تاریخ انتشار :يکشنبه ۱۳ حمل ۱۳۹۱ ساعت ۲۱:۲۶
کد مطلب : 38909
بن بست استراتژی ده ساله آمریکا در افغانستان(3)
چه ترور و ترویزم را باور کنیم یا نه واقعیت این است که این پدیده منشأ تحولات عظیمی در افغانستان شد و افغانستان در محراق توجه جهانیان قرار گرفت

برای همگان ثابت شده است که آمریکا بعد از جنگ سرد به دنبال بهانه برای گسترش نیروهایش در شرق بود، جنگ خلیج فارس بهترین فرصت برای حضور آمریکا در خلیج فارس بود. آمریکا بهترین استفاده را از این فرصت کرد. بدین رویکرد به دنبال همین نوع فرصت در آسیای میانه بود تا با استفاده از آن حضورش را در این منطقه عملی کند. طراحی تشکیل طالبان با همکاری امارات و پاکستان وعربستان در همین راستا بود.

شاید تیم همکارش هدف های متفاوت داشت ولی هدف مشخص آمریکا همین گزینه بود. بدین سبب توانست پروسه اش را عملی کند. فروریختن برج های دوقلو در نیویورک در ده سال قبل چهره ی از تروریزم به نمایش گذاشت که در پی آن جهان برای شکست جبهه ترور و خشونت متحد شدند و در یک جنگ پر هزینه علیه طالبان و القاعده ده ها هزار سرباز از کشور های مختلف وارد افغانستان شدند.

اگرچه از همان آغاز تاکنون تردیدها و پرسش های جدی در مورد نحوه شکل گیری جبهه ترور و خشونت در نقاط مختلف جهان وجود داشته است؛ اما به هر حال آمریکا به عنوان یک ابر قدرت، نقشه ی جدیدی برای جهان داشت و طرح های تازه ریخته بود که نمی توانست کاملا منطبق با نقشه ها و طرح هایی باشد که ابر قدرت های افول کرده و در حال افول برای جهان دردهه ها و سده های گذشته ریخته بودند.

چه ترور و ترویزم را باور کنیم یا نه واقعیت این است که این پدیده منشأ تحولات عظیمی در افغانستان شد و افغانستان در محراق توجه جهانیان قرار گرفت که در تاریخ این کشور بی نظیر است. اما حالا با گذشت یک دهه از آغاز روند جدید در افغانستان به نظر می رسد بازی های تازه ای در حال آغاز است و این بار بازگشت طالبان به قدرت مطرح است.
در این حالت سرنوشت افغانستان همچنان در هاله ی از ابهام قرار می گیرد. ده سال پیش جامعه جهانی با شعار شکست تروریزم، پیشرفت و توسعه افغانستان وارد این کشور شده و شعار تأمین و تحقق دمکراسی، آزادی، عدالت و توسعه در افغانستان محوری ترین شعارها بود.

پاسداشت حقوق بشر وتأمین آزادی های مدنی برای شهروندان افغانستان از اهداف اولیه جامعه جهانی در ده سال پیش برای حضور در افغانستان اعلام گردید. قرار این بود که افغانستان در تمامی محورهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی به صورتی حمایت شود که این کشور بتواند روی پای خود بایستد و به عنوان یک عضو با ثبات، امن و توسعه یافته در خانواده بزرگ جهانی نقش آفرینی کند.

هدف از جنگ ده ساله در افغانستان که هزینه های هنگفت مالی را به همراه داشت و هزاران انسان جان های خود را ازدست دادند این بود تا افغانستان به سرمنزل مقصود ثبات، امنیت، دمکراسی و توسعه قدم گذاشته و تهدید های بالقوه علیه امنیت و ثبات این سرزمین بر چیده شود. اما در شرائط کنونی بدون آنکه هیچ کدام از این اهداف تعیین شده در افغانستان عملی شده باشد و کوچک ترین نشانه از شکست تروریزم و یا نرمش در موضع جبهه ترور و خشونت دیده شود این روزها سخن از تفاهم با این گروه و سهیم ساختن همان هایی که سال ها به نام تروریست و خشونت طلب با آنان مبارزه می شد، در قدرت سخن گفته می شود.
اما به هر حال با وجود تردیدهای جدی در مورد موضع نهایی طالبان که هنوز ناروشن است مسئله مذاکره و تفاهم با طالبان و سهیم ساختن آنان در قدرت کاملا جدی به نظر می رسد. اما براستی اکنون افغانستان در کجای چشم انداز تعیین شده در ده سال پیش قرار دارد؟ آیا جامعه جهانی همچنان متعهد به شعارهایی هست که ده سال پیش داده بود؟

و افغانستان دوباره به نقطه ی اول باز نخواهد گشت و در این بازی تازه سرنوشت، افغانستان و مردم اش چه خواهد شد؟ حتی برخی تحلیلگران غربی براین باوراند که افغانستان در 2014 به نقطه ی صفر اولیه باز خواهد گشت.

به این معنا که حضور گروه های تروریستی در جنوب به ویژه جنوب شرق افغانستان بسیار نیرومند است و اینک با صلح و یا مخاصمه بازهم این گروه ها بر افغانستان مسلط خواهد شد و در این حالت ما به نقطه ی اول بازخواهیم گشت. بدین رویکرد وضع سیاسی و بحران نظامی کنونی در افغانستان به گونه ایست که جنگ افغانستان به همان سمتی می رود که از آنجا آغاز شده بود.

با توجه به آنچه که خود تحلیلگران رسانه های غربی به آن معترف اند اهداف تعیین شده در ده سال پیش نه تنها تحقق نیافته است که خطر تروریزم و افراط گرایان همچنان جدی و مهم است. در چنین وضعیتی وقتی سخن از تفاهم با این گروه و پذیرش شرائط آنان در مذاکرات صلح مطرح می شود در گام نخست صداقت و تعهد غرب در تحقق شعارهای داده شده کاملا محک می خورد و در گام بعدی سرنوشت مردم افغانستان و آینده این کشور در ابهام شدید فرومی رود.

باید نخبگان و آگاهان جامعه ما و آنانی که برای توسعه و ثبات افغانستان و آرامش و آسایش مردم این سرزمین می اندیشند باید کاری بکنند زیرا فردا که مراحل بعدی این بازی های قدرت های بزرگ عملی گردد فرصتی برای نجات افغانستان وجود نخواهد داشت.

نویسنده: یاسین حکیم
منبع : خبرگزاری آوا- کابل
https://avapress.com/vdci33ap.t1avu2bcct.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما