تاریخ انتشار :دوشنبه ۴ سنبله ۱۳۹۲ ساعت ۰۸:۳۱
کد مطلب : 73139
پیچیدگی نفاق و عوامل نامرئی جنگ
قرن بیست و یک، عصر پیچیدگی های محیرالعقولی است و به همان اندازه که شاهد علوم و تکنولوژی های پیچیده بوده، روابط به مراتب پیچیده تری را نیز مهندسی کرده است. چه کسی می توانست باور کند که تندروان افراطی مسلمان در خدمت منافع دشمن ترین دشمنان اسلام قرار داشته باشد!؟ این فهم زمانی به چنگ می آید که گذر زمان پرده های ابهام را کنار زند و اعترافاتِ خارج از طبقه بندی سیاستمداران علنی شود، آنگاه انسان از فرط تعجب، ناخن حیرت به دندان می گزد و به نفاق و پیچیدگی های جهان معترف می شود. چه کسی می توانست تصور کند، القاعده و افراطیونی که بخش اعظم مسلمانان را تکفیر می کنند و گفته می شود، ده ها عملیات بزرگ علیه منافع و مقامات امریکا از جمله یازده سپتامبر را داشته یا طالبانی که مدعی پیاده سازی شریعت هستند، یا تروریست های النصره و دیگر سلفی های منطقه، ساخته و پرداخته ی ایالات متحده، انگلیس و اقمار منطقه ای آنها باشند و پیاده نظامِ مطیع استعمار هستند!؟ این ارتباط غیر قابل باور و طرح های استعماریِ فوق پیچیده، زمانی باور پذیر می گردد که آنها خود لب به اعتراف می گشایند. نخست وزیر سابق پاکستان "بی نظیر بوتو" در مصاحبه ای با لوموند فرانسه(۳۰ اکتبر سال ۲۰۰۰) به صراحت می گوید؛ «فکر روی کار آوردن طالبان از انگلیس ها بود، مدیریت آنرا امریکایی ها به عهده گرفتند، هزینۀ آنرا سعودی ها پرداختند و من اسباب آنرا فراهم کردم و این طرح را به اجرا در آوردم!» یا هیلاری کلینتون درمصاحبه با "اي‌بي‌سي نيوز"(نوامبر۲۰۱۰)، اعتراف می کند؛ «واشنگتن گروه‌هاي راديکالي را ايجاد کرد و از تروريست‌هايي مانند "اسامه بن لادن"، سرکرده سازمان تروريستي القاعده در زمان مبارزه با اتحاد جماهير شوروي سابق حمايت کرد. او تصریح می کند که بخشي از آنچه امروز در حال مبارزه با آن هستيم، ساخته دست خودمان است.»
از این که بگذریم، در شرایطی که آگاهان، سیاست معروف "تفرقه بینداز و حکومت کنِ" انگلیس را می شناسند اما چه کسی می توانست تصور کند که نیروهای امنیتی آن کشور در شهر بصره ی عراق با پوشیدن لباس های مبدل عربی، شیعیان را به رگبار ببندند تا آنان تصورکنند که برادران اهل سنت، مرتکب چنین اعمالی شده اند. توطئه ای که تنها با دستگیری آنها برملا شد و از همین رو بود که آنها پس از این رسوایی بزرگ، به زندان بصره حمله کردند و افسران زندانی انگلیس را با خود بردند. به هرحال چه کسی تصور می کرد آنها از این طریق ایجاد درگیری های مذهبی می کنند؟ اکنون ژرف اندیشان به خوبی از ابزارها و روش های آنها، آگاهی یافته و میدانند که در پشت پروژه افراطی گری، ترور، انتحار و انفجار افغانستان، عراق، لبنان و دیگر ممالک اسلامی چه قدرتهایی قرار دارند و چگونه به مقتضای بافت و شرایط هر جامعه ای نقابی به چهره می زنند و کشورهای اسلامی را خونرنگ می سازند.
حال در ارتباط با وضعیت امنیتی کشور، موضوع عجیب تر این است که یک دهه انتحار و انفجار و دهشت افکنی از اتاق های فکر و اردوگاههای تروریسم پروری پاکستان، رهبری و مدیریت می شود و شورای کویته، گروه حقانی و دیگر مجموعه های نظیر آن حضور آشکار در خاک همسایه ی شرورِ ما دارند و اعترافات ده ها انتحاری دستگیرشده توسط نیروهای متعهدِ پولیس و امنیت ملی ما، اسناد زنده و غیر قابل انکار آن است. اما با این وجود، مادران آنها نه تنها انکار این حقیقت می کنند که با کمال وقاحت مدعی مبارزه با تروریسم می شوند و ژست قربانی به خود می گیرند؛ طالبان در نشست های غیر علنی، مسئولیت دهشت افکنی را به عهده نمی گیرند؛ همان موضوع تامل برانگیزی که رئیس جمهور در دیدار جمعه ی گذشته با رئیس و اعضای شورای سرتاسری علمای افغانستان از طالبان نقل قول کرد و گفت؛ " طالبان می گویند که مطلقاً بی اختیار هستیم و از انفجارات و قتل هایی که بنام ما اعلان می شود، بی خبریم. " حال این پرسش وجود دارد که اگر طالبان و پاکستان، عاملان انتحار و انفجار نیستند، حتما این لشکریان نامرئی از دیگر سیاره ها فرود آمده اند و یا جنیان شروری هستند که واسکت به خود می بندند و انسان های بیگناه را می کشند!؟
البته رئیس جمهور در این دیدار بر حقایق و راهبرد های واقعبینانه ای انگشت گذارده؛ اینکه" تحریک طالبان کاملاً بی اختیار است" و ما به تلاش های خود به خاطر صلح ادامه می دهیم و باز به این امید به پاکستان میرویم که دولت و بزرگان آن کشور با افغانستان راه زندگی را در پیش گیرند، زیرا پاکستان هم به مصیبت بزرگی [تروریسم] دچار است؛ خدا کند به نتیجه ای برسیم که هر دو مملکت را از افراطیت، بدبختی و کشتار، نجات دهیم." همچنین در این دیدار و خطاب به طالبان گفته شده؛ اگر بی اختیارید( و هستید) و انتحار و انفجار کار شما نیست،(که هست)، چرا رسماً اعلام نمی کنید و خود را از این بی اختیاری و غلامی نجات نمی دهید.! مقامات کشورِ ما بارها و در بیانیه های متعدد تصریح کرده که طالبان، ابزار سیاست های پاکستان و هم پیمانان بین المللی آنهاست که از طریق دهشت افکنی به بیگانگان خدمت می کنند.
به این حقیقت نیز مردم و مقامات کشور ما، یقین کامل دارند که ملت افغانستان و پاکستان هر دو قربانی تروریسم اند اما پیچیدگی بهت آور قضیه این است که پاکستانِ قربانی تروریسم، خود تروریسم پروری می کند و با همین ابزار سرنوشت مردم ما را به بازی گرفته و به همین دلیل ما پس از یک دهه مبارزه و مذاکره با معلول (طالبان) دستاوردی نداشتیم و باید طی این مدت با "مثلث مادر" ( امریکا، انگلیس و پاکستان) با جدیت صحبت می شد و پرده ی ریای آنها کنار می رفت و تزویر شیطانی آنها برملا می شد اما مسامحه کاری در این زمینه دشمنان را جری تر ساخته و پر مدعا تر از همیشه، تجاوز مرزی، اشغال خاک و حمایت ازدهشت می کنند و درعین حال نهایت مظلوم نمایی را به نمایش می گذارند. طالبان بی اختیار، انتحار و انفجار می کنند، مسئولیت آنها را نیز به عهده می گیرند اما مدعی می شوند که نقشی در آنها ندارند و پاکستان هم تظاهر می کند که خود قربانی تروریسم است؛ حتما لشکریان نامرئی به جنگ مردم افغانستان آمده و دهشت و وحشت می آفرینند و همدست و همداستان دشمنان افغانستان شده اند.
بایستی اذعان داشت که چنین نفاقی، نقطه ثقل پیچیدگی های جهان ماست و عقلانیت حکم می کند که در این وادی نباید منافع و مصالح ملی خویش را اسیر آنان ساخت و فریب تضمین و تکریم شان را خورد. درجهانی عملاً چند قطبی کنونی، باید به گونه ای تنظیم روابط نمود که منافع ملی را قربانی قدرت ها نکرد و در صورت تغییر سیاست ها، بتوان تغییر سیاست داد و با چند گانه گرایی، قدرتهایی استعماری را یکی با دیگری مهار و منافع و مصالح کشور را مدیریت کرد و تن به تنش های دلخواه بیگانگان نداد. براین اساس باتوجه به واقعیت های تلخ و پیچیدگی های نفاق بنیان، با عقد پیمانِ پیش رو نباید کشور را قربانی مصالح و منافع بیگانگان کرد و موجبات تنش با همسایگان و قراردادن خاک و تاک کشور در اختیار دیگران را فراهم آورد.
به نظر می رسد با آنکه تاسیس طالبان و تداوم حیات آن توسط کشورهای مشخص پیش گفته، غیر قابل انکار است اما شورای صلح و حکومت در مذاکرات رسمی و غیر رسمی چنان محتاطانه و محافظه کارانه عمل کرده که طرف های مقابل نه در موضع متهم که مدعی قرار گرفته اند و کار به جایی رسیده که چند ماه پیش پاکستان مدعی ورود تروریسم از خاک افغانستان به پاکستان شده بود. غربی ها نیز بدون اینکه پاسخگوی اصل تاسیس و تداوم حیات طالبان باشند، از طریق اهرم هایی چون فشارهای مالی، فساد اداری بر ما اعمال فشار می کنند و برای امضای پیمان، تعیین ضرب الاجل می نمایند.

مولف : سیدآقا موسوی نژاد
https://avapress.com/vdccosqm.2bq118laa2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما