سوریه را عامل آن معرفی و حمله نظامی را در دستور کار قرارداند و گفتند، نیازی به مجوز و قطعنامه شورای امنیت ندارند!؟ این درحالی است که تصرف افغانستان و عراق با استناد به قطعنامه ی بحث برانگیز آن شورا صورت گرفت؛ اگرچه تجویز اقدام نظامی شده بود و امریکا با یک تر دستی و دور زدن دیگر اعضای دائم نظیر روسیه و چین، مبادرت به اقدام نظامی کرد و این دوکشور را به پادگان نظامی خود و جولانگاه تروریسم مبدل ساخت و مردم مظلوم افغانستان و عراق را به انتحار و انفجار، فقر و فلاکت و بی خانمانی و انبوه مصایب دیگر مبتلا نمود.
برای افکار عمومی جهان روشن بود که نه افغانها در حادثه مشکوک یازده سپتامبر شرکت داشتند و نه در عراق ساخت سلاح هستوی و شیمیاوی وجود داشت تا تهدید برای صلح و امنیت بین الملل باشند و مستحق اقدام نظامی و اشغال گردند. دقیقاً همان چیزی که در باره سوریه تکرار می شود؛ درشرایطی که حکومت سوریه در نبرد دست برتر را دارد، عقلانی نیست که دست به استفاده سلاح های شیمیاوی بزند و برعکس، مخالفان متهم درجه یک این اقدام اند اما می بینیم که دریک سناریوی از پیش طراحی شده همانند افغانستان و عراق، دولت سوریه متهم شده و تهاجم نظامی در دستور کار قرار می گیرد.
واقعیت این است که علی رغم وجود سازمان ملل و دیگر نهاد ها و میثاق های متعدد بین المللی، نگاه ایالات متحده، عضو صاحب حق وتوی این سازمان به جهان، چیزی جز جنگلیسم نیست و اصل تنازع بقا را تنها قانون شناخته شده آن می داند. زیرا، طبق کلیه نظام های حقوقیی ملی و بین المللی، مجازات، فرع بر اثبات جرم است اما به وضوح می بینیم که امپراطوری امریکا و استعمارگران همکارش، با سوء استفاده از صلاحیت های ظالمانه حق وتو، هرجایی را که منافع استعماری شان ایجاب کند، اشغال نظامی می نماید و حتی وقاحت و یکجانبه گرایی را به جایی می رسانند که دیگر به همان شورای انحصاری امنیت و قطعنامه های آن وقعی نمی نهند و اعلامِ عریان نظامِ جنگل می کنند.
اگر در این چند روز به اظهارات مقامات امپراطوری امریکا و شرکای غربی آن دقت شود، جنگلیسم مدرن نظام بین المللی عیان تر می گردد و به ضعفا پیام روشن می دهد که درنظام کنونی حاکم برجهان، ضعفا، طعمه ای اقویاست و هیچ نهادی برای حمایت از آنها وجود ندارد و باید قوی شد.
ویلیام هیک، وزیر خارجه انگلیس به صراحت می گوید: "حمله به سوریه می‌تواند بدون موافقت سازمان ملل صورت گیرد، وی مضحکانه می افزاید؛ با توجه به اینکه شورای امنیت به وظایف خود درباره سوریه عمل نکرده، حمله به این کشور می‌تواند بدون اجماع در سازمان ملل صورت پذیرد(۴/۶/۹۲). پیداست که از نظر وی، کارکرد سازمان ملل، تامین دستاویز تجاوز است و در غیر اینصورت این نهادِ ابزاری، ارزش و ارجی نخواهد داشت.
"دان شاپیرو" سفیر آمریکا در تلاویو(۶/۶/۱۳۹۲) عنوان کرد؛ حمله امریکا به سوریه به صورت قطعی و جدی صورت خواهد گرفت اما فقط ماهیت این حمله توسط باراک اوباما مشخص نشده است. جفری فلتمن معاون امریکایی دبیرکل سازمان ملل و سفیر سابق آن کشور در لبنان نیز از حمله واشنگتن به سوریه در یکشنبه آینده(۱۰ سنبله )خبر داد. نهایتاً چاک هیگل وزیر جنگ ایالات متحده (چهارشنبه ۷ سنبله) گفت؛ خود را به قوانین شورای امنیت محدود نمی کنیم! و همزمان "جاش ارنست" سخنگوی کاخ سفید در نشست خبری اش اظهار داشت؛ علی رغم نبود "دلایل قانع کننده در استفاده نظام سوریه از سلاح شیمیاوی؛ بدون مجوز کنگره هم علیه سوریه اقدام می‌کنیم!
این درحالی است که شورای امنیت دوبار قطعنامه مورد نظر انگلیس و امریکا را تایید نکرد و هنوز تحقیقات بازرسان سازمان ملل به پایان نرسیده و هیچ نتیجه ای از سوی آن اعلام نشده است!
اظهارات فوق به وضوح نشان می دهد؛ حمله به سوریه، همانند جنگ نیابتی تروریست ها، سناریوی از پیش طراحی شده بوده و سلاح های شیمیاوی در اختیار تروریست ها قرار داده شده تا با بکارگیری آنها، دولت سوریه را متهم و زمینه اقدام نظامی را فراهم نمایند اما وقتی که مجوز حمله از طریق شورای امنیت، تامین نشد، جنگسالاران امریکایی آخرین تیر را بر تابوت شورای به اصطلاح امنیت زدند و با رساترین بیان ممکن قانون جنگل را فریاد کردند. بنا براین، از این پس نه تنها به میثاق ها و نهادهای بین المللی همان وقعی تاکتیکی و ظاهری را هم نخواهد گذارد که حتی پاسخگوی پارلمان و نهادهای قانونی کشور شان نیز نخواهد بود و هر جا که بخواهد، به بهانه ای ناقوس مرگ به صدا در می آورد و ویرانگری و اشغالگری می کند.
همان بدعتی که را ه را بر دیگر قدرتمندان عضو شورا می گشاید و جهان عملاً عرصه تاخت و تاز قویتر ها می گردد. البته از آنها جز این انتظاری نمی توان داشت. اما اندوهبار اینکه کشورهای اسلامی نظیر ترکیه وعربستان سعودی، خادمان و آتش بیاران توسعه طلبان بین المللی و ستون پنجم اهداف اسرائیلی- امریکایی در جهان اسلام شده و سخاوتمندانه میلیونها دالر، سرمایه های مسلمانان را علیه سوریه و در مقابله با جریان مقاومت ضد اسرائیلی هزینه می کنند؛ به جای اینکه سلاح و سرمایه های در دست داشته برای مبارزه با اسرائیل هزینه شود و از سوریه به عنوان ستون گروههای مقاومت فلسطین و لبنان و اخوان در مصر، حمایت شود، به آرمان قدس و جنبش های اسلامی خیانت می گردد!؟ اما باید دانست که در صورت وقوع جنگ، هژمونی ایالات متحده شکسته خواهد شد، آتش این جنگ دامن هم پیمانان منطقه ای آنها را نیزخواهد گرفت و دیری نخواهد پایید که عین همین سناریو به امارت و سلطنت شان پایان خواهد داد و جز سیاه رویی ارمغانی نخواهند داشت.

مولف : سیدآقا موسوی نژاد
https://avapress.com/vdchzknq.23nxxdftt2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما