تاریخ انتشار :يکشنبه ۱۹ جوزا ۱۳۹۲ ساعت ۰۸:۰۴
کد مطلب : 67449
سکوت در برابر نسل کشی خاموش

دیدن مشکلات در معرض دیدهمگان، نه هنر است و نه واکنش لفظی در برابر آن، شاهکار. بدون اینکه داوری و ارزشگذاری نمود، اعتراض و نمایش اعتراض در مقابل هر موضوع خُرد و کلان جامعه،‌ از سوی دولت و رعیت، نشانگر، زنده بودن و حساسیت نسبت به پدیده های پیرامونی است اما اینکه در این واکنش ها محق هستند یاخیر؟ درک و دریافت و تحلیل درست، آینده نگری و در کل عقلانیت لازم، وجود دارد یانه، داوری با نخبگان فهیم جامعه ی ماست.
تردید نمی توان داشت که در محیط پیرامون ما واقعیات و فجایعی نیز وجود دارد که برای همه سرنوشت ساز یا سرنوشت سوز است و جامعه را به سمت فلاح یا سقوط در پرتگاه رهنمون می گردد اما اصل و عمق تخریب یا تعمیر آن برای همگان آشکار نیست. به نظر می رسد، کشتار هر گاه و بیگاه شهروندان کشور توسط نظامیان خارجی، قتل های جنایی و دیگر جرایم آشکار مثل اختطاف، فساد اخلاقی و... هر کدام در جای خود معضل امنیتی، سیاسی و اجتماعی بزرگ اند و واکنش واقعی همراه با عزم و تعهد ملی را می طلبد اما در عرض و طول این گونه جرایم پرشمار کشور، نسل کشی خاموشی وجود دارد و به دلیل آنکه به تدریج، قربانیانش را به کام مرگ می فرستد، همگان آنگونه که باید نمی بینند و تبعات و پیامد های آن برای همگان قابل فهم نیست و حتی عمق و گستره ای تخریب آن از سوی خواص، مورد غفلت واقع شده است. این همان مرگ سفیدی است که هر روز در جهان هزاران و درکشور ما ده ها قربانی می گیرد و یک نسل کشی تدریجیی را به وجود آورده اما در کشور ما واکنش و جدیت لازم و متناسب با گستره ای آن دیده نمی شود و در نتیجه دولت و ملت، نظاره گر یک جنایت گسترده اما خاموش علیه یک نسل اند. در این یادداشت تنها به برخی از آمار ها و عوامل گسترش وحشتناک اعتیاد در مناطق عاری از کشت و تولید مواد مخدر، اشاره می شود.
آغاحسین نظری رییس مبارزه باموادمخدر ولایت بامیان می گوید:«سال گذشته آمار معتادان در این ولایت[بامیان] تنها به ۳۰ هزار تن رسیده بود اما امسال این آمار نزدیک به ۵۰ هزار تن افزایش یافته است». داکترزمان بهلول، ولسوال "ورس" این ولایت می گوید:«در بعضی ساحات مرزی این ولسوالی که در مسیر قاچاق مواد مخدر قرار دارند، حدود ۳۵ تا ۴۰ درصد جوانان معتاد شده اند». افزون بر این، گزارش هایی وجود دارد که در این ولایت، سفیر مرگ سفید، دروازه خانه ها و مکاتب و زن و مرد این ولایت را دق الباب کرده است.
طبق آمارهای غیر رسمی، در این ولایت، اعتیاد نسبت به سال گذشته، افزایش ۶۲ درصدی داشته در حالی که بامیان از جمله ولایات عاری از کشت و تولید مواد مخدر کشور است. براساس گفته فرمانده پولیس این ولایت که نظر برخی را که ترانزیت مواد مخدر را عامل گسترش اعتیاد در این ولایت دانسته رد می کند و می گوید؛«بامیان از جمله ولایاتی است که مواد مخدر نه کشت می شود و نه قاچاق، پولیس این ولایت با آن جدی برخورد می کند».
پایتخت فرهنگی جهان اسلام، دیگر ولایت عاری از کشت مواد مخدر است که تعداد پرشماری از معتادان را درخود جای داده است. داکتر نصرالله نعیمی؛ مسئول شفاخانه ۲۰ بستر تداوی معتادان در ولایت غزنی می گوید؛ "آمار معتادان در این ولایت در حال افزایش است و تنها در غزنی حدود ۸۰ هزار نفر معتاد به مواد مخدر وجود دارد"؛ به گفته او، بیشتر این افراد را جوانان زیر۳۰ سال تشکیل می دهد. اما نکته ای که در اظهارات او تکان دهنده تر است، اعتیاد قابل توجه زنان و کودکان می باشد که مرکز صحی تحت مدیریت او تاکنون ۵۱ زن و ۴۶ کودک معتاد را تحت درمان قرار داده است.
گفتنی است؛ در ۲۰۱۱ آماری از سالهای قبل ارائه شده بود که حکایت از وجود بیش از یک میلیون معتاد در کشور داشت اما حالا با توجه به روند رو به رشد آن حتی در مناطق عاری از کشت و دوری از مسیر ترانزیت، به چه عدد ورقمی رسیده، می توان تعداد آنها را به بیش از یک و نیم میلیون تخمین زد.
به هر روی، باید به صورت بنیادی به آن نگاه کرد و باید دید که چه عواملی در توسعه اعتیاد در ولایات عاری از کشت مواد مخدر نقش دارد. معتادان، مردم و مسئولین به عوامل متعددی چون فقر، بیکاری، مهاجرت، قرار گرفتن در مسیر ترانزیت، سوء مصرف (به عنوان مسکن) و... اشاره می کنند اما اینکه واقعاً کدام یک از آنها، به گسترش اعتیاد دامن زده، مطالعات نگارنده، با توجه به آمار و ویژگی های مناطق مزبور،عوامل زیر را در کنار دیگر عوامل خُرد، اسباب گسترش اعتیاد می داند:
۱. عامل نخست، در دسترس بودن و قیمت ارزان مواد مخدر در کشور است که خود معلول "وجود فساد اداری"،" نبود مبارزه جدی و واقعی در برابر کشت، تولید، عرضه و قاچاق مواد مخدر است.
۲. عامل عمده ی دیگر،احتمال ترویج سیستماتیک اعتیاد است که به انگیزه های اقتصادی یا سیاسی، توسط باندهای تبهکار در ولایات متذکره تعقیب می شود؛ چنانکه در اظهارات یکی از معتادان و چگونگی افتادنش در دام اعتیاد، می تواند دید. ببرک جوانیکه معتاد به هروئین است می گوید:«دریک نانوایی کارمی کردم، جوانی که موتربسیار لوکس داشت مرا به هروئین معتاد ساخت، زمانی که معتاد شدم دیگه او را ندیدم، تا عادت نکرده بودم هم پیسه می داد هم مواد». رحمت الله شریفی، فعال اجتماعی در بامیان نیز معتقد است:«جوانان و کودکان این ولایت به صورت سازمان یافته و سیستماتیک معتاد شده اند؛ گمانهایی وجود دارد که آنان توسط کشورهای همسایه و باندهای تبهکار داخلی معتاد شده اند».
۳. عامل سوم، فقدان برنامه های راهبردی و سیاست جنایی مناسب و عزم صادقانه در پیشگیری و مبارزه با تولید، قاچاق و عرضه مواد مخدر است. به همین دلیل مواد مخدر در هر کوی برزن کشور از پایتخت تا دور افتاده ترین نقطه، به صورت آسان و غیر قابل تصوری در دسترس همگان است.
۴. آخرین عامل که نسبت به سایر عواملی چون مهاجرت و مسیر ترانزیت، زیر بنایی تر به نظر می رسد، نبود درمان و سیاست جمع آوری معتادان از سطح شهر و گرفتن مکان و مجال مصرف مواد مخدر از آنهاست. مکان مصرف و عرضه مواد در هر نقطه ای از پایتخت وجود دارد و وجود چنین شرایطی به صورت قطع به گسترش اعتیاد می انجامد و گسترش اعتیاد مساوی با گسترش جرایم وپیامد های ناشی از آن مثل سرقت، فساد اخلاقی، مرگ و میر، گسترش بیماری های خطرناک، طلاق، تکدی گری و... است.
براین اساس، طبق آمارها و مشاهدات میدانی، ناکامی در مبارزه با مواد مخدر، انکار ناپذیر و پاسخگو سازی مسئولین ذیربط اجتناب ناپذیر است. اگر حکومت و پارلمان و سایر نهاد های دولتی و مردمی به آن به عنوان یک بحران، توجه نکنند، شاهد یک نسل کشی تمام عیار از طریق گسترش اعتیاد خواهیم بود و با نسل و جامعه ای معتاد،‌ گسترش مرگ و میر، آمارهای وحشتناک طلاق، فساد و بیماری های غیر قابل درمان و انواع جرایم دیگر مواجه خواهیم بود.






مولف : سیدآقا موسوی نژاد
https://avapress.com/vdcjhxem.uqeaxzsffu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما