تاریخ انتشار :جمعه ۲۰ جدی ۱۳۸۷ ساعت ۱۸:۱۵
کد مطلب : 4318
سید محمد رضا موسوی
سید محمد رضا موسوی
اسرائيل هر چند در شرايط كنوني چهارمين يا پنجمين ارتش قدرتمند جهان را در اختيار دارد ولي به طور كلي از منظر نظامي اين رژيم توانايي جنگ هاي نظامي بلند مدت را ندارد. براي تاييد ديدگاه فوق كافي است نگاهي به جنگ هاي مختلفي كه اين رژيم در طول تاريخ حيات خود به آن ها وارد شده است داشته باشيم، آن گاه است كه ديدگاه فوق را تا حد زيادي خواهيم پذيرفت. به عنوان مثال در جنگ سال 1948 كه در ميان اسرائيلي ها از آن به عنوان نبرد استقلال ياد مي شود، اسرائيلي ها با چند كشور عربي وارد جنگ شدند كه از ماه مه تا ژوئيه ي همان سال يعني كمتر از دوماه طول كشيد.
 
در نبردهاي بعدي اسرائيل با اعراب در سال 1967 فقط شش روز جنگ در گرفت و به همين مناسبت از آن به عنوان جنگ شش روزه ياد مي شود. در سال 1973 كه مصري ها و سوري ها به اسرائيل حمله كردند و نيروهاي عربي توانستند از خط بارلو بگذرند جنگ فقط شانزده روز طول كشيد و با قطعنامه ي 338 شوراي امنيت سازمان ملل دو طرف آتش بس را پذيرفتند. در جنگ تابستان 2006 ميلادي كه اسرائيل براي آزادي اسراي خود به لبنان حمله برد نيز جنگ فقط سي و سه روز طول كشيد و در نهايت مقامات اسرائيلي با صلح موافقت خود را اعلام كردند. 

به هر حال دلايل فراواني وجود دارد كه اسرائيلي ها را از ورود به هر گونه جنگ فرسايشي باز مي دارد و يكي از مهم ترين آن ها را مي توان در عمق سرزميني اندك خاك اسرائيل تحليل و ارزيابي كرد. وسعت سرزميني اسرائيل به گونه اي است كه اين رژيم به هيچ وجه قادر به عقب نشيني چه اجباري و چه تاكتيكي نيست و با اندك تكنولوژي مدرن مي توان تمام سرزمين هاي اسرائيلي را هدف قرار داد. نكته اي كه به نظر مي رسد كه در تابستان دو سال گذشته حزب الله لبنان به خوبي از آن بهره برداري كرد و هم اكنون نيز حماس به نوعي در حال عملياتي كردن آن مي باشد. برد موشك هاي حماس اين روزها نزديك به شصت كيلومتر رسيده است و اين در حقيقت به اين معنا ست كه شهرها و شهرك هايي مانند: اسديروت، معليه لبونه، كفر تفوح، كسيوفيم، الفراحين، ابوصفيه، ابومطييق، تاحل عوز، نتيف عتسرا، حجرالدين، عسقلان و... در اين روزها هدف قرار گرفته اند. اين نوشتار در شامگاه روز سيزدهم جنگ نگاشته مي شود و گمان نمي رود كه موشك هاي حماس از اين جلوتر پيشروي كنند ولي همين ميزان هم براي اسرائيلي ها بسيار تكان دهنده بوده است. اما سوالي كه اين روزها ذهن نگارنده را به شدت به خود مشغول كرده اين است كه با توجه به تحولي كه در شيوه هاي مقاومت در طي چند سال گذشته رخ داده و باعث شده است كه در ظرف دو انتفاضه سلاح مقاومت از پرتاب سنگ به شليك موشك هاي قسام تبديل شود، وضعيت طي سال هاي آينده چگونه خواهد بود؟ حماسي كه در شرايط كنوني تا عمق شصت كيلومتري سرزمين هاي اشغالي را هدف قرار مي دهد در طي ده سال آينده در چه نقطه اي قرار خواهد گرفت. 

سال 2001 اولين راكت موشك قسام به سمت اراضي صهيونيستي شليك شد، آن زمان اين موشك ها 12 كيلومتر برد داشتند و هم اكنون درسرآغاز سال جديد ميلادي 2009 تا شصت كيلومتري خاك اسرائيل جلو رفته اند و گمان مي رود تا پنج سال آينده حماس بتواند راكت هايي را با برد صد كيلومتر طراحي و عملياتي كند كه در آن صورت بسياري از نقاط استراتژيك اسرائيل مانند حومه ي پايتخت، بيابان نقب( محل استقرار نيروگاه هسته اي سنگين ديمونا) و بسياري از شهرك هاي اسرائيلي نيز درتير رس مقاومت فلسطيني قرار خواهند گرفت كه اين امر در صورت وقوع، بزرگترين مشكلي خواهد بود كه اسرائيل در طول حيات خود با آن مواجه خواهد شد. 

اسرائيلي ها نيز اين مسئله را به خوبي دريافته اند و هم اكنون دو ديدگاه عمده براي مهار اين معضلات بالفعل و بالقوه در دستگاه هاي سياسي و حكومتي اسرائيل مطرح مي باشد. ديدگاه اول: ديدگاه جريانات ميانه رو مانند حزب كاديما ست كه بر اين باور است كه اسرائيل دير يا زود بايد با تشكيل دولت مستقل فلسطيني موافقت كند و با روش هاي مسالمت آميز اين معضل شصت ساله ي فلسطيني- اسرائيلي را حل و فصل نماید و بسياري از تحليل گران مخصوصا تحليل گران اسرائيلي عمليات فعلي اسرائيل را در نوار غزه در همين راستا توجيه و تحليل مي كنند. در واقع اسرائيل فتح را براي آينده فلسطين مد نظر و نابودي حماس را در دستور كار خود قرار داده است تا بدين وسيله با فتح بتواند به نتايجي برسد. 

ديدگاه دوم كه متعلق به جريانات راستگرا و افراطي اسرائيلي مانند حزب ليكود به شمار مي رود سياست مشت آهنين را براي مقابله با اين معضل تجويز مي كند. حزب ليكود معتقد است كه با فشار آوردن هر چه بيشتر به حماس بايد اين گروه را يا از گردونه ي معادلات فلسطين حذف كرد و يا در رفتار اين گروه تغييرات اساسي به وجود آورد و بدينوسيله از آينده مطمئن شد. 

هر دو ديدگاه فوق هم اكنون در غزه دوران آزمايش خود را مي گذرانند ولي به نظر مي رسد كه صاحبان هر دو ديدگاه از همين ابتدا به ناكارآمدي ديدگاه هاي خود پي برده اند.
 
حزب كاديما هم اكنون از يك سو خود را تحت فشارهاي فراوان بين المللي مي بيند و از سوي ديگر نتوانسته است در اين سيزده روز تهاجم بي امان حملات موشكي حماس را متوقف كند و از سوي ديگر قدرت توقف جنگ را نيز ندارد، چرا كه هيچ گونه نتيجه ي قابل قبولي كه بتواند اذهان جامعه ي اسرائيلي را براي انتخابات فوريه به خود معطوف كند را كسب نكرده است و از سوي ديگر توقف جنگ درشرايط كنوني حماس را بيش از پيش در معادلات منطقه مطرح خواهد كرد. لذا اين حزب هنوز به روزهاي آتي جنگ دل بسته است. 

حزب ليكود نيز وقتي با موشك هاي حماس كه عمق خاك اسرائيل را نشانه رفتند مواجه شد و سيزده روز تهاجم را به غزه بدون هيچ گونه نتيجه ي ملموسي مشاهده مي كند، هم اكنون نگاه خود را به قضيه تغيير داده است و هر چند در ظاهر به تداوم عمليات نظامي تاكيد مي كند لكن چندان ارزيابي خوش بينانه از سرانجام اين عمليات نظامي ندارد. به هر حال گمان مي رود كه در شرايط كنوني تنها راه حلي كه به نحوي كه پشيماني كمتري براي اسرائيل در آينده در پي داشته باشد، توقف تهاجم به نوار غزه و روي آوردن به روش هاي مسالمت آميز و مذاكره با تمامي گروه هاي فلسطيني است كه در نهايت به تشكيل دولت مستقل فلسطيني منجر شود.
 
هر چند پذيرش اين واقعيت براي افكار عمومي جامعه ي اسرائيل مشكل خواهد بود اما گمان مي رود كه اين تنها راهي است كه طرف هاي فلسطيني را متعهد به يك صلح فراگير با اسرائيل مي كند. هر چند اين مسئله در صورت تحقق، از حماس و مقاومت يك اسطوره ي بزرگ خواهد ساخت اما با تمام اين ها جامعه ي اسرائيل را نيز از يك بحران مزمن شصت ساله رهايي خواهد بخشيد. 

به هر حال بحران هر چه بيشتر به طول بينجامد، براي اسرائيل نيز پيامدهاي منفي فراواني را در پي خواهد داشت و در اين بين حماسي كه ديگر چيزي را براي از دست دادن ندارد چندان فرقي نخواهد كرد. توانمندي هاي نظامي حماس روز به روز در حال افزايش است و عمليات نظامي اخير نيز نشان دهنده ي قدرت اين جريان سياسي نظامي بود كه بعد از ماه ها محاصره توانسته است در برابر يكي از پنج ارتش قدرتمند دنيا اين گونه مقاومت كند.











منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا)
https://avapress.com/vdch.znkt23nx6ftd2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما