تاریخ انتشار :سه شنبه ۲۸ قوس ۱۳۹۱ ساعت ۲۰:۳۴
کد مطلب : 54295
بگذاریم همه از زیبایی ها لذت ببرند!
زمستان، فصل سرد و گاهاً طاقت فرسایی می تواند باشد. اما با تمام ویژگی های ناخوشایند، مزایایی هم دارد که به جز در این برهه یخ ساز و تن سوز، در هیچ یک از فصول دیگر سال نمی توان نظیر آنها را سراغ گرفت.
صرف نظر از تفاوتهای موجود در میان فصل های مختلف سال، زمستان و به خصوص یک روز برفی را می توان به بهار سپید، نام گذاری کرد. 

شاید کمتر انسانی باشد که از تماشای یک جنگل انبوه که شاخه های درختان آن با مرواریدهای سپید رنگ برف آذین بسته است، لذت نبرد. انسان، فطرتاً خواهان و دوستدار زیبایی هاست و زمستان برفی، یکی از زیبایی هایی است که آفریدگار هستی، با هنرنمایی بی بدیل، به خلق آن پرداخته است. 

برف می تواند الهام بخش باشد برای هزاران نکته های نگفته و شعرهای ناسروده. برف می تواند گلِ سپید لبخند را بر لبان ساکت بسیاری از انسانهای افسرده از یکنواختی زندگی، شکوفا کند و آنها را به رودخانه همیشه جاری زندگی وصل کند. 

برف می تواند دلیل بازی های شاد کودکانه ای باشد که در کوچه و پس کوچه های این سیاره خاکی در جریان است. آری برف می تواند بهانه خوشحالی مرد و زنی پیر و سالخورده ای باشد که چشمان شان از صبح تا به شام به هر سمت و سویی می چرخد تا شاید کسی از راه برسد و از احوال این فراموش شدگان، چیزی بپرسد. 

یک زمستان برفی، در زیبایی و شکوهمندی، چیزی از فصلهای دیگر سال کم ندارد و شاید هم چیزهایی داشته باشد که فصول دیگر، از آن بی بهره اند!. با تمام زیبایی ها و شکوهی که برای فصل زمستان و به خصوص برف، قایل هستیم، اما چرا بیشتر مردم دنیا، به برف و یخبندان، نه تنها علاقه ای نشان نمی دهند که به گونه ای از آن اکراه و حتی انزجار نیز دارند!. 

این اکراه و تنفر از برف و زمستان، در کشورهای جهان سوم و چهارم و به خصوص در کشور ما افغانستان، نمود و برجستگی مشهود تری دارد. در افغانستان به دلیل فقر حاکم در میان بیشتر اقشار جامعه، تقریباً در همه ی فصول سال، تجهیزات و امکانات لازم در دسترس آنان قرار ندارد؛ به گونه مثال، اگر تابستان است، اکثریت مردم از داشتن وسایل سرمایشی محروم اند و اگر زمستان است، تهیه ابزار آلات گرمایشی، برای شان مقدور نیست. 

این در حالی است که یک تعداد از ثروتمندان و متمولین در کشور، به دلیل برخورداری از هر گونه تجهیزات و امکانات متناسب با همه ی روزها و ماهها و فصول سال، آمد و رفت بهار و تابستان و پاییز و زمستان را اساساً متوجه نمی شوند تا سوز سرما و گداز گرما، بتواند به آنان لطمه و صدمه ای وارد کند!. 

کشور ما افغانستان، از دیر زمانی بدینسوی، از نبود عدالت اجتماعی و در نتیجه توزیع ناعادلانه ثروت، رنج می برد. این نقیصه، با تحمیل نظام سرمایه داری در کشور، تشدید نیز شده است.
با تاسف باید گفت که میان تئوری و عملکرد دولتمردان ما در جمهوری اسلامی کشور، پارادوکس خنده آوری وجود دارد. ما قانون اساسی ای داریم که بر مبنای دین مبین اسلام، تهیه و تنظیم شده است و بنا بر قانون اساسی کشور، نظام اقتصادی حاکم در افغانستان نیز باید نظام اقتصادی اسلامی باشد و همین جاست که پارادوکس ادعایی ما رخ می نماید؛ چرا که در وزارت خانه های اقتصادی و بازار کشور، خبر و اثری از سیستم پیشنهادی اقتصادی اسلام نیست و به جای آن، از نظام اقتصادی سرمایه داری، تقلید و تبعیت می شود!. 

پیروی از نظام افسارگسیخته اقتصاد سرمایه داری در کشورهای فقیر، دقیقاً شبیه شلیک تیر خلاص به شقیقه قشر کم درآمد و آسیب پذیر است؛ چرا که معروف است که در یک چنین کشورهایی، سرمایه داران، هر روز سرمایه دارتر و پروارتر شده و فقرا، فقیرتر و فقیرتر می شوند!. 

به هر حال، زیبایی و فریبایی مظاهر دل انگیز طبیعت، اساساً برای کس یا کسانی بیشتر و بهتر قابل لمس و درک است که دغدغه طاقت فرسای نان و غم آن را نداشته باشند. برای آن فقیر و مسکینی که هیزمی برای سوزاندن و گرم شدن خویش و فرزندانش ندارد، برف و سپیدی آن چه زیبایی و حلاوتی می تواند داشته باشد، جز تن لرزان و بدن عریان او و اهل و عیالش در سرمای بی رحم و طاقت سوز زمستان؟! 

برف و فصل سپید زمستان، برای کسی زیبا و دل انگیز است که در کنار مرکز گرمی و یا بخاری ترکی گرم، بر بالش عافیت لم داده و به تماشای برنامه های دلخواه، به صفحه ۱۰۰ اینچی ال سی دی خویش خیره شده است!. 

اما آن کهنه دوز و یا کراچی داری که به امید پیداکردن لقمه نانی، از الله صبح تا الله شام، زحمت کشیده اما سرانجام نتوانسته پول خرید یک سیر چوب بلوط را به خانه ببرد تا شبی را از شر سرما در امان بماند، برف و زیبایی آن چه مفهومی می تواند در چشمان او و خانواده اش داشته باشد؟!. 

باری! به قول امام حسینی که این همه، سنگ ارادت به او را به سر و سینه می زنیم، اگر دین نداریم، لااقل بیاییم آزاده باشیم و کاری کنیم تا همه، از زیبایی های دنیا لذت ببرند. اینکه ما و فرزندان و اطرافیان ما در ناز و نعمت غوطه ور باشیم و هر چیزی از امکانات زندگی بخواهیم، بدون زحمت چندانی در اختیار ما قرار گیرد، در حالیکه دهها و صدها تن عریان و شکم گرسنه در همسایگی ما، شبها تا به صبح ضجه بزنند، باید مطمئن باشیم که علاوه بر آنکه دچار وزر و وبال در دنیا و آخرت شده ایم، در امتحان اسلام و ایمان خویش نیز مردود و ناکام مانده ایم؛ چرا که در هر موقعیتی از دارایی و نداری که قرار داده شده ایم، فقط و فقط محضِ امتحان و آزمایش است و بس!. 

نویسنده: سید فاضل محجوب


مولف : سیدفاضل محجوب
https://avapress.com/vdcenw8n.jh8eoi9bbj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما