تاریخ انتشار :سه شنبه ۱۵ دلو ۱۳۸۷ ساعت ۱۹:۰۸
کد مطلب : 5201
سید اسحاق شجاعی
سید اسحاق شجاعی
اصلاح طلبی در نهضت حسینی
در یک تقسیم بندی کلی می توان جریانات انسانی تاریخ را به دو گروه اصلاح طلبان و فساد خواهان دسته بندی کرد.
 همۀ انسان های که برای زنده نگهداشتن ارزش های انسانی و بالندگی معنویت و صلح و دوستی در میان بشریت و بهبود وضع زندگی فرهنگی و معنوی و اقتصادی و اجتماعی انسان ها در طول تاریخ تلاش و مبارزه کرده اند در واقع انسان های اصلاح طلب بوده اند. آن ها برای کم کردن درد ورنج انسان فداکاری کرده اند. کسانی هم که با رفتارهای ضد انسانی خودشان بر درد و رنج انسان ها افزوده اند، فساد خواهان و فساد جویان بودند و هستند. 

پس هر تلاشی که برای بهتر شدن وضع انسان و هدایت او به سوی خوبی و صلاح و نیکی باشد بخشی از جریان اصلاح طلبی است و هر کوششی هم که در جهت سرگردانی و جهل و بی خبری او انجام بگیرد کاری است در راستای فساد در جامعه و می تواند مصداق فساد خواهی باشد. 

خداوند در قرآن از پیامبران خود به عنوان اصلاح طلبان نام برده است و پیامبران نیز کار خود را اصلاح طلبی نامیده اند. هود یکی از پیامبرانی است که به مردم زمان خود می گوید: « قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَىَ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلاَّ الإِصْلاَحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ» ﴿هود/ 88﴾ 

(گفت اى قوم من! بينديشيد اگر از جانب پروردگارم دليل روشنى داشته باشم و او از سوى خود روزى نيكويى به من داده باشد [آيا باز هم از پرستش او دست بردارم] من نمى‏خواهم در آن چه شما را از آن باز مى‏دارم با شما مخالفت كنم [و خود مرتكب آن شوم] من قصدى جز اصلاح [جامعه] تا آن جا كه بتوانم ندارم و توفيق من جز به [يارى] خدا نيست. بر او توكل كرده‏ام و به سوى او باز مى‏گردم.) 

اصلاح گری و اصلاح طلبی در اسلام جایگاه خاصی دارد. هر مسلمان به حکم این که مسلمان است اصلاح طلب نیز هست. به گفته شهید مطهری اصلاح طلبی از ویژگی های یک مسلمان است که هم به عنوان شأن پیامبری در قرآن مطرح شده است و هم مصداق امر به خوبی ها و نیکی هاست. (مرتضی مطهری، نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر/7 ) 

هر مسلمانی در زندگی خود باید چنان باشد که خداوند در قرآن به آن دستور داده است؛ از فساد دوری کند و به اصلاح امور مسلمانان بپردازد: « وَلاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ (اعراف/56) 

به خاطر همین ریشه دینی است که هرچند گاهی اصلاح طلبان و احیا گرانی از یک گوشه از جهان اسلام ظهور می کنند تا پیرایه ها و خرافات و برچسب های ناروا و بیگانه را از دامن اسلام بزدایند و دین خدا را چنان که حضرت محمد(ص) آورده پیراسته گردانند. برخی از اصلاح طلبان و احیا گران معروف جهان اسلام مانند سید جمال الدین افغانی، امام خمینی، اقبال لاهوری، محمد عبده و دیگرانی با همین هدف گام به عرصه اصلاح گری نهادند. حرکت اصلاح گری در جهان اسلام به خاطر اهمیتی که دارد به عنوان یک نهضت مطرح شده است. 

نهضت بزرگ امام حسین(ع) بدون شک یک نهضت اصلاحی بود. هدف آن حضرت مبارزه با فساد و بی بند و باری حاکمان بنی امیه بود که جامعه اسلامی را به فساد و تباهی جاهلیت کشانده بودند و چیزی نمانده بود که آن را در پرتگاه سقوط و تباهی برسانند. 

خود آن پیشوای انسانیت در آغاز حرکت خود به سوی عراق، در بیانیه ای هدف خود را اصلاح طلبی و احیای ارزش های انسانی و اسلامی اعلام می کند. این بیانیه انگار برای تاریخ گفته شده است تا دستگاه خبرساز و جعل کننده بنی امیه، قیام امام را برای آیندگان دگرگونه معرفی نکند. فردا نگویند حسین برای رسیدن به قدرت و تکیه زدن بر زمامداری مسلمانان و رسیدن به دستگاه یزیدی مبارزه می کرد. یا نگویند حسین قصد برهم زدن آرامش جامعه را داشت و او یک آشوب طلب بود. او وحدت امت اسلامی را هدف گرفته بود. جعل نکنند که حسین(ع) به دنبال گرفتن منافع بیشتر و به دست آوردن جایگاه بهتر در دستگاه یزید و کسب ثروت و قدرت فراوان تر بود. 

امام حسین(ع) طرح های دستگاه سیاست را پیشاپیش خوانده بود و می دانست که دستگاه بنی امیه همۀ این تهمت های ناروا را به او نسبت خواهد داد. برای همین هم سیاست مبارزه و هدف قیام خود را به روشنی اعلام کرد: «وانّی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امۀ جدّی، ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیرۀ جدِّی» 

خلاصه سخن و هدف امام این است که می گوید: من نه برای ریاست و یا برهم زدن ثبات و آرامش مردم و نه برای به فساد کشاندن جامعه قیام کرده ام، بلکه هدف من این است که جامعه اسلامی را که با سیاست های شیطانی معاویه و دستگاه سیاست بنی امیه به فساد و انحراف کشیده شده است، به اصلاح و راه راست و نیکی و خوبی باز گردانم. 

از نظر امام حسین(ع) اصلاح امور مسلمانان و احیا دین خدا یک وظیفه دینی و در عین حال انسانی است. هر انسانی در هر زمانه ای با درک فساد و درک ضرورت اصلاح باید برای اصلاح وضعیت مادی و معنوی مسلمانان قیام کند. وقتی جامعه اسلامی به سوی خواری و ذلت روان است، بر هر مسلمانی لازم است برای بازگرداندن عزت به جامعه اسلامی دست به مبارزه بزند؛ به هر صورتی که ممکن و میسر باشد. این امر آن قدر اهمیت دارد که جان های بسیار عزیزی در راه آن قربانی گردد. امام در بیان دیگری فرمود: 

«ما اهون الموت علی سبیل العزّ و احیاء الحقّ، لیس الموت فی سبیل العزّ الّا حیاۀ خالدۀ، لیست الحیاۀ مع الذلّ الّا الموت الذّی لاحیاۀ معه.» (علامه سید محسن امین، اعیان الشیعه، 1/581)
مرگ برای اصلاح امور جامعه اسلامی و باز گرداندن عزت و زنده کردن حق و حقیقت چقدر آسان است. این مرگ نیست، زندگی جاودان است. اما زندگی کردن با ذلت و خواری، مرگ همیشگی است که مردان آزاده هرگز تن به آن نمی دهند. 

از کلام امام حسین(ع) اهداف اصلاح گری آن حضرت به روشنی آشکار است چنان که به نمونه های از آن اشاره کردم. پس امام حسین(ع) خود یک اصلاح طلب و احیاگر بود و نهضت او یک نهضت احیاگری و اصلاح طلبانه به حساب می آید. نهضت اصلاحی که برای آزادگان عالم الگو قرار گرفت و اصلاح طلبان جهان مانند گاندی، نهرو، اقبال و ... در نهضت های آزادی خواهانه و اصلاحی خود او را سرمشق خویش قرار دادند. اگر توفیق بود بخش دیگری از این نوشته را به این مهم اختصاص خواهیم داد.

منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا)کابل
https://avapress.com/vdcj.yeifuqe8vsfzu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

مطالب مرتبط