در ایران زمان شاه، گروهی به فعالیت های زیر زمینی و غیر علنی، علیه دستگاه پهلوی مشغول بود، زیر عنوان"مجاهدین خلق". این گروه به وسیله اربابان وقت سوسیالیزم حمایت و پشتیبانی می شدند. روش این گروه به گونه ای بود که اسلام را انکار نمی کرد؛ اما تعالیم قرآن مجید و آئین اسلام را به سود بینش و روش خویش تفسیر و مصادره می کرد.
التقاد و تخلیط، از نقطه مرکزی این جریان به حساب می آمد. این گروه قسمتی از تعالیم قرآن و احادیث را با آموزه های جریان فکری ماتریالیزم در هم آمیخته و به گمان خود شان، به حقیقت اسلام و سوسیالیزم دست یافته بودند؛ حقیقتی که اسلام و ماتریالیزم را در یک جبهه واحد فکری قرار می داد.
سران مجاهدین خلق و به خصوص در ایران پیش و پس از انقلاب اسلامی، زحمات بسیاری در راه نضج و پیشرفت این اندیشه کشیدند و با تربیه نخبگانی در این مسیر، تعدادی بی شماری از جوانان در ایران و سایر نقاط جهان را با خود همراه و همگام کردند.
تربیت شدگان گروه مجاهدین خلق، به حدی به تعالیم این گروه باورمند و پایبند بودند که به غیر از افراد حزب خود شان را، به خطا و دور از حق و حقیقت می پنداشتند. دگم اندیشی این نحله به مرور زمان آنان را در خود شان منحصر و محدود کرد. تا آنجا که در اثر بازتاب عملی اندیشه آنان، مردم به آنان به جای مجاهدین خلق، عنوان منافقین خلق را تفویض کردند.
در اثر شست و شوی اندیشه و فکر و تعالیم و تلقینات غیر واقع، کار جوانان این حزب به جایی رسید که نامی ترین و پاک ترین اندیشمندان جهان اسلام را با اتهاماتی چون مرتجع و مخدر ذهن و فکر جامعه، به شهادت رساندند. شهید استاد مرتضی مطهری، متفکر و محقق یگانه جهان اسلام، تنها یکی از چهره های تابناک و درخشانی بود که به دست یکی از جوانان گمراه این گروه به شهادت رسید.
شاخصه اصلی این گروه این بود که تنها و تنها اندیشه و عمل خود و طرفداران خویش را درست و برخاسته از واقعیت و حقیقت می دانست و غیر از اندیشه و رفتار خود، همه را باطل و مردود می پنداشت! و دقیقاً در همین ویژگی و صفت است که نحله گمراه وهابیت با این گروه، رفیق و شریک است.
وهابیت نیز به سان مجاهدین و به تعبیر دقیق تر، همان منافقین خلق، دچار دگم اندیشی و وهم انگاری جنون آمیزی شده است. جالب است، وهابیت معاصر پس از 1400 سالی که از عمر بابرکت دین مبین اسلام می گذرد و در این مدت طولانی، علما و فضلای جهان اسلام از هر مذهبی، برای رشد و پویایی این دین حنیف، رنجها برده و زحمتها کشیده اند، حالا فرقه ای به نام وهابیت از راه می رسد و خطاب به همه ی علماء، محققان، پژوهشگران، حکیمان، مفسران، عارفان و فیلسوفان جهان اسلام، با صدای هر چه رساتر اعلام می کنند که ای علمای طراز اول جهان اسلام و ای امت اسلامی، به هوش باشید که در این مدت یک هزار و چهار صد سال، از اسلام و آموزه های آن، هیچ نفهمیده اید و بر شماست که پس از این آنگونه که وهابیت می گوید، اندیشه و عمل کنید!!!
ظاهراً از دید وهابیت، حتی شخص پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم و اصحاب کبار آن حضرت هم"العیاذبالله" اسلام و قرآن را دقیق و درست درک نکرده و نفهمیده بودند و این وهابیت نابغه است که از گرد راه می رسد و با هوش و ذکاوت خارق العاده، به درک و فهم عمیق و دقیق آموزه های اسلام، نائل آمده و رسالت خود می داند تا این خیل بی شمار امت اسلامی را از چاه ضلالت و گمراهی بیرون کشیده و به شاهراه حق و حقیقت رهنمون شود!
از دیدگاه وهابیت، احتمالاً آفریده گار جهان و انسان هم "العیاذبالله" اسلام را درست درک نکرده! وگر نه به پیامبرش نیز اسلام درست و دقیق را تعلیم می داد تا در طول 1400 سال، این همه انسان مسلمان، با تعالیم العیاذبالله" اشتباه و غلط، راه جهنم را بر خود هموار نمی کردند.
باید پناه برد به خداوند متعال از شر این وهابی ها و ادعاهای کفرآلود و شرک آمیز آنان! نه! این خبرها نیست؛ نه وهابیت، یک مذهب برحق و الهی است که منظور بارگاه باریتعالی باشد و نه آل سعود و همفکران آنان کسانی اند که دل شان به حال اسلام و مسلمانان سوخته باشد. بلکه وهابیت، نحله پریشان و گمراهی است که ریشه در اوهام مالیخولیایی ابن تیمیه در چندین قرن پیش دارد که به دلیل کارایی منحصر به فرد آن برای نظام های سلطه و زورگوی، مورد تفقد رژیم های خودکامه ای چون آل سعود و توجه دول امریکایی و غربی قرار گرفته است.
همه می دانیم که نحله وهابیت، هیچگونه رنگ الهی و قدسی نداشته و روشی است ساخته و پرداخته شده ی ذهن پریشان ابن تیمیه و پیروان داخلی و خارجی آن جهت مبارزه و مقابله با اسلام ناب و راستین محمدی(ص). ساختگی بودن و ضدیت وهابیت با اسلام راستین، از لابلای فتواهای غلط و مغلطه آمیز مفتی های دنیا پرست این گروه و نیز از عملکرد خاینانه پیروان این فرقه گمراه در کشور اسلامی سوریه، آشکار و هویدا است.
همین دوماه پیش بود که رسانه ها از فتوای کفرآمیز یکی از مفتی های وهابی در عربستان، مبنی بر "العیاذبالله" میگساری و شراب خواری پیامبر بزرگوار اسلام(ص) و صحابه بزرگ آن حضرت خبر دادند!! و آیا این اهانت به پیامبر بزرگوار اسلام، کمتر از توهینی است که به وسیله فیلمساز امریکایی به نبی مکرم اسلام(ص) صورت گرفته است؟! پس چگونه است که جهان اسلام و امت اسلامی در برابر کفر آشکار این مفتی وهابی، سکوت اختیار می کند؟!
اخیراً هم به فتوای مضحک و بدعت آلود دیگری از سوی یکی از مفتی های اناس این فرقه گمراه در سوریه بر می خوریم که گفته است:" خوابیدن زن در کنار دیوار، حرام است" و دلیل شرعی ای که برای فتوای مسخره اش بیان کرده است، خنده آور تر از ادعایش می باشد و آن اینکه چون کلمه دیوار در عربی مذکر است و زنان مونث، پس، زن با دیوار نامحرم است و نباید با آن همخوابگی داشته باشد!!! قضاوت را به خواننده این سطور وامی گذاریم تا این فرقه و آموزه های آن را با تعالیم اسلام بسنجد و ببیند که کجای این گروه با آیین مبین و متمدنانه اسلام سازگاری دارد؟!
نویسنده: سید فاضل محجوب
التقاد و تخلیط، از نقطه مرکزی این جریان به حساب می آمد. این گروه قسمتی از تعالیم قرآن و احادیث را با آموزه های جریان فکری ماتریالیزم در هم آمیخته و به گمان خود شان، به حقیقت اسلام و سوسیالیزم دست یافته بودند؛ حقیقتی که اسلام و ماتریالیزم را در یک جبهه واحد فکری قرار می داد.
سران مجاهدین خلق و به خصوص در ایران پیش و پس از انقلاب اسلامی، زحمات بسیاری در راه نضج و پیشرفت این اندیشه کشیدند و با تربیه نخبگانی در این مسیر، تعدادی بی شماری از جوانان در ایران و سایر نقاط جهان را با خود همراه و همگام کردند.
تربیت شدگان گروه مجاهدین خلق، به حدی به تعالیم این گروه باورمند و پایبند بودند که به غیر از افراد حزب خود شان را، به خطا و دور از حق و حقیقت می پنداشتند. دگم اندیشی این نحله به مرور زمان آنان را در خود شان منحصر و محدود کرد. تا آنجا که در اثر بازتاب عملی اندیشه آنان، مردم به آنان به جای مجاهدین خلق، عنوان منافقین خلق را تفویض کردند.
در اثر شست و شوی اندیشه و فکر و تعالیم و تلقینات غیر واقع، کار جوانان این حزب به جایی رسید که نامی ترین و پاک ترین اندیشمندان جهان اسلام را با اتهاماتی چون مرتجع و مخدر ذهن و فکر جامعه، به شهادت رساندند. شهید استاد مرتضی مطهری، متفکر و محقق یگانه جهان اسلام، تنها یکی از چهره های تابناک و درخشانی بود که به دست یکی از جوانان گمراه این گروه به شهادت رسید.
شاخصه اصلی این گروه این بود که تنها و تنها اندیشه و عمل خود و طرفداران خویش را درست و برخاسته از واقعیت و حقیقت می دانست و غیر از اندیشه و رفتار خود، همه را باطل و مردود می پنداشت! و دقیقاً در همین ویژگی و صفت است که نحله گمراه وهابیت با این گروه، رفیق و شریک است.
وهابیت نیز به سان مجاهدین و به تعبیر دقیق تر، همان منافقین خلق، دچار دگم اندیشی و وهم انگاری جنون آمیزی شده است. جالب است، وهابیت معاصر پس از 1400 سالی که از عمر بابرکت دین مبین اسلام می گذرد و در این مدت طولانی، علما و فضلای جهان اسلام از هر مذهبی، برای رشد و پویایی این دین حنیف، رنجها برده و زحمتها کشیده اند، حالا فرقه ای به نام وهابیت از راه می رسد و خطاب به همه ی علماء، محققان، پژوهشگران، حکیمان، مفسران، عارفان و فیلسوفان جهان اسلام، با صدای هر چه رساتر اعلام می کنند که ای علمای طراز اول جهان اسلام و ای امت اسلامی، به هوش باشید که در این مدت یک هزار و چهار صد سال، از اسلام و آموزه های آن، هیچ نفهمیده اید و بر شماست که پس از این آنگونه که وهابیت می گوید، اندیشه و عمل کنید!!!
ظاهراً از دید وهابیت، حتی شخص پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم و اصحاب کبار آن حضرت هم"العیاذبالله" اسلام و قرآن را دقیق و درست درک نکرده و نفهمیده بودند و این وهابیت نابغه است که از گرد راه می رسد و با هوش و ذکاوت خارق العاده، به درک و فهم عمیق و دقیق آموزه های اسلام، نائل آمده و رسالت خود می داند تا این خیل بی شمار امت اسلامی را از چاه ضلالت و گمراهی بیرون کشیده و به شاهراه حق و حقیقت رهنمون شود!
از دیدگاه وهابیت، احتمالاً آفریده گار جهان و انسان هم "العیاذبالله" اسلام را درست درک نکرده! وگر نه به پیامبرش نیز اسلام درست و دقیق را تعلیم می داد تا در طول 1400 سال، این همه انسان مسلمان، با تعالیم العیاذبالله" اشتباه و غلط، راه جهنم را بر خود هموار نمی کردند.
باید پناه برد به خداوند متعال از شر این وهابی ها و ادعاهای کفرآلود و شرک آمیز آنان! نه! این خبرها نیست؛ نه وهابیت، یک مذهب برحق و الهی است که منظور بارگاه باریتعالی باشد و نه آل سعود و همفکران آنان کسانی اند که دل شان به حال اسلام و مسلمانان سوخته باشد. بلکه وهابیت، نحله پریشان و گمراهی است که ریشه در اوهام مالیخولیایی ابن تیمیه در چندین قرن پیش دارد که به دلیل کارایی منحصر به فرد آن برای نظام های سلطه و زورگوی، مورد تفقد رژیم های خودکامه ای چون آل سعود و توجه دول امریکایی و غربی قرار گرفته است.
همه می دانیم که نحله وهابیت، هیچگونه رنگ الهی و قدسی نداشته و روشی است ساخته و پرداخته شده ی ذهن پریشان ابن تیمیه و پیروان داخلی و خارجی آن جهت مبارزه و مقابله با اسلام ناب و راستین محمدی(ص). ساختگی بودن و ضدیت وهابیت با اسلام راستین، از لابلای فتواهای غلط و مغلطه آمیز مفتی های دنیا پرست این گروه و نیز از عملکرد خاینانه پیروان این فرقه گمراه در کشور اسلامی سوریه، آشکار و هویدا است.
همین دوماه پیش بود که رسانه ها از فتوای کفرآمیز یکی از مفتی های وهابی در عربستان، مبنی بر "العیاذبالله" میگساری و شراب خواری پیامبر بزرگوار اسلام(ص) و صحابه بزرگ آن حضرت خبر دادند!! و آیا این اهانت به پیامبر بزرگوار اسلام، کمتر از توهینی است که به وسیله فیلمساز امریکایی به نبی مکرم اسلام(ص) صورت گرفته است؟! پس چگونه است که جهان اسلام و امت اسلامی در برابر کفر آشکار این مفتی وهابی، سکوت اختیار می کند؟!
اخیراً هم به فتوای مضحک و بدعت آلود دیگری از سوی یکی از مفتی های اناس این فرقه گمراه در سوریه بر می خوریم که گفته است:" خوابیدن زن در کنار دیوار، حرام است" و دلیل شرعی ای که برای فتوای مسخره اش بیان کرده است، خنده آور تر از ادعایش می باشد و آن اینکه چون کلمه دیوار در عربی مذکر است و زنان مونث، پس، زن با دیوار نامحرم است و نباید با آن همخوابگی داشته باشد!!! قضاوت را به خواننده این سطور وامی گذاریم تا این فرقه و آموزه های آن را با تعالیم اسلام بسنجد و ببیند که کجای این گروه با آیین مبین و متمدنانه اسلام سازگاری دارد؟!
نویسنده: سید فاضل محجوب
منبع : خبرگزاری آوا-کابل
