تاریخ انتشار :شنبه ۱۴ دلو ۱۳۹۱ ساعت ۲۱:۳۲
کد مطلب : 57846
پیشگیری از جرم با کدام سیاست جنایی؟

چند سالی است، در کنار جرایم مواد مخدر، سرقت، فحشا، فساد، و آدم ربایی گسترش لجام گسیخته یافته و هر از گاهی گزارش تلخ اختطاف دختران جوان و بستگان تاجران کشور را روی تلکس خبرگزاری ها می بینیم. چندی پیش در بغلان دختر جوانی اختطاف شد و پس از مدتها نگهداری که بازگردانده شد، اخبار دلخراشی دیگری مبنی بر قتل او توسط خانواده اش منتشر گردید. روز پنجشنبه ۱۲ دلو، واقعه تکان دهنده دیگری، مردم ما را در اندوه عمیق تر فرو برد.اینکه آدم ربایان علی رغم گرفتن ۶۰ هزار دالر، جسد بی جان علی سینای ۱۲ ساله را به خانواده اش باز گردانده است. 

پرواضح است که این اختطاف و قتل دیگر تنها یک واقعه نیست بلکه روایتگر جنایت روبه گسترش آدم ربایی به انگیزه های مادی یا کینه توزیها در جامعه ماست. در اینجا پرسش ما و همه مردم کشور این است تا کی باید"علی سیناهای" بیگناه جامعه ما قربانی انگیزه های مجرمانه و سیاست جنایی اشتباه و فقدان راهبردهای موثر پیشگیری از جرم گردد؟
تردیدی نیست که قانونگریزی و عدم تطبیق قانون، شکاف گسترده طبقاتی، تبعیض و فقر و اختلافات شخصی و زیاده خواهی ها باعث عقده و انگیزه های مجرمانه گردیده و به قتل، اختطاف، تجاوز و سرقت منتهی می‌شود و بیگناهان قربانی می دهند اما بخشی از این جرایم، به عدم اجرای مجازات های عادلانه بر می گردد.
کارشناسان معتقدند، توقف حکم اعدام، و فشار های نهاد های حقوق بشری به افسارگسیختگی مجرمان و تکثیر جرایم انجامیده است؛ گفته ای که با داده های جرم شناختی بیشتر تطابق دارد و باید اذعان نمود، افسار مهار جرم در چنبره هایی اسیرشده که اگر تجدید نظر جدی در سیاست جنایی و تطبیق قوانین صورت نگیرد، کنترول و مهار جرایم امکان پذیر نیست. 

آگاهان به خوبی میدانند، اجرای حکم اعدام از آنرو به تنفیذ رئیس جمهور گره زده شده تا تمکین نسبی به قوانین حقوق بشری غربی در جهت جلوگیری از اعدام صورت گیرد. اما از آنجایی که در سیاست جنایی بومی در بخش تعزیرات قانون کیفری و فقه جزایی ما، مجازات شرعی اعدام برای دسته ای از جرایم، نظیر قتل، زنای محصنه و... در نظر گرفته و این احکام معمولاً با اعتراض نهادهای حقوق بشری غربی مواجه است، رئیس جمهور با تنفیذ حکم اعدام احتیاط قریب به افراط به خرج می دهد و اجرا نشدن این نوع مجازات، پیشگیری کنندگی های آنرا که عبارت از اطمینان مجرمان بالفعل و بالقوه از اجرای عدالت، تخویف مجرمان و عبرت آموزی است، محقق نمی کند و حتی اگر در پروسه تعقیب و محاکمه قانونگریزی اتفاق نیفتد و احکام زندان به اجراء گذاشته شود، بازدارندگی و ویژگی پیشگیری که در مجازات اعدام وجود دارد، به وجود نمی آید و به همین روی نه تنها از دامنه جرایم سنگین کاسته نمی شود که فزونی می یابد. 

از نظر دانش جرم شناسی، که به مطالعه پدیده جرم، بزهکار،‌علل و انگیزه های آن می پردازد و با بهره گیری از نتایج مطالعات فوق "ضمن شناسایی بزه و علل آن، در جهت درمان بزهکار ارائه روش نموده و راههای مختلفی را برای پیشگیری از وقوع احتمالی بزهکاری پیش بینی می نماید"، ما نیازمند تدبیرهای پیشگیرنده و سیاست جنایی کارآمد در مبارزه با جرایم مورد نظر هستیم. و به خوبی واقفیم که داده های نوین مطالعات جرم شناختی به اثبات رسانیده که روش مبارزه با جرایم تنها با اقدامات مجرد قضایی ممکن نیست و نمی توان تنها با تکیه بر مجازات های سرکوبگرانه، به انتظار کاهش جرم نشست و باید به مبارزه با بستر های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و قانونی جرایم اقدام نمود. زیرا، در جامعه ای که شکاف طبقاتی، فقر و تبعیض در معاشات و معیشت بیداد می کند و یکی از سیری به زحمت افتاده و دیگری از گرسنگی برخود می پیچد، یا زور مندی با وجود ارتکاب جرایم رها و آزاد است اما قربانی، اسیر و دربند می گردد، ‌عقده و کینه می آفریند و به ارتکاب جرم می انجامد. وقتی که رسانه های دیداری، پوشش افراد،‌ فضا و فرصت ها را خواسته یا ناخواسته، در مسیر روابط ناسالم اخلاقی سوق میدهد، طبیعی خواهد بود که جرایم اخلاقی و قتل های ناموسی در جامعه گسترش پیدا کند. 

حال بدون توجه به این عوامل نمی‌توان مبارزه موثر با جرایم انجام داد اما این بدان معنا نیست که از مجازاتهایی که می تواند هم عدالت را تامین کند و هم به بازدارندگی بیشتر می انجامد، غفلت بورزیم و از پاپ های حقوق بشر کرده، کاتولیک تر شویم. مجازات اعدام در قتل عمدی و دیگر جرایمی که در قانون مقرر گردیده، در کنار سایر اقدامات پیشگیرانه قطعاً به کاهش دامنه جرم می انجامد و چنانکه بزرگان این عرصه گفته اند، وقتی که عدم امکان فرار از قانون،‌ اطمینان از مجازات با سرعت رسیدگی و قاطعیت در اجرای مجازات ها همراه شود،‌ قطعا از ارتکاب جرایم توسط مجرمان بالفعل یا بالقوه جلوگیری می کند اما اینکه مجرمان جرایم سنگین، اطمینان خاطر یابند که نهایتاً به بیست و چند سال حبس محکوم خواهند شد،‌ افزون براینکه عدالت قربانی و به قربانیان ستم می شود، برای دیگران فاقد ویژگی پیشگیرندگی و عبرت آموزی است. 

براین اساس از دست اندرکاران قضایی و امنیتی و به خصوص از رئیس جمهور کشور انتظار می رود که در فرصت باقی مانده سنگ بنای سیاست جنایی قوی را بگذارند و افزون بر توجه جدی به بسترهای متعدد جرم زا و مبارزه با آن، مجازات اعدام را که در قانون جزا و فقه جزایی برای برخی از جرایم در نظر گرفته، تنفقید کند تا دیگر شاهد افزایش قتل "علی سیناها" و جولان مجرمان نباشیم. مطمئن باشید که از شماتت مدعیان دروغین حقوق بشر بهراسید، افزون براینکه قانون و عدالت را معطل می سازد،امنیت اجتماعی هم برای همیشه از جامعه رخت بر می بندد. 
 
نویسنده: سیدآقا موسوی نژاد

مولف : سیدآقا موسوی نژاد
https://avapress.com/vdcjmoei.uqeaxzsffu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

در یک جامعه ی که سیتم قضایی و عدلی ان با چالش های گوناگونی روبه رو است نمی توان انتظار این را داشت که امنیت اجتماعی مناسبی بر جامعه حاکم باشد فلذا گفتن این حرفها اب در اونگ کوفتن است.
اگر همان آدم ربایانی که هر روز از سوی دولت دستگیر می شوند و اگر همان انتحاری هایی که روزانه گزارش دستگیری شان به گوش مردم می رسد، در ملأ عام اعدام می شدند، دیگر شاهد چنین صحنه های دلخراشی نبودیم. دیگر آن خانواده دختر خود را به دلیل تجاوز آدمربایان نمی کشد و یا مادر علی سینا در ماتم فرزندش نمی نشست
سوالی که از حکومت دارم ای است که اگر شما به ساز اروپایی ها برقصید و طوطی وار به گفته آنها گوش بدهید، زیاد تر از این منتظر آدم کشی، دزدی و تجاوز به نوامیس مردم باشید.
حقوق بشری که پناه گاه کسانی است که از خانه فرار می کند یا زنا می کنند و کسانی که انسانی را می کشد اما حقوق بشر نمی گذارد احکام دین خدا بالای از و تطبیق شود، معلوم است که نتیجه آن زیاد شدن جرم می گردد.
زناکار، آدم کش، مرتدها حامی اروپایی دارند و هر قسمی دلشان شد می کنند. مه فکر می کنم،‌ اگر آدم کشان و دزدان اختطاف چی، مرتدها، زناکاران که
دین جزای آنها را اعدام دانسته، به سزای اعمال خود نرسد، اطمینان کامل دارم و هم عقیده هستم که جرم و جنایت هر رزو زیاد تر و زیاد تر می شود.
هم از دولت می خواهیم که در عملی ساختن مجازات های قانونی اهمال کاری نکند و از طرف دیگه هم پروسیجر تعقیب و محاکمه عادلانه به اجرا گذاشته شود تا کسی به ناحق محکوم نشود.
در آخر این شعر را خطاب به دولت مردای خود می نویسم:
یا مسلمان باش یا کافر دورنگی تابه کی/ یا حریم کعبه گیر یا ساکن بتخانه شود.
به امید روزی که هیچ انسان بی گناهی در کشور آزار نبیند
بیایید واقع بین باشیم این مشکلاتی که در جامعه دیده می شود آثار ضعف خودمان است ضعفی به نام اختلاف. اگر این مسئله حل شود و تمام مردم سرزمین ما با هم متحد شوند دیگر شاهداینگونه فجایع نخواهیم بود.البته ضعف سیستم دولتی و سیاستی کشور ما هم دلیل دیگر این حوادث است. اگر ما قانون مملکتی داریم پس باید اجرا شود و به هیچ کشور دیگر ربطی ندارد. اگر حقوق بشری وجود داشت کشورهای غربی اینقدر از اینگونه مشکلات رنج نمیبرد مثلا آمریکایی که خودرا مدافع حقوق بشر می داند چرا حمل اسلحه در کشور خودش آزاد است که هر چند وقت یک فاجعه رخ می دهد. تا زمانی که قوانین الهی در کشور پیاده شود و مردم هم پایبند آن باشند هیچ مشکلی پیش نمیاید. نباید خودمان را دست کم بگیریم غربی ها چیزی بیشتر از ما ندارند فقط از اختلاف و ناآگاهی ما استفاده می کنند و بر ما حکومت میکنند.